بدنبال من بیا (۳ )
از خلقت دنیا تا تولد مسیح-قوانین و شریعت نوشته شده
در دو بخش قبل دیدید که خدا انسان را خلق کرد.عیسای مسیح در روز آفرینش با خدا حضور داشت.از همان ابتدا بود.انسان از فرمان خدا نااطاعتی نمود.گناه وارد ذات انسان گشت و او را آلوده ساخت.تنبیه این نااطاعتی که شکستن قانون خدا بود باید اجرا میشد.زیرا خدا قدوس است و نمیتواند گناه را هرگز متحمل شود و در ساحت مقدس خود ببیند.تنبیه گناه مرگ بود.انسان به مرگ جسمانی محکوم گردید.” از خاک گرفته شده اید و به خاک بر خواهید گشت.” در کنار مرگ جسمانی انسان که در غیاب حضور خدا در وجود او انجام پذیرفت مرگ دوم نیز وارد حیات انسان شد.مرگ روحانی .دوری روحانی از معرفت پرستش ذاتی و قلبی خدا با تمام قدرت و توان و وجود.سپس دیدیم از آنجایی که خدا در انسان روح حیات دمیده بود پس انسان قادر بود که خدا را با عمل خود خشنود سازد.چرا عمل؟زیرا در آن زمان هنوز شریعت به انسان داده نشده بود و خدا انسان را با عمل او میسنجید.همانطور که هدیهی قائن را نپذیرفت زیرا نیت او غلط بود و هدیهی هابیل را پذیرفت زیرا نیت او پسندیده.از ان زمان انسان بر آن شد تا با وجدان الهی ای که خدا در او نهاده بود با خدا راه رود و در او کامل گردد.مانند خنوخ (پیدایش .۵ : ۲۲) و نوح (پ.۶ : ۹) و ابراهیم (پ.۲۶ : ۵) و ایوب (ایوب ۱ : ۱) و بیشماری از انسانهای دیگر!
زمان گذشت.فرزندان برگزیدهی خدا نسل ابراهیم مانند ستارگان آسمان افزون میشدند.دنیای آن زمان دنیای بت پرستان و فاسدان بود.اما خدا میبایست قوم برگزیدهی خود را از این دنیای فاسد جدا سازد.او میبایست زمینهی ورود عیسای مسیح را بر روی زمین آماده سازد.او نمی توانست ببیند که قوم انتخاب شدهی او قوم اسرائیل ،البته نه بدلیل اینکه ” آنها قومی پاک و یا استثنایی بودند بلکه تنها بخاطر نام عظیم خود خدا و فیض او ” این قوم انتخاب شده بود ،قومی که مسیح موعود باید از یکی از قبایل آن جسم انسانی میگرفت و وارد زمین میشد.
پس خداوند خدا قوم خود را قانون داد تا با اجرای آن ،آنها را برای خود مقدس سازد.برای خود جدا سازد.زیرا او قدوس است.سوال.آیا خدا به این قوانین نیازمند بود ؟هرگز.خدا بی نیاز است.هیچ چیز و هیچکس او را کامل و یا معنا نمی کند.او همانی است که بوده ،هست و خواهد بود. (عبرانیان ۱۳ : ۸) شریعتی که خداوند در شرف دادن آن به انسان بود بدلیل گناهان و ذات فاسد آدمی بود که به او داده میشد.از این رو میفرماید:” حالا اگر شما از من اطاعت کنید و پیمان مرا نگاه دارید ،شما قوم برگزیدهی من خواهید بود.” (خروج ۱۹ : ۵ )
پس خدا قصد نمود تا به انسان قانون دهد.شریعتی نوشته و ثبت شده.آن هم به چند دلیل:
۱- انسان را دیگر نه تنها با وجدان الهی بلکه همچنین با اجرای قوانین پاک نگاه دارد.
۲- با اجرای آن قوم خود را از دیگر اقوام بت پرست زمان خود جدا سازد.
۳- اهمیت قدوسیت خود را بار دیگر به انسان گوشزد نماید.
۴- به انسان بفهماند که او حتی با قانون نیز نمیتواند خود را و دل گناه آلود خود را پاک نگاه دارد.
۵- تا انسان را به عیسای مسیح و پذیرفتن او که در زمانی معلوم و تعیین شده میآمد برساند.
تعریف قانون:
عبارت قانون اینگونه معنا میدهد که : امر یا فرمانی که برای یک نفر ،یک گروه،یا یک کشور از طرف مقامی بالا صادر شده و اجرای آن ضروری و اجرا نکردن آن با جریمه همراه میباشد.
