کینه و نفرت یهود از مسیح و مسیحیت و نتایج آن
" یعنی با کمال تواضع و با اشکها و زحماتی که بوسیلۀ دسیسه های یهودیان برای من پیش میامد مانند یک غلام خداوند را خدمت کردم."
( اعمال ۲۰: ۱۹ )
در این مقاله میخوانید:
۱- مقدمه
۲- هدف این مقاله
۳- سه تذکر
۴- دنیایی که در آن زندگی میکنیم!
۵- مختصری بر تاریخ یهود
۶- تاریخ تنفر و کینۀ یهود از مسیح
۷ تاریخ تنفر و کینۀ یهود از مسیحیت
۸- بازگشایی دو راز:
۱- محمد- یهود
۲- بره های سیاه و بزغاله های ابلق!
۱- مقدمه
" پس خشم قائن بشدت افروخته شده سر خود را به زیر افکند. آنگاه خداوند به قائن گفت :" چرا خشمناک شدی و چرا سر خود را به زیر افکندی. اگر نیکویی میکردی آیا مقبول نمیشدی و اگر نیکویی نکردی گناه بر در کمین است و اشتیاق تو دارد اما تو بر وی مسلط شوی. " ( پیدایش ۴: ۵-۶ ) قائن بر این خشم پیروز نشد و نهایتا برادر بیگناه خود را کشت.
یعقوب ( اسرائیل) در بستر بیماری دراز کشیده بود و گویی آخرین روزهای زندگی خودش را سپری میکرد. همۀ دوازده پسر او به همراه یوسف دور او جمع بودند. اسرائیل قوت خود را جمع کرد و گفت:" ای پسران یعقوب جمع بشوید و بشنوید و به پدر خود اسرائیل گوش گیرید." و یعقوب آخرین وصیت خود را برای تک تک پسران خویش به زبان آورد. ابتدا رو به پسر اول خود روبین سخن گفت. و سپس دو پسر بعدی خود، شمعون و لاوی. اسرائیل رو به آنها وصیت کرد:" شمعون و لاوی برادرند. آلات ظلم شمشیرهای ایشان است. ای نفس من به مشورت ایشان داخل مشو و ای جلال من به محفل ایشان متحد مباش. زیرا در غضب خود مردم را کشتند و در خود رائی خویش گاوان را پی کردند. ملعون باد خشم ایشان که سخت بود و غضب ایشان زیرا که تند بود."( پیدایش ۴۹: ۱- ۷) یعقوب از واقعۀ قتل عام کردن مردان روستای شکیم به وسیلۀ شمشیرهای شمعون و لاوی سخن میگفت.( پیدایش ۳۴ ) از لاوی ، نسل کاهنان اسرائیل آغاز شد.
" عیسی به ایشان گفت:" شما از پدر خود ابلیس میباشید و خواهشهای پدر خود را میخواهید به عمل آرید او از اول قاتل بود و در راستی ثابت نمیباشد از آنجهت که در او راستی نیست هر گاه به دروغ سخن میگوید از ذات خود میگوید." ( یوحنا ۸: ۴۴ )
" وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار از آن رو که بیرون پیاله و بشقاب را پاک مینمایید و درون آنها مملو از جبر و ظلم است...و میگوید اگر در ایام پدران خود میبودیم در ریختن خون انبیاء با ایشان شریک نمیشدیم. پس بر خود شهادت میدهید که فرزندان قاتلان انبیاء هستید...لهذا الحال انبیاء و حکماء و کاتبان نزد شما میفرستم و بعضی را خواهید کشت و به دار خواهید کشید و بعضی را در کنایس خود تازیانه زده از شهر به شهر خواهید راند. تا همۀ خونهای صادقان که بر زمین ریخته شد بر شما وارد آید. از خون هابیل صدیق تا خون زکریا ابن برحیا که او را در میان هیکل و مذبح کشتید. هر آینه به شما میگویم که این همه بر این طایفه خواهد آمد." ( متی ۲۳: ۲۵ و ۳۰- ۳۶ )
" در ساعت رئیس کهنه رخت خود را چاک زده گفت کفر گفت. دیگر ما را چه حاجت به شهود است. الحال کفرش را شنیدید. چه مصلحت میبینید. ایشان در جواب گفتند مستوجب قتل است. آنگاه آب دهان بر رویش انداخته او را طپانچه میزدند و بعضی سیلی زده میگفتند ای مسیح به ما نبوت کن کیست که ترا زده است." ( متی ۲۶: ۶۵-۶۸ )
" اما روسای کهنه و مشایخ قوم را بر این ترغیب نمودند که برابا را بخواهند و عیسی را هلاک سازند. پس والی بدیشان متوجه شده گفت کدام یک از این دو نفر را میخواهید به جهت شما رها کنم گفتند برابا را. پیلاطس بدیشان گفت پس با عیسی مشهور به مسیح چه کنم جمیعا گفتند مصلوب شود."
