X

بررسی و تفسیر رساله افسسیان بخش ۱۶

 

افسسیان ۳ : ۱- ۱۳

راز الهی فیض خدا

پولس رسول پس از اینکه به ایمانداران افسس در باره یگانگی آنها با یهودیان سخن میگوید، گویی قصد میکند تا پرده از یک راز الهی بردارد. هر چند قبلا از آن سخن گفته بود اما گویی بنا به مناسبت این نامه و در مسیر آنچه قصد دارد تا بیان کند بار دیگر بطور گسترده تری آن را بار دیگر بیان میکند. پس ادامه میدهد: «۱ از این سبب من که پولس هستم و اسیر مسیح عیسی برای شما ای امتها. ۲ اگر شنیده باشید تدبیر فیض خدا را که به جهت شما به من عطا شده است ۳ که این سر از راه کشف بر من اعلام شد چنانکه مختصرا پیش نوشتم. ۴ و از مطالعه آن میتوانید ادراک مرا در سر مسیح بفهمید. ۵ که در آن قرنهای گذشته به بنی آدم آشکار نشده بود بطوری که الحال بر رسولان مقدس و انبیای او به روح مکشوف گشته است. ۶ که امتها در میراث و در بدن و در بهره و وعده او در مسیح بوساطت انجیل شریک هستند. ۷ که خادم آن شدم به حسب عطای فیض خدا که بر حسب عمل قوت او به من داده شده است. ۸ یعنی به من که کمتر از کمترین همه مقدسینم این فیض عطا شد که در میان امتها به دولت بی قیاس مسیح بشارت دهم ۹ و همه را روشن سازم که چیست انتظام آن سری که از بنای عالمها مستور بود در خدایی که همه چیز را بوسیله مسیح عیسی آفرید. ۱۰ تا آنکه الحال بر ارباب ریاستها و قدرتها در جایهای آسمانی حکمت گوناگون خدا بوسیله کلیسا معلوم شود. ۱۱ بر حسب تقدیر ازلی که در خداوند ما عیسی مسیح نمود. ۱۲ که در وی جسارت و دخول با اعتماد داریم بسبب ایمان وی. ۱۳ لهذا استدعا دارم که از زحمات من به جهت شما خسته خاطر مشوید که آنها فخر شما است.» 

اول اینکه جمله آغازین به خودی خود گویای این است که پولس رسول نویسنده این نامه است. دوم اینکه هر چند در ترجمه فارسی ما این مشهود نیست اما حایز اهمیت است که بدانیم در نسخه اصلی جمله آغازین « از این سبب من که پولس هستم و اسیر مسیح عیسی برای شما ای امتها» بدون فعل میباشد تا اینکه در آیه ۱۴ مجددا میخوانیم: « از این سبب زانو میزنم نزد آن پدر.» گویی این جمله آغازین فعل خود را پیدا میکند. موضوع چیست؟ هارلود هوینر در کتاب « بررسی و تفسیر افسسیان » و اف اف بوروس در کتاب « رساله های کولسیان و فیلپیان و افسسیان » و ویلیام کلاین در کتاب « تفسیر و بررسی کتابمقدس جلد ۱۲ رساله افسسیان » و کارشناسان دیگر معتقد هستند که پولس رسول پس از اینکه میگوید « تااتو کارین یگو پاوولوس هو دسمیوس تاو کاریستو عیسوو هاپر هومون تاو اتنون» ترجمه ای اس وی « به این دلیل من، پولس، زندانی مسیح عیسی به عوض شما ملتها» او که قصد دعا کردن برای امتها را دارد زیرا آیه ۱۴ مجددا « به این دلیل من » تکرار شده است که در ادامه آن دعای پولس رسول را داریم؛ گویی سلسله فکری او ناگهان مسیر دیگری را دنبال میکند و قبل از اینکه برای آنها دعا کند از موضوعی سخن میگوید که برای درک یکی از اساسی ترین حقایق الهیات مسیحی ما بینهایت مهم است.

اجازه بدهید تا این بخش را از همان آیه ۱ بررسی کنیم:

« ۱ از این سبب من که پولس هستم و اسیر مسیح عیسی برای شما ای امتها.»