حضور قانون و شریعت در بین قوم برگزیدهی خدا
کتابمقدّس به روشنی برای ما قید میکند که خدا قانون را به موسی داد.به همین دلیل در طول نوشتجات عهدعتیق و جدید ما بارها با عبارت ” قانون موسی ” روبرو میشویم.این قوانین که بنام موسی خطاب میگردد مجموعه قوانینی ست که موسی بندهی خدا آنها را بر لوحهها ثبت نمود و برای قوم بجای گذاشت.در این مجموعه قوانین نحوهی پاک زیستن و مقبول خدا بودن را به حالت کلی ثبت نموده است.این قوانین به زبان عبری به نام ” تورات ” torah و به زبان آرامی dath و به زبان یونانی همان nomos خوانده میشوند.
مجموعه قوانینی را که خداوند به موسی داد را میتوان به سه گروه عمده و اساسی تقسیم نمود:
۱- mitzvah و یا قوانین اخلاقی
۲- mishpat و یا dath قوانین رسمی
۳- Huqqim و یا قوانین دولتی
۱- قوانین اخلاقی
در حقیقت این قوانین معروف هستند به همان قوانین ده فرمان که خداوند در کوه سینا به موسی داد. (خروج ۲۰ : ۱-۱۷) این مجموعه قوانین در واقع ادامهی همان قوانین الهی بود که خدا از ابتدای خلقت در وجدان انسان نهاده بود و انسان با انجام دادن و اطاعت از آن مورد تایید خدا قرار میگرفت.این بار گویی خدا آن قوانین را بر لوحه ثبت نمود و به انسان داد تا آن در پیش روی او و قولنا در وجود او حک شود و با اجرای آن دیگر گناه نکند.انسانهای گذشته همانطور که از آنها یاد آوردیم (هابیل و خنوخ و نوح و…) با اجرا و داشتن این قوانین بر قلب و خود و اجرای آن خدا را خشنود میساختند.
۲- قوانین رسمی
این مجموعه قوانین شامل شعاعی بسیار بزرگ میشد.از قربانیها،پاک ماندن،نجاسات،نذرها،هدایا،نجاسات، غذاها، مسایل زناشویی،و …صدها قوانین کوچک و بزرگی که شامل این قوانین بود.زمانی که شما سه کتاب موسی (خروج-لاویان-اعداد) را مطالعه میکنید شما به ریز و جزییات این قوانین آشنا میشوید.آنگاه شما اگر از دین اسلام به مسیحیت ایمان آورده اید و این نوشتهها را میخوانید ،ناگهان میبینید که غریب به نود درصد این قوانین مو به مو در اسلام اجراء میگردد و متاسفانه بانیان اسلام هرگز به منشاء و ماخذ این قوانینی که امروز مردم آنها دنبال میکنند را بروز نداده اند!!و گاهاً امتیاز آن را به خود میدهند!نه به خدای یهوه و دستان موسی که آنان را دو هزار سال قبل از تولد محمد نوشته و یهودیان مکه و مدینه تا آن زمان در لوحه های بلند آنها را حفظ نموده و آن را تعلیم میدادند و اجرا مینمودند.تعدادی از این قوانین شامل موارد زیر میباشد:
۱- قانون ختنه-پسر خانه باید ختنه میگردید.
۲- قانون سبت-به یادبود روز خروج اسرائیل از مصر باید اجرا میگردید.
۳- قانون قربانی ها-نحوهی قربانی کردن حیوانات و تقدیم آنها به معبد را شامل میشد.
۱- قانون نذرها-شیوهی انجام نذرها،چگونگی پیمانی که بسته میشد و اجرا آن را بیان مینمود.
۲- قانون مکروهات-ممانعت از دست زدن،نزدیکی و معاشرت داشتن با وسایل و افراد خاصی را میگفت.
۳- قانون نجاسات-تمیز نبودن و ناپاکی وسایل و شیوهی تمیز شدن از آن و پاک شدن را قید مینمود.
مفسرین بر این اعتقاد هستند که مجموعهی این قوانین قریب به ۶۰۰ میباشد!
۱- قوانین دولتی
این مجموعه قوانین شامل نحوهی برخورد با خاطیان ،و روابط موجود مابین شهروندان و دولتمردان بود.