( متی۲۷: ۲۰- ۲۲ )
" در همان موقع هیرودیس پادشاه به شکنجه و آزار عده ایی از اعضا کلیسا پرداخت و یعقوب برادر یوحنا را به شمشیر کشت. و چون دید یهودیان از این کار خوششان آمد، قدم فراتر گذاشت و پطرس را هم دستگیر نمود...زیرا هیرودیس قصد داشت بعد از عید فصح او را تحویل قوم یهود بدهد." ( اعمال ۱۲: ۱- ۴ )
" و چون روز شد یهودیان با یکدیگر عهد بسته بر خویشتن لعن کردند تا پولس را نکشند نخورند و نه نوشند. و آنانی که در بارۀ این هم قسم شدند زیاده از چهل نفر بودند. اینها نزد روسای کهنه و مشایخ رفته گفتند بر خویشتن لعنت سخت کردیم که تا پولس را نکشیم چیزی نچشیم. پس الان شما را اهل شوری مینباشی را اعلام کنید که او را نزد شما بیاورد که گویا اراده دارید در احوال او نیکوتر تحقیق نمائید و ما حاضر هستیم که قبل از رسیدنش او را بکشیم."( اعمال ۲۳: ۱۲- ۱۵ )
۲- هدف این مقاله
آنچه در حال خواندن آن هستید، حاوی مطالبی است که به مدت پنج سال افکار مرا مشغول خود ساخته بود. و در تمام این پنج سال، با صبر و خویشتنداری قبل از اینکه اجازۀ بیان آن را از جانب روح مقدس خدا نگرفته باشم، با هیچ احدی از آن سخن نگفتم، تنها به دلیل حساس بودن مضمون این مقاله و آن حقیقت پنهان که در این عصر حاضر سخن گفتن در بارۀ آن چه بسا اتهامات و دشمنی، جفا، و ناسزاهای بیشماری را با خود میاورد! اما تنها به دلیل اهمیت حیاتی دانستن آن برای هر مسیحی دلسوز و وفادار به مسیح، مرا واداشت تا نهایتا آن را با هدایت روح مقدس خدا بر روی کاغذ بیاورم. آهسته، و با دقت، تا هرگز از آنچه باید گفته میشد زیاد دور نروم و هرگز در نوشتۀ من محکوم کردن، کینه و نفرت از گروه خاصی نباشد؛ هرگز! بلکه باعث گردد تا مسیحی امروز چشمانش را فراخ باز کند، و بداند کجا هست، کی هست، و چه میگوید و از همه مهمتر به چه کسی چه چیزی میگوید.