خواننده کنجکاو وقتی میخواند که « از این سبب،» باید از خودش بپرسد: از کدام سبب؟ پاسخ این سوال نه تنها در آیاتی که با هم در فصل ۲ : ۱۱- ۲۲ بررسی کردیم میتواند باشد هم از ابتدای نامه و هر آنچه که تاکنون پولس رسول قید کرده است. تا جایی که پولس به غیریهودیان مسیحی شهر افسس و آسیای مرکزی گفته بود آنها زمانی از مسیح و تمامی عهدها و وعده ها و میراثهای وعده داده شده به ایمان آورندگان به خدای زنده اسراییل دور و اجنبی و بیگانه بودند اما با ایمان به عیسای مسیح او که با خون قدرتمند و ارزشمند خود این فاصله، دیوار و این دوری را یکبار برای همیشه از میان برداشت و آنها را با تمام اسراییل در عهدها و وعده ها و میراثها شریک ساخت و آنها را با اسراییلیان و با تمامی آنانی که به این خدای زنده با ایمان آوردن به عیسای مسیح روی میاورند یک بدن واحد و مشترک ساخت، یعنی کلیسا، که روح خدا در آن ساکن میباشد. گفته بود که قبلا قومی نبودند اما امروز عضو این بدن واحد هستند که در آن همه با هم بر اساس یک سنگ زاویه، عیسای مسیح، بنا شده اند. آنها دیگر اجنبی نیستند بلکه هموطن تمامی مقدسین و همه آنها عضو خانواده الهی هستند. چون پولس رسول این هویت تازه و جدید غیریهودیان مسیحی شهر افسس و آسیای مرکزی را برای آنها بیان میکند که به خودی خود یک انقلاب عظیم روحانی محسوب میگشت درست پس از بیان کردن این حقیقت الهی اینگونه ادامه میدهد که « از این سبب». اما چه میگوید؟

خود را به نامی معرفی میکند که پس از ایمان آوردن به مسیح مرسوم میگردد و نه شایول طرسوسی و سپس میگوید « و اسیر مسیح عیسی.» دقت کنید به نامی که بکار میبرد که دو زبان عبرانی و یونانی را در خود دارد. نجات دهنده یک اسراییلی است نه یک یونانی! در ضمن لغت یونانی برای ترجمه فارسی اسیر  « زندانی » آمده است. « و زندانی مسیح عیسی.» اما چرا زندانی مسیح عیسی؟ در زمان نوشتن این نامه امپراطور روم نرون بود. او در حقیقت زندانی نرون باید خود را صدا میکرد اما میگوید زندانی مسیح عیسی. در همین نامه باب ۴ میگوید : « لهذا من که در خداوند زندانی میباشم.» ( ۴: ۱ ) در نامه خود به فیلمون میگوید: « هر چند مردی چون پولس پیر و الان زندانی مسیح عیسی نیز میباشم.» ( فیلمون ۹ )   در حقیقت پولس رسول به این نگاه کرده است که چرا امروز در زندان است:

من فرستاده شده عیسای مسیح هستم. که به آن فرمایش عیسای مسیح از دهان حنانیا در شهر سوریه وقتی چشمان او را شفا داده و او را تعمید داد اشاره داد. « خداوند وی را گفت برو زیرا که او ظرف برگزیده من است تا نام مرا پیش امتها و سلاطین و بنی اسراییل ببرد. زیرا که من او را نشان خواهم داد که چقدر زحمتها برای نام من باید بکشد.» ( اعمال ۹ : ۱۵- ۱۶ ) سالها بعد وقتی پولس رسول در برابر آغریپاس از ایمان خود دفاع میکرد رو به همین رودرویی او با عیسای مسیح در راه دمشق کرده و آن را اینگونه بیان کرد که خداوند به او چنین فرموده بود: «و لیکن برخاسته بر پا بایست زیرا که بر تو ظاهر شدم تا ترا خادم و شاهد مقرر گردانم بر آن چیزهاییکه مرا در آنها دیده ایی و بر آنچه به تو در آن ظاهر خواهم شد. و ترا رهایی خواهم داد از قوم و از امتهایی که ترا به نزد آنها خواهم فرستاد.» ( اعمال ۲۶ : ۱۶- ۱۷ ) وقتی در زندان روم بود در نامه خود به ایمانداران فیلیپی میگوید که : « به حدی زنجیرهای من آشکار شد در مسیح.» ( ۱: ۱۳ ) در حقیقت او اسارت و زندانی بودن خود را برای مسیح اعلام میکند.

