آموختن از تادیب در فیض خدا
درک درست از فیض خدا
تقریبا چهار سال پیش بود که از طریق کتاب اعجاب فیض نوشتۀ فیلیپ یانسی با عمق عبارت فیض خدا آشنا شدم. بلافاصله با موعظه های چارلز سویندال و تکرار و تاکید مکرر او بر این واژه. و مهم تر و اساسی تر از همه، آن را در کتابمقدس دیدم. گوشه و کنار آن. می دیدم که پولس بارها و بارها نامۀ خود را با آن شروع کرده و با آن به پایان رسانده است. خوانده بودم در افسسیان فقط بدلیل فیض خداست که من و یا همه نجات پیدا کرده ( افسسیان 2: 8) و نزد خدا رایگان، عادل و نیک محسوب می گردیم( رومیان 3: 24). خدمتی بود که عیسای مسیح به شائول طرسوسی سپرد تا آن را تا به پایان بشارت دهد( اعمال 20: 24). خوانده بودم این فیض خدا بود که دنیا را از نابودی کامل متوقف کرد، وقتی آن را شامل انسانی مانند نوح و خانوادۀ او ساخت( پیدایش 6: 8).
بعد وقتی به عمق کارکرد و درک این واژه در کتابمقدس تعمق می کردم، حقیقتا عظمت خاصی را در آن می دیدم. دنیا بدون آن، انسان بدون آن، نجات بدون آن، حیات جاودان بدون آن هرگز معنی نمی داد که هیچ بلکه بی معنی، پوچ و مسخره کننده می نمود. و وحشتناک تر از همه؛ تولد ، مرگ و قیام مسیح بدون در نظر گرفتن و تعمق بر این واژه در کار خدای زنده و عادل در طرح الهی او برای انسان بر روی زمین، تنها یک تراژدی و یا یک سنت تازه و دین جدید مینمود. یک شریعت دیگر.
درک عبارت فیض خدا در عیسای مسیح پهنایی ژرف دارد. اکنون پس از ده سال در ایمان خود به عیسای مسیح به این حقیقت تلخ پی برده ام که کمتر ایماندار مسیحی قادر به هضم این عبارت به سادگی معنای خودش است. سعی کرده اند تا به ما بقبولانند که فیض خدا درست است اما... یا فیض خدا درست است اگر...؛ و من این حقیقت را در عمر کتابمقدس و رویدادهای آن و عملکرد فیض خدا را در زندگی شخصیتهای آن به وضوح و زنده می بینم که آنان فیض خدا را دیدند و چشیدند و در آن زندگی کردند بدون اما و بدون اگر! و این مهمترین نکته ایست که باعث گیجی و سردرگمی ایمانداران در درک این عبارت می شود. فیض خدا ، فیض خداست. و او آن را به هر کس که او لایق بداند می دهد. همین و بس. خیلی ساده. خیلی رک و پوست کنده. حالا شما می خواهید اگر و اما اول و آخر این وقایع بگذارید صاحب اختیارید، اما کتابمقدس به ما تعلیم داده که خدا درست زمانی که کسی لایق فیض او نبود، او را مشمول فیض خود گردانیده است. به خاطر داشته باشید: درست در زمانی که شخص لیاقت و یا انتظار آن را نداشت. این یعنی فیض. این یعنی بخشایش دو چندان خدا و محبت افزون خدا ورای آن اندازه ای که ما طلب کرده ایم یا اصلا طلب نکرده ایم!
عیسای خداوند در روی سخن خود به تمام رهبران دینی یهود( آنهایی که ایمان داشتند، بله ایمان، که مستحق و لایق فیض و بخشایش خدا هستند) دو نفر را در این طبقه بندی معنای سادۀ فیض مثال می زند، که خشم یهودیان بر علیۀ او بر میخیزد. نعمان سریانی و پیرزنی در صور و صیدون ( لوقا 4: 25- 30) چرا آنها از این سخنان مسیح خشمگین شدند؟ زیرا قادر به درک فیض خدا به دشمنان و یا به قول آنها کافرین نبودند! امروز هم کلیسای مسیح قادر به درک همان فیض نیست.