صحت و سقم این قوانین در زمان حضور عیسای مسیح و اعتبار آنان
۱- قوانین اخلاقی
عیسای مسیح تمامی قوانین اخلاقی نوشته شده توسط موسی را نه تنها رد نکرد بلکه تمامی آن را تایید نمود.و اجرای آن را برای هر کس لازم و ضروری دانست.او میفرماید:” فکر نکنید که من آمده ام تا تورات و نوشته های پیامبران را منسوخ نمایم.نیامده ام تا منسوخ کنم بلکه تا به کمال برسانم.” (متی ۵ : ۱۷) به جوان دولتمندی که دوست داشت تا بداند چگونه میتواند حیات جاودان را دریافت نماید پاسخ داد:” اما اگر تو مایل هستی به حیات وارد شوی احکام شریعت را نگاه دار.” وقتی جوان پرسید کدام احکام؟عیسای خداوند تمامی آن ۶۰۰ قانون رسمی را بیان ننمود ،بلکه او اشاره به قوانین ده فرمان کرد. (متی ۱۹ : ۱۶-۱۹) او هر چند از ریاکاری و ناپاکی فریسیان و مذهبیون اسرائیل خشنود نبود اما به شاگردان خود فرمود :” چون ملایان و فریسیان بر کرسی موسی نشسته اند شما باید به هر چه آنها میگویند گوش دهید و مطابق آن عمل نمایید .” (متی ۲۳ : ۱) هدف مسیح از بیان این فرمایش اهمیت نفس وجود شریعت خدا بود .شریعتی که آمدن و حضور مسیح را بر روی زمین به انسان ثابت مینمود. عیسای مسیح در موعظهی سر کوه نوشته شده به قلم متی تقریبا به تمامی ده فرمان اشاره مینماید و تمامی آنها را عمیقا معنا میکند و اجرای حقیقی و زندهی آن را به مردم گوشزد مینماید. (متی فصل ۵ )
۲- قوانین رسمی
پولس رسول که خود روزی مطیع و سر سپردهی شریعت موسی بود،آن را تماما فرا گرفته بود،در آن به مقام والایی رسیده بود ،بعد از ایمان به عیسای مسیح و درک کار شریعت و دلیل آمدن و بودن آن در نامهی خود مینویسد:” به این ترتیب شریعت للهی ما بود که ما را به مسیح برساند.” (غلاطیان ۳ : ۲۴) خود او در جایی دیگر مینویسد:” زیرا شریعت را با مقررات و احکامش منسوخ کرد.” (افسسیان ۲ : ۱۵) و نویسندهی عبرانیان دقیقا همین را تایید مینماید:” شریعت موسی تصویر کاملی از حقایق آسمانی نبود بلکه فقط از چیزهای نیکوی آینده از پیش خبر میداد.”
(عبرانیان ۱۰ : ۱) پولس رسول در تمام طول عمر زمینی خود بر علیهی تمامی این قوانین رسمی جنگید،فریاد زد،و ایمانداران جوان را از افتادن در دام این معلمین دروغین جدا بر حذر دانست.او از تازه ایمانداران به مسیح میپرسد:” چگونه میتوانید به عقایدی بچگانه و پست برگردید؟چرا مایلید دوباره بردگان آن عقاید شوید؟ (غلاطیان ۴ : ۹) (کدام عقاید؟همان عقاید دینی و مذهبی که در خون و گوشت و پوست یهود عجین شده و آنها را از درک کار روح مقدس خدا در قلبها توسط ایمان به مسیح که نتیجه ای صد چندان از بابت اجرای شریعت دینی نصیب انسان میشد عاجز ساخته بود. (امروز این مشکل و این زنجیر پولادین شریعت دینی نه تنها در دین یهود باقی مانده بلکه به دین اسلام وارد شد و در آن ریشه گیر گشت.خود ما از آن نسل هستیم!در بهاییت.در صوفی گری ، دراویش و همهی عقاید نشات گرفته از اسلام)
پس تو ای برادر و خواهر مسیحی!عیسای مسیح با خون خود شما را از قید و بند شریعت و قوانین پوسیدهی آن ازاد ساخت شما دیگر در قید و بند شریعت نیستید.چه گوشتی بخورید؟اصلا گوشت بخورید یا نه؟آیا شراب بنوشید یا نه؟سیگار بکشید یا نه؟به فلان فیلم بروید؟اینطوری ریش و سبیل تان را مرتب کنید؟…شما از تمام این قوانین آزاد هستید.این تماما به کار روح خدا در شما بستگی دارد که چگونه و چه میخورید و چگونه زندگی میکنید ؛اما میدانید که خوردن و نخوردن شما نیست که شما را به پادشاهی خدا میبرد و دوما نحوهی زندگی شما ،خوردن و نخوردن شما نباید باعث لغزش ایمان داری در مسیح گردد و یا نام مسیح را لکه دار نماید.شما با فیض به مسیح ایمان آورده اید در فیض رشد میکنید و در فیض میمیرید.