اما پولس رسول جمله خود را در نامه افسسیان با این تمام نمیکند بلکه میگوید: « از این سبب من که پولس هستم و زندانی مسیح عیسی برای شما ای امتها.» این نحوه بیان کردن « برای شما ای امتها » بارها در همین چند خط پیش رو تکرار شده است. در آیه ۲ میگوید « تدبیر فیض خدا را که به جهت شما به من عطا شده است.» و در آیه ۱۳ میگوید : « لهذا استدعا دارم که از زحمات من به جهت شما خسته خاطر مشوید.» همین را به ایمانداران کولسی گفته بود که : « الان از زحمتهای خود در راه شما شادی میکنم و نقصهای زحمات مسیح را در بدن خود به کمال میرسانم برای بدن او که کلیسا است.» ( ۱: ۲۴ )

در واقع پولس رسول میگوید که رنج و زندانی شدن او در زمان حاضر عین رنج بردن و زندانی شدن مسیح برای ایمانداران برای کلیسای مسیح است. و این امروز برای تمام برادران و خواهرانی که در سراسر این دنیای تاریک برای مسیح و کلیسای او و انجیل فیض بخش او آزار و جفا و زندان را متحمل میشوند میدانند که تمامی این جفاها در حقیقت خود مسیح است که در آنها و با آنها برای مردم شهر و سرزمین آنها متحمل میشود.

« ۲ اگر شنیده باشید تدبیر فیض خدا را که به جهت شما به من عطا شده است که این سَر را از راه کشف بر من اعلام شد چنانکه مختصرا پیش نوشتم و از مطالعه آن میتوانید ادراک مرا در سَر مسیح بفهمید.»

در زبان اصلی این یک جمله سوالی است. انگاری که میگوید: « آیا شنیده اید ؟» اما چرا پولس رسول طوری گفته است که انگاری برای گروهی غریبه نامه مینویسد « اگر شنیده باشید؟» مگر پولس تقریبا سه سال در افسس خدمت نکرده بود؟ مگر به آنها به مدت سه سال فیض خدا را تعلیم نداده بود؟ در آخرین دیدار خود با آنها به رهبران و اعضای کلیسای افسس چنین میگوید: «لیکن این چیزها را به هیچ میشمارم بلکه جان خود را عزیز نمیدارم تا دور خود را به خوشی به انجام رسانم و آن خدمتی را که از خداوند عیسی یافته ام که به بشارت فیض خدا شهادت دادم.» ( اعمال ۲۰: ۲۴ ) برداشت من این است که از این آخرین دیدار تقریبا هشت سال گذشته بود و تکرار ماموریت او در خصوص گسترش انجیل فیض بخش مسیح در این نامه یک یادآوری برای خوانندگان نامه بود.

اما میگوید « تدبیر فیض خدا » منظور از تدبیر فیض خدا که به جهت شما به من عطا شده است چیست؟ عبارت تدبیر در لغت اصلی به مفهوم یک پیخشدمتی یا نظارت یا مسولیت برای نظارت بر یک امر محول شده به شخص میباشد. پولس خود را به زبان خودش خادم یا پیشخدمت فیض خدا برای امتها میداند. زیرا بخاطر رساندن همین پیام فیض به امتهاست که اکنون اسیر و زندانی شده است. این دلیل بازداشت شدن و نهایتا زندانی شدن او را یکبار دیگر به یاد خواننده میاورد که او در واقع بدلیل این در اورشلیم در معبد بازداشت شد که او را با « تروفیمس افسسی » در شهر دیده بودند و لوقا میگوید که آنها چون پولس را در معبد دیدند « گمان بردند » که او یک اجنبی و غیریهود را به داخل معبد آورده که تماما قدغن بود. ( اعمال ۲۱ : ۲۸- ۲۹ ) در کولسیان مینویسد: « که من خادم آن گشته ام بر حسب نظارت خدا که به من سپرده شده تا کلام خدا را به کمال رسانم.» ( کولسیان ۱ : ۲۵ )

