X

پادشاهی خدا...پادشاهی انسان بخش ۱۰

 

انجیل مرقس:

هر چند مرقس از شجره نامه عیسای مسیح و نحوه تولد او سخن نمیگوید اما در همان ابتدای نوشته خود به خواننده خود این حقیقت را بیان میکند که این نوشته و یا این خبر او :«انجیل عیسی مسیح پسر خدا» ست.( مرقس ۱: ۱ ) مرقس ابتدا این ستون و پایه خبر خود را در خصوص شخصیت عیسای مسیح میریزد و از این زمان تا به آخر مابقی نوشته خود را بر روی چنین ستونی بنا میکند. و در آخر نوشته خود این اعتراف را زمانی که از دهان یک افسر رومی بیان میشود را ثبت میکند. «و چون یوزباشی که مقابل وی ایستاده بود دید که بدین طور صدا زده روح را سپرد گفت فی الواقع این مرد پسر خدا بود.»( مرقس ۱۵: ۳۹ ) 

انجیل لوقا:

لوقا شاگرد عیسای مسیح نبود. میدانیم او همراه پولس رسول بوده است ( اعمال ۱۶ : ۱۰ و ۲۰: ۶ ) و بعنوان پزشک معرفی شده است( کولسیان ۴ : ۱۴ ) پس میتوانیم گمان ببریم که او بی شک برای جمع آوری کردن زندگی مسیح با شاگردان مسیح و اعضای خانواده او ارتباط مستقیم داشته است. پس او نه تنها یک پزشک بود بلکه یک تاریخشناس نیز بود. مطالبی که لوقا به خواننده خود ارایه میدهد گواهی بر تحقیقات عمیق این نویسنده والا دارد. برای لوقا این بینهایت حایز اهمیت بود که تیوفیلیوس( خواننده نامه هایش: انجیل لوقا و اعمال رسولان) که بی شک یک رومی صاحب نفوذ و شهرت عامه بوده این را از شخصیت عیسای مسیح درک کند که او بدون هیچ شک و تردید نه تنها پادشاه تمام هستی، پادشاه تمام مردم دنیاست بلکه او بسی فراتر از قیصر روم و امپراطورهای روم است. از این رو لوقا سعی میکند تا نحوه تولد عیسای مسیح این پادشاه دنیا را به صورت تاریخی با نام و شواهد موجود ثبت کند نه اینکه تخیلی و فرضی افسانه ایی را در باره تولد او شرح دهد طوری که در خصوص اغلب امپراطورهای روم ثبت شده بود و داستان تولد آنها بیشتر به افسانه و داستان تخیلی نزدیک بود تا حقیقت عینی و تاریخی.

 از اینرو لوقا در ابتدا از خبر تولد یحیای تعمید دهنده مینویسد. 

لوقا در نوشته خود از ملاقات فرشته خداوند با مردی که از فرقه کاهنین بود بنام زکریاء و همسرش الیزابت که از نسل هارون بود مینویسد.(لوقا ۱ : ۵ ) این دو پیر و سالخورده بودند. اما مژده باردار شدن الیزابت سالخورده زکریاء را غافلگیر میکند. با این پیش درآمد در واقع لوقا زمینه ایی برای خبر باردار شدن دختری باکره بنام مریم از روح القدس که عیسای مسیح را به دنیا خواهد آورد مهیا میکند. شگفت بودن تولد یحیای تعمید دهنده زمانی به اوج میرسد که بعدا میخوانیم همین یحیای تعمید دهنده در واقع همان نبی پیشگویی شده توسط ملاکی نبی که تقریبا ۴۵۰ سال پیش آن را توسط هدایت روح القدس نوشته بود میباشد که تمام ماموریت او این خواهد بود تا راه را برای خدمت آسمانی و آمدن پادشاهی آسمانی مهیا سازد. (ملاکی نبی ۴ : ۵- ۶ و لوقا ۱: ۱۷ و متی ۱۷ : ۱۲- ۱۳ ) دقیقا به همین دلیل است که متی به ما میگوید موعظه یحیای تعمید دهنده این بود که: «توبه کنید زیرا پادشاهی آسمانی نزدیک است.» ( متی ۳: ۲ ) یحیای تعمید دهنده از آن پادشاهی آسمانی خدا سخن میگفت که عیسای مسیح آن را در شرف آوردن و برقراری آن بود. 