کلیساهای زیادی را دیدم که از این عبارت بارها و بارها استفاده کرده اند، اما در رشد و ستون های تعلیم آنان ، حضور فیض را ندیدم. خیلی ها حتی اسم آن را بر کلیسای خود گذاشته اند، اما زمانی که به درک و اجرای این عبارت در رشد روحانی کلیسا می رسیم، می بینیم که کلیسا بیشتر بر انسان و تعلیم کتابمقدس توسط انسان نظارت دارد نه توسط فیض خدا. روابط چنین کلیسایی با دنیا بیرون و غیر مسیحی تماما بدون فیض و حتی بو برده از فیض است! شبانان و کشیش هایی هم که از این عبارت استفاده کرده و به آن تاکید می کنند در رابطه های انفرادی خود با خانواده و دنیای بیرون و شخصی خود هرگز از آن استفاده نکرده هیچ، بلکه تمام خشک و متعصب و مذهبی هستند!
پس آیا فیض خدا چراغ سبز برای هر کار و هر عمل کلیساست؟ آیا فیض خدا و زیستن در آن یعنی، درهای تعلیم و برخورد و ایمان کلیسایی را بر روی هر باور و تعلیم نادرست باز کنی و صبر کنی ببینی فیض خدا چگونه عمل میکند؟ هرگز! هرگز! سپورژن در کتاب رازگاهان خود یکبار نوشت : " فیض خدا مادر قدوسیت است نه عذری برای گناه." دلیلی نمی بینم به این جملۀ کامل چیزی اضافه کنم! فقط کمی بر آن مکث کنید و آن را بجوید و سپس آن را قورت بدهید. آن وقت می فهمید که بنده قصد ندارم از فیض خدا بعنوان راه فراری برای هر خطایی استفاده کنم. نه تنها استفاده نمیکنم، اکنون بیش از چهار سال زیستن و قدم زدن با آن و سعی در پیاده کردن آن در زندگی روحانی خودم ، به این نتیجه رسیدم که فیض خدا همواره با تادیب و تعلیم خدا همراه بوده و هست. و این زیبایی و عمق معنای فیض را ژرفتر می سازد.
فیض خدا و تادیب آن
عیسای خداوند فیض خدا بر روی زمین بود. او تماما در تعالیم و زیستن خود و در رفتار خود این زیستن و درک عمیق این واژه را پیاده نمود. او بارها در اوج محبت و مهربانی کمااینکه شاگردان خود را تا به آخر محبت نمود، اما تا به آخر نیز بارها و بارها آنها را نهیب زد، آنها را هشدار داد، آنها را بازداشت، آنها را نهی کرد و آنها را تنبیه کرد تا در پهنای درک این برکت بیکران الهی یعنی فیض خدا در کاملیت و بی عیبی زندگی کنند. برخلاف باور غلط و آلودۀ دنیای امروز که تعالیم و برخورد عیسای مسیح را بسیار لطیف و ملایم می دانند، و متاسفانه شاخه های مسیحی که تمثال او را با چهره ای ناز پرورده با لپ های گل انداخته و زلف های بلند شانه زده و مرتب به ما نشان داده اند که از چشمانش تسلیم و بی دست و پا بودن او به ما داد می زند!! عیسای مسیح و خشم او در تادیب و تنبیه کردن گناه مردم در تمام انجیل طنین افکن و غریو است؛ مشکل این است که ما گوش ها و چشمهایمان را به آن بسته ایم!