هدف از این مقاله چیست؟ برای عزم جزم کردن به تقویت کلیسای جهانی مسیح، عضو فعال آن بودن، و استوار و پایداری برای بشارت انجیل عیسای مسیح در سراسر دنیا حتی پرحرارت تر از روزهای اول کلیسای خداوند در اورشلیم؛ بدون هیچ لغزش و یا ترس یا ارعابی. و از همه مهمتر، با دانستن آنچه که بیان میکنم، باشد تا دعاهای ما برای ایمان خودمان گرمتر و پرحرارت تر گشته و دعای ما برای نجات و رهایی آنانی که هنوز در سلطۀ شیطان و تاریکی هستند برای اجابت آن به نزد شفیع و شبان اعظم ما بالا رود. یعنی با همان حرارت و شوری که رسول مسیح در نامۀ خود بیان میکند:" جز اینکه روح القدس در هر شهر شهادت داده میگوید که بندها و زحمات برایم مهیا است. لیکن این چیزها را به هیج میشمارم بلکه جان خود را عزیز نمیدارم تا دور خود را به خوشی به انجام رسانم و آن خدمتی را که از خداوند عیسی یافته ام که به بشارت فیض خدا شهادت دهم." ( اعمال ۲۰: ۲۳-۲۴ ) عزیزان من این سرنوشت مسیحیان است و آن با شهادت پولس به پایان نپذیرفت؛ بلکه همانطور که امروز توسط هزاران هزار سرباز مسیحی در سراسر دنیای گمشدۀ امروز، در دوردست ترین، دورافتاده ترین، خطرناکترین، سرزمینهای امروز همچنان با همان تعهد و با همان غیرت و با همان محبت و فیض ادامه دارد؛ باید همچنان تا زمان بازگشت پیروزمند پادشاه پادشاهان ادامه پیدا کند. کلیسای مسیح از سال 700 بعد از میلاد تاکنون جبهه های گسترده ایی را در دنیا از دست داده است؛ به دلیل بی اعتنایی و خود محوری و بی توجهی به نیاز گرسنگان و تشنگان عدالت در سرزمینهای خارومیانه و آفریقایی، و بشارت ندادن در این سرزمینها و شاهد زندۀ مسیح نبودن در این سرزمینها، این سرزمینها به زیر سلطۀ حکومت شیطان درآمده است، و کلیسای مسیح هر روز عدول کرده و امروز قریب به اتفاق زیادی از آنها، خانه و سرزمین مادری خود را ترک کرده و از آن کشور خود بدلیل جفاها و ستمی که فرزندان شیطان بر آنها روا میدارند، به سوی امنیت در کشورهای غربی میگردند. در جهت دیگر، خونسردی و بی تفاوتی ایمانداران به مسیح، بخصوص در اروپا، تمام این قاره را به دست فرزندان اسماعیل زمینی تسلیم کرده است. و غرب در زیر قدرت و سلطۀ اقتصادی و نفوذ افکار همان کسانی بسر میبرد که خداوند صلح را مصلوب کردند و به مدت دو هزار سال هنوز در پی براندازی نام مسیح، انجیل او و میراث او بر روی زمین هستند. آیا اکنون زمان بیدار شدن ما نیست؟ آیا هنوز باید در خواب بود؟ تمام آنچه شهیدان مسیح با خون خود به مدت دو هزار سال کاشتند بدلیل بی توجهی مسیحیان نه سرد و نه گرم، گویی بر هدر رفته است و بدلیل عدم شاهد خوب و زندۀ مسیح بودن، امتها به نام مسیح کفر گفته و او را بدنام ساختند؛ اگر در زمان آخر هستیم و اگر هر آن عیسای خداوند بر ابرها با فوج لشکریان آسمانی باز میگردد، آیا نباید همۀ ما بیدار باشیم؟ و به خواب نرفته باشیم؟ و چراغهایمان پر از روغن نباشد؟ این مقاله به نوع خود به همراه هزاران و صدها نوشته و مقاله و موعظه و کتاب که امروز برای بیداری کلیسا منتشر شده است، همراه شده تا چشمان ما باز؛ گوشهای ما باز، و دهان ما باز، و افکارمان هر روز باز باشد تا نام مسیح را با حرارت و ایمان بشارت بدهیم. و اسیران را به آزادی، و کوران را به نور دعوت کنیم. اگر نبرد آنها با ما با سلاح آهنین زمینی میباشد، سلاح نبرد ما با آنها دعای آتشین و ایمان آهنین باید باشد.