۳- قوانین دولتی
این قوانین کاملا قابل اطاعت است.نه آنجایی که ما را مانع از آن شود که نام خدا را بخوانیم و بشارت ندهیم و ایمان خود را اعتراف نکنیم. (اعمال ۴ : ۱۷-۲۰) اما خود عیسای مسیح به ما تعلیم داد که ” مال قیصر را به قیصر بدهیم و مال خدا را به خدا.” و او هرگز به مخالفت و شورش علیهی قدرت مذهبیون و رهبران دینی اسرائیل و چه دولت روم بر نیامد.او در مقابل هر دوی این قدرت های موجود مانند بره ای خود را تسلیم نمود و به کشتارگاه رفت.از این رو چه پولس رسول در رومیان ۱۳ آیهی ۱ و چه پطرس رسول در نامهی خود اول پطرس ۲ آیات ۱۳ و ۱۴ به ما میگویند که باید مطیع فرمانروایان و قدرتمندان حاضر باشیم.به آنان احترام بگذاریم.و حتی برای آنان دعا کنیم که خداوند قلب و دل آنان را به معرفت الهی باز کند که به فقرا و نیازمندان دادرسی نمایند.
نتایج قوانین و شریعت نوشته شده
از همان ابتدای ثبت این قوانین انسانهایی بودند که با هدایت روح مقدس خدا به این نتیجه رسیدند که اجرای شریعت و اطاعت از قوانین ،انسان را به رستگاری نمی رساند.و این قوانین بجای ثبت شدن بر لوحهها باید در دل و جان آدمی حک شوند.این در حقیقت اولین زمزمه های روشن و واضحی بود که از قلبهای تشنهی آمدن مسیح نشات میگرفت .
میتوان تعدادی از آنها را افراد زیر دانست:
۱-هارون به موسی ،در برابر مرگ پسران خود (ناداب و ابیهو )که قلبشان ناپاک بود.” هارون به موسی گفت : امروز قربانی گناه خود و قربانی سوختنی خود را به حضور خداوند گذرانیدند و چنین چیزها بر من واقع شد.” (لاویان ۱۰ : ۱۹ )
۲-سموئیل به شائول در برابر گناه شائول .” آیا خداوند به قربانیها و سوختنی و ذبایح خشنود است یا به اطاعت فرمان خدا.” (اول سموئیل ۱۵ : ۲۲-۲۳ )
۳-داود به خدا در برابر گناهان خود .” در قربانی رغبت نداشتی.اما گوشهای مرا باز کردی.قربانی سوختنی و قربانی گناه نخواستی…در بجا آوردن ارادهی تو ای خدای من رغبت میدارم و شریعت تو را در اندرون دل من است.” (مزمور ۴۰ : ۶-۷ )
۴-اشعیاء در برابر قوم اسرائیل و گناهان آنها.” خداوند میفرماید:” آیا فکر میکنید من مشتاق قربانی های سوختنی شما هستم؟نه،من از گوسفندانی که به عنوان قربانی سوختنی میگذرانید و از چربی پرواریهای شما بیزارم و علاقه ای به خون گاو و گوسفند و بز شما ندارم.” (اشعیاء نبی ۱ : ۱۱ )
در این سفر دریافتیم که شریعت نوشتهی داده شدهی به انسان راه رستگاری برای انسان نبود بلکه وسیله ای بود تا انسان را به مسیح برساند.انسان با تعمق بر آن درک نماید که او قادر نیست که با انجام دادن آنان خدا را خشنود سازد.زیرا حتی اجرا نکردن یک قانون شریعت مانند اجرا نکردن تمام قوانین است! و شکستن یک قانون تنبیهی را داشت که شکستن همهی آنها را داشت!و ما صداهای اندکی را شنیدیم که به این حقیقت ندا دادند که انسان به حک شدن شریعت در دل و جان نیاز دارد تا گناهانش را کم و کمتر و کمتر نماید تا به صورت خدای قدوس در آید.آیا این افراد تنها بودند؟آیا کسانی دیگری هم بودند که نیاز آمدن دلی تازه و روحی تازه را میدیدند نه شریعت و قوانین مذهبی؟نیاز آمدن کسی که میتوانست این را به آنها بدهد؟برای ابد؟این ما را به سفر روز چهارم میبرد!