سپس میگوید «که این سَر از راه کشف بر من اعلام شد چنانکه مختصرا پیش نوشتم.» واژه سَر یا میستری به زبان یونانی به راز به یک حقیقت تمام عیار که عینی و شدنی میباشد یا امور تعلیمی پر  اسرار که مخصوص به یک دین یا مذهب خاص باشد القاء میگردد. میتواند سیاسی یا دینی یا حتی امور اجرایی یک کشور باشد. سَر یا میستری به زبان یونانی همواره در میان یهود بعنوان دانش پنهان آسمانی از مردم بوده است. هر کسی آن را نمیداند اما خدا آن را به شخص خاصی آشکار میسازد. در کتاب دانیال نبی میخوانیم وقتی دانیال قصد کرد تا خواب نبوکدنصر را برای او تعبیر کند. رو به دوستان خود چنین کرد :« تا در باره این راز از خدای آسمانها رحمت بطلبند مبادا که دانیال و رفقایش با سایر حکیمان بابل هلاک شوند.» ( دانیال ۲ : ۱۸ ) سپس بلافاصله ادامه میدهد: « آنگاه آن راز به دانیال در رویای شب کشف شد.» در روبروی نبوکدنصر دانیال رو به او چنین میگوید: « رازی را که پادشاه میطلبد نه حکیمان و نه جادوگران و نه مجوسیان و نه منجمان میتوانند آن را برای پادشاه حل کنند لیکن خدایی که در آسمان هست که کاشف اسرار میباشد.» ( دانیال ۲ : ۲۷- ۲۸ )

هارلود هوینر در کتاب خود در این خصوص قید کرده است که :« نوشته های مکاشفاتی یهودیان بطور مکرر بر این امر تاکید میکند که وجود خدا و اعمال او سَر بزرگی برای انسان است. آنها بر این باور هستند که این اسرار در بهشت به دور از دسترسی انسانها حفظ گشته و خداوند آن را فقط بر انبیاء خود مکشوف میسازد. نبی این اسرار را بعنوان اموری که در زمان آخر فقط بر نیکان مکشوف خواهد گشت قلمداد میکند. این رازها تنها به انبیاء داده میشود تا آن را بر حکمیان خود در طول تاریخ منتقل نمایند. »[1]

 و وقتی به نوشتجات عهد جدید میرسیم میبینیم که این واژه بیش از بیست و هفت بار در نوشتجات عهد جدید بکار برده شده است و بیست بار آن توسط پولس رسول! حتی خود عیسای مسیح از این واژه رو به شاگردان خود استفاده میکند وقتی به آنها در خصوص مفهوم و تفسیر امثال خود سخن میگوید: « دانستن اسرار ملکوت آسمان به شما عطا شده است لیکن بدیشان عطا نشده است.» ( متی ۱۳ : ۱۱ ) در جای دیگر در خصوص ازدواج مرد و زن میفرماید:« تمام خلق این کلام را نمیپذیرند مگر به کسانی که عطا شده است.» ( متی ۱۹ : ۱۱ )

خارج از نامه افسسیان اولین بار در نامه رومیان است که پولس رسول در خصوص این سَر سخن گفته است. آن را درست پس از بکار بردن مثال درخت زیتون  بعنوان نمای اسراییل و زیتون خشک بعنوان نمای بیگانگان بکار میبرد. به غیریهودیان این را هشدار میدهد که محبت خدا به خود را برای نجات خود و اینکه به زیتون پرچربی و پربرکت اسراییل وصل شده اند بعنوان غرور و خودخواهی خود نبینند بلکه آن را فیض خدا قلمداد کنند. سپس میگوید: « زیرا ای برادران نمیخواهم شما از این سَر بیخبر باشید که مبادا خود را دانا انگارید که مادامی که پری امتها در نیاید سختدلی بر بعضی از اسراییل طاری گشته است.» ( رومیان ۱۱ : ۲۵ ) و در همین رساله در دعای پایانی خود اینگونه برای آنها دعا میکند: « الان او را که قادر است که شما را استوار سازد بر حسب بشارت من و موعظه عیسی مسیح مطابق کشف آن سَری که از زمانهای ازلی مخفی بود. لکن در حال مکشوف شد و بوسیله کتب انبیاء بر حسب فرموده خدای سرمدی به جمیع امتها به جهت اطاعت ایمان آشکارا گردید.» ( رومیان ۱۶: ۲۵ )

 سپس در کولسیان میخوانیم : «تا دلهای ایشان تسلی یابد و ایشان در محبت پیوند شده به دولت یقین فهم تمام و به معرفت سَر خدا برسند یعنی سَر مسیح که در وی تمامی خزاین حکمت و علم مخفی است.» ( کولسیان ۲ : ۲- ۳ ) پولس میگوید خود مسیح آن سَر عظیم خدا بود. در نامه خود به شاگرد خود تیموتایوس مینویسد که : سَر دینداری ما عظیم است که آنکس که خدا بود جسم گرفت توسط روح القدس بارور شد. توسط فرشتگان دیده شد. در تمام دنیا بشارت داده شد. دنیا او را باور کرد و نهایتا به دست راست خدا بالا رفت. براستی مسیح خود آن سَر عظیم است زیرا بدون مسیح هیچ آشتی و مصالحه ایی با خدای عادل و قدوس نبود.