عزیزان من در مسیح! دنیای ما با دنیای دوران خداوندمان بسیار تغییر کرده است. نه در ماهیت بلکه در ظاهر. چه به من خواهید گفت اگر به شما بگویم: یهودیان بیشتر از مسلمانان نیازمند دعا برای نرم شدن دلهایشان برای پذیرفتن عیسای مصلوب هستند؟ چه به من خواهید گفت اگر به شما بگویم که این آنقدر برای پولس رسول، یهودی ایمان آورده به عیسای مسیح اساسی و بنیادین بود که گفت:" زیرا راضی هم میبودم که خود از مسیح محروم شوم در راه برادرانم که به حسب جسم خویشان منند." ( رومیان ۹: ۲ ) این چه چیز را به ما گوشزد میکند: که چقدر ایمان آوردن یهود به مسیح اهمیت دارد ؛ که چه بسا پولس مجبور شود که خودش از عیسای مسیح محروم شود( یعنی زودتر جانش را بخاطر انجیل مسیح بدهد)؛ و امروز چقدر ایمان آوردن یهود به مسیح به مراتب سخت تر و دشوارتر از مسلمان به مسیح است تعصب آنان به مراتب بیشتر از مسلمانان است. کینه و خشم آنها از دشمنان خود به مراتب کشنده تر از مسلمانان است. و نفرت و کینۀ آنها از مسیح عیسی تا به امروز داغ و پرحرارت و آتشین است که گویی دیروز بود عیسای مسیح در معبدی در ناصره ایستاد و فرمود:" روح خداوند بر من است." و دیروز بود که سنگها را برداشتند تا او را سنگسار کنند؟چه به من خواهید گفت اگر به شما بگویم: یهود را در دعای خود بگذارید و همانطور که برای نرم شدن قلب مسلمان دعا میکنید برای نرم شدن قلب یهودی نیز دعا کنید؟ و چه به من خواهید گفت اگر به شما بگویم بر طبق کتابمقدس تا زمانی که تعداد ایمان آورنده گان اسرائیلی به عیسای مسیح تکمیل نگردد، عیسای خداوند بازنخواهد گشت؟ ای ایمانداران به مسیح! یهود را دریابید و برای رهایی آنان با همان حرارتی دعا کنید که عیسای خداوند برای رهایی آنها اشک ریخت و بسیار تلاش نمود تا آنان را مانند مرغی که جوجه هایش را به زیر بالهای خود میگیرد، زیر بالهای خود بگیرد. برای یهود و رهایی او و نجات او نزد یهوه التماس کنید؛ من به شما قول میدهم، تازه در آن زمان نتیجۀ شگفت انگیزی در رهایی مسلمانان و ازادی آنان در ایمان به مسیح خواهید دید!
برادران و خواهران مسیحی! ما در یک نبرد هستیم. نبردی که در سه جبهه دشمنانش بر علیۀ ما صف آرایی کرده اند. در جبهۀ نفس خود ما( دشمنان من ) در جبهۀ دنیا( دشمنان کلیسا) در جبهۀ آسمان( دشمنان مسیح)؛ بر حذر باشید و هرگز اغوا نگردید: در هر سه جبهه دشمنان ما از دیروز قویتر و از دیروز عزم آنها به هلاکت ما مصمم تر و فریبها و دسیسههای آنها موزیانه تر است! هر چند در هر سه جبهه پیروزی قبلا به ما داده شده است و ما در عیسای مسیح پیروزی مطلق و غیرقابل از دست دادنی خود را بازیافته ایم، اما این به منزله این نیست که اکنون زمان لم دادن در کنار آتش گرم، و شکستن تخمه باشد! یا در کلیسا ماندن و صندلیها را گرم کردن! مادامی که در جسم