فریاد او را بر سر پطرس بیاد بیاورید وقتی شیطان درون او را تنبیه کرد. بر سر شاگردان کم ایمانش که پسر بیماری را قادر به شفا نبودند. یا تنبیه شاگردان از ضعف ایمان آنان در طوفان، در گرسنگی. و آن خشم معروف و شلاق تنبیه او بر بازاریان و صرافان معبد. تمام این عکس العمل های عیسای خداوند را میتوان فیض خدا را در تادیب و تنبیه بخوانیم. در اوج تادیب و تنبیه عیسای خداوند فیض او نهفته بود. و در اوج فیض او تادیب ما برای پاک زیستن؛ این دو با هم از آسمان با عیسای مسیح بر روی زمین آمد. تا نه تنها در بین ما زندگی کرده و بسر برند بلکه ما را بیاموزانند که چی؟ که فیض خدا در عیسای مسیح گرانبها ترین راز انجیل است؛ با آن زندگی کن با آن پر شو. از آرامش و صلح خداوند؛ و اگر طوری زندگی کنی که گویای سوء استفادۀ تو از این واژه باشد، تنبیه خواهی شد و اگر طوری زندگی کنی که گویای نبودن و زیست نکردن در این واژه باشد، طرد خواهی شد. خشک خواهی شد. و میوه ای بار نخواهی آورد.
تنها کسی که این راز را درک کرد و این کلید رمز مسیح را یافت، پولس رسول بود. کی بود؟ چطور شد؟ دقیقا نمی دانیم، درست در زمان نابینا شدن او بود؟ در سه سالی که در عربستان بسر برد؟ یا در طعم حضور روح مقدس خدا و آن قناعتی که در عیسای مسیح و آن ثروتی که در او بدست آورده بود، هر چند که روزی دشمن کمربستۀ او بود! نمی دانیم. اما می دانیم که او این رمز را پی برد.
نه تنها پولس رسول رمز فیض خدا در مسیح را از طرق مکاشفۀ الهی کسب نموده بود، او همچنین تنبیه فیض خدا را نیز درک کرده بود. و او آن را برای ما بر روی کاغذ آورد تا ما امروز هر دوی آن را بخوانیم، در هر دوی آن زندگی کنیم و با خبر از هر دوی آن باشیم. و من امروز غلام مسیح این را برای شما بر روی این خطوط می آورم. باشد تا برکات الهی در زیستن در فیض خدا را نصیب شما سازد.آمین
پولس در نامۀ خود به شاگرد خود برای اولین بار از تنبیه فیض خدا سخن می گوید. او می نویسد:" زیرا که فیض خدا که برای همۀ مردم نجات بخش است ظاهر شده ما را تادیب میکند که بی دینی و شهوات دنیوی را ترک کرده با خرد اندیشی و عدالت و دینداری در این جهان زیست کنیم و آن امید مبارک و تجلی جلال خدای عظیم و نجات دهندۀ خود ما عیسی مسیح را انتظار بکشیم." ( تیطس 2: 11-13). کلمۀ تادیب در اینجا در کتابمقدس ترجمه های NIV و NKJ ، teaching" " معنی شده است. در ترجمۀ یونانی و NASB ، " instructing " معنی شده است. این کلمه در واقع همان تعلیم دادن معنی می دهد، اما این تعلیم دادن با تاکید بر آن و اصول تعالیم و دنبال کردن آن همراه است. یعنی این تعالیم و این instruction یا teaching بر اساس برداشت و باور ما از روی کتاب نیست، بلکه مستقیم از طرف خدا به ما داده شده است تا ما مو به مو آن را تکرار و انجام دهیم. چون instructشده ایم. اما از طرف کدام خدا؟ خدایی که نادیده بود و انسان هرگز او را نشناخته بود، اما در زمان معین جسم گرفت، بر روی زمین آمد. شاگردانش او را لمس کردند. و او آنها را از فیض بیکران خود سرشار ساخت، و آنها از او instruction گرفتند که در این فیض زندگی کنند، و در این instruction تنبیه خدا همراه بود. در آن است. بخشی از آن است.