در همین کولسیان جای دیگر میگوید: « و در باره ما نیز دعا کنید که خدا در کلام را بروی ما بگشاید تا سَر مسیح را که به جهت آن در قید هم افتاده ام بگویم.» ( ۴: ۳ )  او این را در ابتدای نامه افسسیان بیان کرده بود :« چونکه سَر اراده خود را به ما شناسانید بر حسب خشنودی خود که در عزم نموده بود.» ( ۱ : ۹ )

اما در خصوص پولس رسول و اینکه او قصد دارد از یک سَر سخن بگوید. این سَر چیست؟ ما میدانیم و میتوانیم تاحدودی از نامه رومیان و دیگر نامه های پولس این را درک کنیم که او رسول امتها است و بشارت فیض خدا به او سپرده شده است تا امتها را به پادشاهی مسیح دعوت نماید. او برای این خدمت خود که تا زمان نوشتن این نامه ۲۷ سال گذشته بود همه چیز را متحمل شده بود و برای همین پیام امروز در زندان روم بود. اما در ایه ۶ فصل ۳ این نامه است که این سَر بطور واضح و روشن خود را نشان میدهد. پولس رسول میگوید: «که امتها در میراث و در بدن و در بهره وعده او در مسیح بواسطت انجیل شریک هستند .» و این یک انقلاب عظیم بود. و پولس به قیمت تمام زندگی خود میخواست این را امتها و غیریهودیان بدانند. این حقیقت این سَر الهی را پولس رسول میگوید در زمانهای قدیم « به بنی آدم آشکار نشده بود،» اما اکنون توسط به روح، توسط روح القدس بر رسولان، شاگردان عیسای مسیح و بر انبیاء بر آن تعداد افرادی که در کلیسای اولیه در خدمت نبوت و گسترش پیام پادشاهی آسمانی مسیح بودند مکشوف شده است.

**کتابمقدس مکررا در نوشتجات عهد عتیق این وعده و حقیقت که روزی امتها، یعنی همه مردم دنیا از هر رنگ و نژاد و ملیت و سرزمینی، هم برکت با وعده های داده شده خدا به ابراهیم خواهند شد را در طول زمانهای متعدد توسط انبیاء خود تاکید کرده بود. اتفاقا در رساله رومیان فصل پانزده آیات ۸ تا ۱۶ است که پولس رسول با نقل قول کردن از نوشتجات متعدد عهد عتیق در خصوص برکت خداوند به امتها و ملتهای جهان یاد کرده است:

« زیرا عیسی مسیح خادم ختنه گردید به جهت راستی خدا تا وعده های اجداد را ثابت گرداند. و تا امتها خدا را تمجید نمایند بسبب رحمت او چنانکه مکتوب است که از این جهت ترا در میان امتها اقرار خواهم کرد و بنام تو تسیبح خواهم خواند.( دوم سموییل ۲۲: ۵۰ و مزمور ۱۸ : ۴۹ ) و نیز میگوید ای امتها با قوم او شادمان شوید.( تثنیه ۳۲ : ۴۳ ) و ایضاء ای جمیع امتها خداوند را حمد گویید و ای تمامی قومها او را مدح نمایید.( مزمور ۱۱۷ : ۱ ) و اشعیاء نیز میگوید که ریشه یسی خواهد بود و آنکه برای حکمرانی امتها مبعوث شود امید امتها بر وی خواهد بود.( اشعیاء ۱۱: ۱۰ ) » سپس در ادامه همین بخش پولس رسول در ایه ۱۶ ادامه داده است « تا خادم عیسی مسیح شوم برای امتها تا کهانت انجیل را بجا آورم تا هدیه امتها مقبول افتد مقدس شده به روح القدس.»