هستیم، روح راغب است و جسم ناتوان. مادامی که در جسم هستیم، مورد جفا و کشتیشکستگی و شلاق و سنگسار شدن هستیم. مادامی که در جسم هستیم، مورد اختلاف و دسته بندی و نفاق در کلیسا هستیم. هوشیار باشید! برادران و خواهران عزیزم در مسیح! هوشیار باشید! آن کسانی که کمر به دزدیدن تاج شما، آلوده کردن افکار شما، کشتن ایمان شما بسته اند، مانند گرگ بی رحم، مانند عقرب نیش زننده و مانند کفتار در انتظار لاشۀ شما هستند! همان گرگانی که با لباس میش به نزد ما آمده و دین جدیدی آوردند و خود را رسول خدا دانستند؛ گرگان دیگری لباس میش بر تن کردند و بین ما در کلیسا آمدند و نفاق و نفرت و تعالیم نادرست را پایه ریختند! دشمنان مسیح را بشناسیم! الان زمان خواب و ارام یافتن نیست! الان زمان نبرد است. زمان جنگ است. چند بار شما در طول کتابمقدس از دهان خداوندمان و از دهان رسولان این عبارت را شنیده اید: بیدار باشید! هوشیار باشید! برحذر باشید! آیا این هشدارها برای من و شما نباید کفایت کند؟ آن فرمان ها و هشدارها فقط برای رسولان مسیح نبود، بلکه برای هر مسیحی است، دیروز، امروز و فردا. برای اولین بار در تاریخ هستی، خدا جسم گرفت و بین انسان ظاهر شد، با آنها زیست، مردم او را دیدند، از او شنیدند، او را لمس کردند، شگفتی های او را دیدند، و هم مردان قوم او، و هم بیگانگان اعتراف کردند که:" او پسر خدای زنده است." اما قومی که همین خدا ابتدا برای آنها آمده بود تا آنها را به حیات ابدی رهنمون سازد، او را مصلوب کردند و کشتند؛ اگر چنین کاری با چوب تر کردند با چوب خشک چه خواهند کرد؟ آیا اگر آنها انتقام و کینۀ خود را از خدای متجسم گرفتند، به ایماندارانی چون من و شما که نام همان مصلوب را بر خود داریم و او را بشارت میدهیم رحم خواهند کرد؟
من یک گنهکارِ آزاد شده و خریده شده به خون گرانبهای مسیح از زنجیرهای پوسیدۀ اسلام هستم. من نیز به فیض مسیح خوانده شدم تا از آن او باشم و در مزرعۀ او خدمت کنم. نه هرگز به دلیل خوبی من، که هیچ خوبی در من هرگز نبود، بلکه فقط به دلیل فیض و محبت بیکران خود او. دقیقا مانند شما. اما من نیز مانند شما به فیض خدا برای نان روزانه ام عرق میریزم. من نیز مانند شما، برای انجیل مسیح، دور افتاده و طرد شده ام. من نیز مانند شما هستم! نه قصد دارم تا باور شما را مسخ کنم و نه اینکه تعلیمی نادرست به شما بدهم! نه باج گرفته و مزدور اجنبی( این دسیسۀ هزارۀ سرکوب مخالفان!) آنچه قصد دارم در این مقاله بیان کنم تنها یک مکاشفۀ روحانی برای من بوده و من بنا به ارادۀ خداوند آن را پس ازچهار سال با شما در میان میگذارم تا شما از این راز آگاه شده، آن را خوانده و از آن برای جلال نام مسیح و عظمت کلیسای او و افتخار نام عزیز او در بین دوستان عزیز یهودی و مسلمانان بکار گیرید.
۳- سه تذکر قبل از خواندن مقاله!