پولس این رمز را به تیطس می گوید. ابتدا او از همه گیر بودن فیض خدا برای همه سخن می گوید، کمااینکه عیسای خداوند در یوحنا 3: 16 فرمود: هر کس به او ایمان آورد... و شاگردان موعظه کردند که هر کس که نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت( اعمال 2: 21)؛ اینجا پولس در بارۀ این فیض برای آن همه سخن می گوید و آن را تاکید و تکرار می کند. زیرا که فیض خدا که برای همۀ مردم نجات بخش است. اما بلافاصله پولس ادامه میدهد که این فیض ظاهر نشده تا با معنای فیض و عمق و وسعت آزادی در آن، ولنگ و واز و خوشگذران باشیم. بلکه برای همه ظاهر شد تا همه از آن و در آن تادیب شوند، تعلیم شوند، دستور بگیرند که چه کار کنند؟ که : بی دینی و شهوات دنیوی را ترک کرده با خرد اندیشی و عدالت و دینداری در این جهان زیست، کنند. و کنیم. او می گوید فیض خدا ظاهر شد نه تنها برای نجات ما. نه تنها برای آزاد شدن از قید و بند شریعت و مراسم و خرافات دینی، نه تنها برای پرستش خدا در روح و راستی، نه تنها در دادن میل و اختیار ازاد خدا به ما و زیستن در آن، بلکه ظاهر شد تا ما را تعلیم و تادیب و تنبیه کند تا:
1- بی دینی را ترک کنیم. یعنی چه؟ یعنی طوری زندگی نکنیم که انگار مسیح و خدا را نداریم. انگار به کسی جوابگو نیستیم. انگار کسی بر ما نظارت ندارد. انگار نباید تلاش کنیم تا نمونه باشیم. طوری زندگی نکنیم که ادعای خداشناس بودن و مسیحی بودن کنیم اما مانند بی خداها، کافرانه، در کفر و سیاهی زندگی کنیم. بی دینی را ترک کنیم یعنی خدا را پادشاه خود بدانیم. و او سرور و پادشاه ما باشد. از چه راهی؟ از راه درک فیض خدا و تعلیم گرفتن در آن و با آن.
2- شهوات دنیوی را ترک کنیم. یعنی چه؟ یعنی ما از دنیا فراخوانده شده ایم. یعنی مال دنیا نیستیم. مال مسیح هستیم. فیض خدا ما را از دنیا و نابودی آن خریده، ما امروز متعلق به مسیح هستیم. مال او. نه مال دنیا. پس نباید در شهوات دنیا زندگی کنیم. در شهوات نفس خودمان. ارضای آن. در هر بُعد و در هر طبق بندی ای که این شهوت دنیوی ممکن است گسترش پیدا کند، فرمان و دستور فیض خدا که بر ما ظاهر شده این است که آن را ترک کنیم. از چه راهی؟ از راه درک فیض خدا و تعلیم گرفتن در آن و با آن.
3- پس از اینکه بی دینی و شهوات دنیا را ترک کردیم، اکنون باید با خرد اندیشی ( یعنی در دانش کتابمقدس و حکمتی که در مسیح به ما بواسطۀ روح مقدس خدا عطا شده است. نه در نادانی و بی معرفتی از شخصیت و ذات خدا بلکه در شناخت معرفت خدا، عقل و باورهای خود را گسترش دهیم تا خدا را با تمام جان و دل و روح خود محبت کنیم. یعنی آن خردی که بواسطۀ زیستن در فیض خدا نصیب همۀ ما می گردد) و عدالت ( یعنی هرگز راستی و صداقت مسیح را در زندگی خود فراموش نکنیم و اجرای عدالت و داوری بر دیگران را مراقب باشیم. یعنی اگر یک جوال دوز به دیگران می زنیم یک سوزن هم به خودمان بزنیم! یعنی همه را از چشمان فیض خدا ببینیم. تا قادر به اجرای عدالت خدا باشیم). و دینداری ( یعنی حفظ تمام تعالیم عیسی. او فرمود هر احکام مرا دارد و آنها را حفظ کند آن است که مرا محبت می نماید( یوحنا 14: 21). دینداری یعنی داشتن و حفظ کردن تمام تعالیم مسیح در خود ، از خود ، با خود، مسیحیت دین نیست. این عبارت یعنی با خدا زیستن. داشتن دین، دینداری، یعنی خدا را داشتن. مسیح فرمود هر کس مرا شناخت، خدا را شناخت. پس هر کس مسیح را داشت، خدا را دارد. دینداری یعنی حفظ کردن و محکم نگه داشتن فیض خدا ( عیسای مسیح ) و زیستن در آن.