خوب که نگاه میکنیم، وعده خداوند به ابراهیم در پیدایش ۱۲ : ۳ که فرمود « و از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهند یافت.» و سپس در پیدایش ۱۸ : ۱۸ که این را یکبار دیگر تاکید فرمود :«و حال آنکه از ابراهیم هر آینه امتی بزرگ و زورآور پدید خواهد آمد و جمیع امتهای جهان از او برکت خواهند یافت.» و نهایتا در پیدایش ۲۲ پس از اینکه ابراهیم آزمایش اطاعت و سرسپردگی خودش را به یهوه بر بالای کوه موریا به کمال رساند. یهوه  به او چنین سوگند خورد که : «و از ذریت تو جمیع امتهای زمین برکت خواهند یافت چونکه قول مرا شنیدی.» ( پیدایش ۲۲: ۱۸ )

پولس رسول این را آن سر بزرگ خدا در عیسای مسیح میدانست که وعده برکت دادن خدا به جمیع امتها و ملتهای دنیا به ابراهیم توسط خود عیسای مسیح و انجیل او عملی و به کمال رسیده است و او خادم این سر بزرگ الهی خداست تا آن را به امتهای دنیا بشارت دهد، از جمله ایمانداران شهر افسس.

برای اینکه این امر مهم برای ما بخوبی مفهوم شود من موارد دیگری را از عهد عتیق در این خصوص خدمت شما ذکر میکنم:

-« ای که دعا میشنوی نزد تو تمامی بشر خواهند آمد.» ( مزمور ۶۷: ۲ )

-« جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود.» و « نام او تا ابدالاباد باقی خواهد ماند. اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد، آدمیان در او برای یکدیگر برکت خواهند خواست، و جمیع امتهای زمین او را خوشحال خواهند خواند.»  ( مزمور ۷۲: ۱۱ و  ۱۷ )

-« و در آن روز واقع خواهد شد که ریشه یسی به جهت پرچم قومها بر پا خواهد شد و امتها آن را خواهند طلبید و سلامتی او با جلال خواهد بود.» ( اشعیاء نبی ۱۱: ۱۰ )

-« و امتها بسوی نور تو و پادشاهان بسوی درخشندگی طلوع تو خواهند آمد.» ( اشعیاء ۶۰: ۳ )

-« و امتهای بسیار عزیمت کرده خواهند گفت بیایید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوک نماییم زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد.» (میکاء ۴ : ۲ )  

-« و در آن روز امتهای بسیار به خداوند ملصق شده قوم من خواهند شد و من در میان تو سکنی خواهم گرفت و خواهی دانست که یهوه صبایوت مرا نزد تو فرستاده است.» ( زکریاء نبی ۲: ۱۱ )

پس میبینیم که اسراییل این یگانگی و این برکتی که از جانب یهوه همچنین شامل امتها نیز میشد را میدانستند اما بنظر میرسد که تصویر بزرگ و کلی آن را ندیده بودند. چه چیزی مانع این درک و نقش اساسی اسراییل در نور امتها بودن و اینکه بواسطه آنها امتها نیز خدای زنده را پرستش خواهند کرد گشته بود؟ چه چیزی باعث شده بود که قوم اسراییل بین خود و بین امتها دیواری ساخته و تماما خود را از کل دنیای بیرون جدا سازد؟ پاسخ به این سوالات تماما بر قوم اسراییل آشکار نگشت. زیرا این آن سَر بزرگی بود که در زمانهای گذشته خداوند آن را از مردم پنهان ساخته بود. چرا؟ نه اینکه نخواهد که مردم درک کنند بلکه انسان گناهکار قابل به درک آن نبودند زیرا گوشها و چشمها و دلهای آن از گناه بسته بود.

برای قوم اسراییل پذیرفتن یک غیراسراییلی در بین خود محال نبود اما شخص باید تماما یهودی میشد. تمام سنت یهود را اجرا میکرد و خود را به تمام قوانین شریعت و دینی یهود متکی میساخت تنها در این زمان بود که باور داشتند این اشخاص برکتهای وعده شده به اسراییل را شریک هستند. اما مسیح و مسیحیت این را تماما عوض کرد. هر شخصی با هر رنگ و هر نژاد و هر سرزمینی مادامی که به عیسای مسیح ایمان بیاورد و او را خداوند و نجات دهنده خود بخواند در تمامی وعده های خداوند به اسراییل شریک خواهد بود بدون اینکه بخواهد تغییری در اسم و رسم و سنت و آیین خود بدهد. البته نه اینکه به ایین بت پرستانه و شیوه های غیر مسیحی خود ادامه بدهد. این حقیقتا آن سرَ بزرگ الهی بود.

 

 

[1] Ibid 430.