لوقا با ابتدا شرح تولد یحیای تعمید دهنده را در نوشته خود قید کردن و با توجه به نقش و زندگی یحیای تعمید دهنده در واقع یک وجه تاریخی و عمق حقیقت وجود و شخصیت حقیقی عیسای مسیح را به خواننده خود شرح میدهد.

بعد از ملاقات فرشته خداوند با زکریاء فرشته خدا با مریم ملاقات کرده و به او میگوید: «اینک حامله شده پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید. و او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلی مسمی شود و خداوند خدا تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود. و او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود.» ( لوقا ۱ : ۳۲- ۳۳ )

در این زمان زکریاء از باردار بودن مریم باخبر بود. و او همچنین در هدایت روح القدس میدانست که نوزاد مریم کیست؟ او میدانست که مریم به آن مسیح موعود باردار گشته است. به آن پادشاه موعود که اسراییل در انتظار آن بود که روزی از نسل داود به دنیا خواهد آمد. به آن نجات دهنده جانها و همه امتها از گناه. پس زکریاء نبی در حمد خداوند میسراید و او را پرستش میکند. ما در سرود شکرگزاری زکریاء نبی( لوقا ۱ : ۶۸- ۷۹ ) چند مطلب را مشاهده میکنیم: 

۱-وفادار بودن خداوند خدای اسراییل به عهد خود به داود( ۶۸- ۶۹ ) 

۲-تکمیل شدن وعده های خدا توسط انبیاء اسراییل در طول تاریخ ( ۷۰ )

۳-رهایی از دشمنان ( آیات ۷۱ و ۷۴ )

۴-نجات خدا مهیا شده است اکنون باید در تمام طول عمر در تقدس و عدالت زندگی کرد.( ۷۵ ) 

۵- نوری خواهد بود برای ساکنین در ظلمت و تاریکی ( ۷۹ ) 

۶- او قدمها را به سمت صلح و سلامتی هدایت خواهد کرد. ( ۷۹ ) 

با کمی دقت ما میتوانیم تمام نقشه الهی خدا را در این سرود زکریاء نبی مشاهده کنیم. پادشاهی خداوند و اینکه او چگونه این پادشاهی را در عیسای مسیح به کمال خواهد رسانید. 

خبر تولد عیسای مسیح به قلم لوقا در شکوه و عظمت تولد یک پادشاه آغشته شده است. اما نه یک پادشاه معمولی که در کاخ و در میان ثروت و تمول دنیا بدنیا میاید بلکه پادشاهی که در یک خانواده فقیر و کارگر اسراییلی و در آغل گوسفندان و در شهری به دور از محل زندگی آنها در اوج سختی و اضطراب بدنیا میاید. به رغم این لوقا نظم الهی و اراده خداوند را در برآورده شدن و انجام پیشگویی های خود که از زمانهای قدیم در خصوص پادشاه ازلی فرموده بود را قید میکند. پس خداوند از فرمان امپراطور روم استفاده کرده و پادشاه خود را در شهر داود به دنیا میدهد تا کلام خداوند ثابت گردد. ( لوقا ۲ : ۱- ۷ ) سپس لوقا به خواننده خود میگوید که بشارت خوش خبر تولد عیسای مسیح ابتدا به چوپانان رسید! از پایین ترین و بی رتبه ترین افراد و شغل جامعه آن روز. فوج لشکرهای آسمانی بر همین فرشته ها نزول کرده و در یک سرایش عظیم و مهیب خدا را پرستش کردند.(لوقا ۲ :۱۳ ).

و نهایتا وقتی لوقا قصد میکند که از شجره نامه عیسای مسیح بنویسد او را نه تنها به ابراهیم و داود مرتبط میسازد بلکه نسل او را تا به آدم به عقب میبرد. ( لوقا ۳ : ۳۸ ) تا بدینگونه همه مردم دنیا را مشمول سازد. از هر قبیله و هر قوم و هر سرزمینی. همه نهایتا از نسل آدم و حوا هستند. و همه از او آغاز شدند. و لوقا با این عمل تیوفلس را شامل آن پادشاهی ایی میسازد که با تولد عیسای مسیح در شرف آمدن بود.  