4- پس از اینکه فیض خدا در این دنیای گناه آلود بر همه ظاهر شد تا همه او را قبول کردن و به او ایمان بیاورند. فیض خدا برگزیدگان ، آن تعدادی که این فیض را دیده، و به آن ایمان آورده را تعلیم و تادیب می کند تا نه تنها در لذت فرحبخش و غیر قابل توصیف فیض زندگی کرده و لذت ببرند، بلکه پس از ترک کردن بی دینی و شهوات دنیا با عدالت و دینداری نه تارک دنیا شوند، نه در انزوا زندگی کنند نه در حمله و انتقام باشند، بلکه در فیض و با فیض ، تادیب شده و تعلیم گرفته در این جهان زیست کنند. در این جهان سیاه که شیطان فرماندار آن است. و تحت قدرت نیروهای تاریک آسمان است. با فیض خدا ، در فیض خدا ، تعلیم گرفته از فیض خدا، تادیب شده از فیض خدا، در این جهان مانند سفیران مسیح زندگی کنند.
دوست عزیز
امید است تا توانسته باشم اندکی از عمق این واژۀ گرانبها را برای تو بیان کنم. از تمام وجودم آن را به تو تقدیم میکنم. که اگر این فیض خدا را امروز نداری و نمی شناسی آن را طلب کنی. آن مال تست. شاید فکر کنی که لیاقتش را نداری. من گناهکار هم نداشتم. نوح و ابراهیم و موسی هم نداشتند! پس آن را بطلب. اگر نمی دانی چگونه میتوانی این فیض خدا را دریافت کنی کافیست تا برای لحظه ای چشمانت را ببندی و در قلب خودت با میل و اطمینان اینگونه دعا کنی که:
" خداوندا من گناهکارم. اعتراف میکنم قادر نیستم از گناهانم پاک شوم. در این لحظه ایمان می آورم که عیسای مسیح برای گناهان من بر بالای صلیب مرد. جریمۀ گناهان مرا تماما پرداخت نمود. دفن شد. روز سوم قیام کرد و امروز زنده است. اکنون از او دعوت میکنم تا به قلب من بیاید و مرا از آن خود کند. آمین "
دوست من!
با این دعا من بر طبق قدرت کتابمقدس و آن قدرتی که عیسای مسیح به من داده است به تو این اطمینان را می دهم که فیض خدا شامل حال تو شده است و تو هم اکنون فرزند خدا هستی. حیات ابدی را دریافت کردی. و در جلال مسیح شریک او خواهی بود.
خواهش و استدعای من از تو این است!
عمق فیض خدا را در زندگی خودت ببین. عمق فیض و بخشش فیض خدا را در عیسای مسیح ببین. ببین که هر چند گناهکار و نالایق بودی باز فیض خدا، ترا نجات داده است. در این فیض زندگی کن. تادیب و تنبیه فیض خدا را بشنو و با آن رشد کن و تقویت شو و کلیسای مسیح را تقویت کن!
در فیض ، با فیض، از فیض ، این پیام فیض خدا در عیسای مسیح را به تمام اطراف خودت بشارت بده!
نوشته: ح.گ