خوانندۀ عزیز! خیلی دوست دارم در روح محبت و آشتی این مقاله را بخوانید؛ مسیحیت راستین بر خلاف یهودیت راستین و اسلام راستین بر دشمنان و مخالفان خود کینه و ستیزه جویی نمیکند، دعای خیر میکند؛ نمیکشد و از بین نمیبرد، بلکه آنان را محبت میکند. ما از دشمنان خود آگاه هستیم اما دشمنی بر روی زمین نداریم که برای نابودی و شکست آن صف آرایی کنیم. و قصد نداریم دشمنی و ستیزه را با هیچ دین و فرقه ایی آغاز کنیم و یا به دنبال انتقام باشیم. به همین دلیل خیلی تمایل دارم که شما لطف فرموده سه مطلب را قبل از خواندن این مقاله در نظر داشته باشید:
۱- به دلیل حساس بودن این مقاله و روشن کردن موضع خودم بعنوان نویسندۀ این مقاله اجازه بدهید در همین آغاز بیان کنم که : خداوند و نجات دهندۀ من یک یهودی است و این باعث افتخار و سربلندی و عزت و شکوه و دلیل زیستن من است؛ دلیل حیات ازلی من بخاطر او. خدا را شکر برای عیسای مسیح، که از نظر انسانی، از مریم باکره متولد گشت، و مریم که از نسل داود بود و داود که از نسل یهودا و یهودا که یکی از دوازده فرزند یعقوب ( اسرائیل ) و یعقوب فرزند اسحاق و اسحاق فرزند ابراهیم و ابراهیم فرزند تارح و تارح فرزند ناحور و ناحور که نسل او به شیث پسر آدم منتهی میگردد.( لوقا ۳: ۲۳-۳۸ ) و همانطور که خود او فرمود:" نجات از جانب یهود است." ( یوحنا ۴: ۲۲ ) تا به همین امروز این نجات فقط و فقط از جانب ایمان آوردن به این جوان یهودی بدست میاید! نه دنباله روی کردن از شریعت یهود، نه شریعت اسلام و نه هیچ دین و مذهب دیگر موجود دنیای امروز و فردا!
2- عیسای مسیح را یهودیان مصلوب نکردند، بلکه گناه من و تو از جمله یهودیان او را مصلوب ساخت. عیسای خداوند در باغ جتسیمانی در حالی که سربازان معبد به سمت او یورش آورده تا او را بازداشت نمایند رو به پطرس که قصد داشت تا با شمشیر خود از مسیح دفاع کند( غیرت یک یهودی!) میفرماید:" آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم." ( یوحنا ۱۸: ۱۱ ) این جام تلخ مرگ را پدر به مسیح داد نه شورای یهود که حکم مرگ او را صادر کرد؛ در واقع پدر این جام را قبلا به مسیح داده بود، قبل از پیدایش هستی. ما مسیحیان باید این را کاملا آگاه باشیم نه بر طبق گفته های این کشیش و آن کشیش ؛ این فرقه یا آن فرقه؛ بلکه بر طبق سندیت موجود و زندۀ کتابقمدس که عیسای مسیح برای گناهان تمام بشر باید مصلوب میشد و این مصلوب شدن بر طبق تمام پیشگویی های کتابمقدس باید توسط سران و رهبران و کاهنان دین و دیگر مردم اسرائیل به پیش برده میشد و توسط همکاری بیگانگان به مرحلۀ اجرا در میامد. خود عیسای مسیح در پیشگویی مرگ خود فرمود:" اکنون ما به اورشلیم میرویم و در آنجا پسر انسان به دست سران کاهنان و ملایان یهود تسلیم خواهد شد و آنان او را به مرگ محکوم کرده تحویل بیگانگان خواهند داد تا آنها او را استهزاء نموده تازیانه بزنند و مصلوب کنند." ( متی ۲۰: ۱۸-۱۹ )
3- این مقاله هرگز جنبۀ سیاسی ندارد و هرگز قصد ندارد تا خواسته و تفکر گروه خاصی را تامین، تغذیه، یا ارضاء سازد! جبهه گیری مذهبی یا فرقهایی کرده، گروهی را سرکوب کند تا گروه دیگری را تقویت سازد. اظهارنظر سیاسی کرده و برنامه و تحلیل سیاسی و یا حتی روحانی تازه ایی را ارائه دهد. لیکن نوشته شده است تا یکبار دیگر به دنیای مسیحیت این یادآوری شود که باید مانند گوسفندان در میان گرگان، مانند مار هوشیار و مانند کبوتر بی آزار باشند.( متی ۱۰: ۱۶ )
ادامه دارد