انجیل یوحنا

احتمال بسیار زیاد است که در زمان نوشتن  شرح حال زندگی عیسای مسیح توسط یوحنای رسول او از مابقی نوشتجات زندگی عیسای مسیح از جمله متی و مرقس و لوقا باخبر بوده و انها را خوانده باشد. پس یوحنای رسول مانند متی و لوقا حالت مرسوم شجره نویسی آن زمان را دنبال نمیکند بلکه پا فراتر میگذارد و عیسای مسیح را نه به داود، نه به ابراهیم و یا حتی به آدم ربط میدهد بلکه او را خدای متجسم شرح میدهد. یوحنای رسول عیسای مسیح را آنطور شرح میدهد که بود: خدا-انسان. در این زمان برای یوحنای رسول نه قوم، نه نژاد، نه رنگ، و نه سرزمین مهم بود بلکه فقط الوهیت مسیح. به همین دلیل یوحنا روایت زندگی عیسای مسیح را با این آغاز میکند که « در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود کلمه خود خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز بواسطه او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود.» ( یوحنا ۱ : ۱- ۴ )

عبارت کلمه یا به زبان یونانی لاگاس در مفهوم خود در این زمان دقیقا هسته آغازین همه چیز و هر چیز بوده است. در و از لاگاس همه چیز آغاز شده و شکل میگرفت. بدون لاگاس هیچ چیز وجود نداشت و هیچ آغازی نمیبود هیچ بقایی هیچ دوامی و هیچ انسجامی در خلقت معنا نمیداد. دقیقا به دلیل این شخصیت و مقام لاگاس، در فلاسفه یونان و روم باستان لاگاس ورای آلودگی و فنا بود. ازلی بود و تا به ابد وجود داشت. 

و ناگهان یوحنای رسول تمام فلسفه و باور این فیلسوفان را در هم خرد میکند و تمام آنها در یک بهت و ناباوری عظیم قرار میدهد وقتی در ادامه نوشته خود در باره این لاگاس چنین مینویسد: «و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم جلالی شایسته پسر یگانهٔ پدر.» ( ۱: ۱۴ ) این عبارت یک انقلاب روحانی بود! یک تحول عظیم! بر طبق باور آن زمان در خصوص لاگاس، لاگاس به دور از جسم گرفتن بود. جسم یعنی فساد یعنی فرسودگی یعنی خرابی یعنی آلوده شدن با زمین. لاگاس همواره باید جدا از جسم میماند و به دور از دسترسی انسان. لیکن یوحنای رسول در خصوص آغاز این لاگاس میگوید و چون عظمت او را در آغاز نوشته خود بیان میکند سپس همان عظمت و بزرگی را قابل دسترسی انسان میسازد و نه به دور از انسان. لاگاس یوحنای رسول همان عیسای مسیح بود. 

۲- در تعالیم عیسای مسیح

انجیل متی

در انجیل متی ما اولین تعلیمی که از عیسای مسیح در خصوص پادشاهی آسمانی میخوانیم پس از تعمید گرفتن او از یحیای تعمیده دهنده است که میفرماید: « توبه کنید زیرا ملکوت آسمان نزدیک است.» ( متی ۴ : ۱۷ ) سپس از این جمله تا آخر نوشته متی گویی ما در خصوص چگونه بودن این ملکوت آسمانی، چگونه زیستن در آن، چگونه ورود به آن، چگونه آمدن آن میخوانیم. 

در انجیل متی بیش از ۵۰ بار از عبارت : « پادشاهی» در تعالیم عیسای مسیح دیده میشود از این ۵۰ بار ما بیش از ۳۲ بار عبارت پادشاهی آسمانی و ۴ بار عبارت پادشاهی خدا را را میخوانیم. البته پادشاهی آسمانی یا پادشاهی خدا یکسان است اما چون متی به مخاطبین یهودی خود مینوشت و چون آنها از بکار بردن نام خدا پرهیز میکردند به این نیت متی مبادا با بکار بردن غلط یا با تلفظ غلط به مقام او توهین شود عمدتا از پادشاهی آسمانی استفاده میکند. آنچه در انجیل متی در خصوص پادشاهی آسمانی یا پادشاهی خدا دیده و خوانده میشود در واقع یا اساس نمونه زیستن یک ساکن پادشاهی آسمانی بر روی زمین  میباشد یا از شرح و وصف آن پادشاهی آسمانی که روزی فرا خواهد رسید و آنگاه ما در یک بدن سماوی به زیستن ازلی در این پادشاهی آسمانی ادامه میدهیم میباشد.

ادامه دارد...