بررسی افسسیان بخش ۸
افسسیان ۲: ۱۹- ۲۲
اهل خانه خدا
پولس رسول پس از اینکه بیان میکند که اکنون بدلیل صلح و سلامتی مسیح آن عداوت و دشمنی بین خدا با انسان و انسان با انسان از بین رفته چون مسیح خداوند آن دیوار جدایی را در بین آنها منهدم ساخته و همه را در خود آشتی و مصالحه داده و پیام این مصالحه و آشتی را به این تن واحد تازه و جدید یعنی کلیسای خود داده است تا در آن زندگی کرده و آن را بشارت بدهد، به ایمانداران افسس چنین میگوید: « ۱۹ پس از این به بعد غریب و اجنبی نیستید بلکه هموطن مقدسین هستید و از اهل خانه خدا. ۲۰ و بر بنیاد رسولان و انبیاء بنا شده اید که خود عیسی مسیح سنگ زاویه است. ۲۱که در وی تمامی عمارت با هم مرتب شده به هیکل مقدس در خداوند نمو میکند. ۲۲ و در وی شما نیز با هم بنا کرده میشوید تا در روح مسکن خدا شوید.»
این دو حرف ربط : « پس از این به بعد» که در زبان یونانی به صورت « آرا سون » آمده است نقش بسیار مهمی در این جمله ایفا میکنند. بالاتر وقتی در آیه ۴ ما عبارت ربط « لیکن » را با هم بررسی کردیم به جامع در این خصوص صحبت کردم و اهمیت و نقش این حروف ربط در آیات کتابمقدس دیدیم. اینکه باید ما را بر آن دارند با دقت و کنجکاوی و گوش به زنگ بودن فراوان، جمله بعد از این حرف ربط را با دقت بخوانیم و به آن فکر کنیم چون نویسنده در حال نتیجه گیری از آن چیزی است که تاکنون از آن نوشته بوده است.
در این آیه نیز همینطور است. این حرف ربط « آرا سون» یکی از حروف مورد علاقه پولس رسول است. درست پس از اینکه قصد دارد از آنچه که تاکنون میگفته یا گفته یک نتیجه گیری بزرگ کند که این نتیجه گیری ارتباطی تماما مستقیم به آنچه تاکنون میگفته بکار برده شده است. پولس رسول از این نوع حروف ربط به فراوانی در نوشته های خود استفاده کرده است. در نامه رومیان در فصل ۵ پس از شرح حال آدم اول و گناهی که از او به تمامی نسل بعد از او سرایت کرد. در آیه ۱۸ میگوید: « پس همچنانکه به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص همچنین به یک عمل صالح بخشش شد بر جمیع مردمان برای عدالت حیات.» این حرف ربط « پس » ماحصل و نتیجه گیری شده از این است که به یک نفر یعنی آدم، گناه و با گناه مرگ و خشم و لعنت خدا بر تمامی انسان و هستی فرو ریخت. اکنون به یک نفر، عیسای مسیح، بخشش خدا عطا شد تا از آن برای حیات ابدی نیک محسوب گردند.
یا وقتی در همین فصل به این جمله تمام میکند که : « تا آنکه چنانکه گناه در موت سلطنت کرد همچنین فیض نیز سلطنت نماید به عدالت برای حیات جاودانی به وساطت خداوند ما عیسای مسیح.» ( ۵: ۲۱ ) بلافاصله پس از این بیان در آغاز فصل ۶ چنین میگوید: « پس چه گوییم آیا در گناه بمانیم تا فیض افزون گردد؟» ( ۶: ۱ ) یعنی درست است که گفتم فیض خدا بواسطه عیسای مسیح به رایگان و فراوانی به ما عطا شده است اما فیض خدا برای گناه کردن و در گناه ماندن نیست چون خدا پرفیض است.
اکنون نگاه کنیم ببینیم چرا پولس در آیه ۱۹ نوشته است که « پس از این به بعد غریب و اجنبی نیستید.» اکنون باید بپرسیم پس از چه؟ خب! باید ببینیم از آیات ۱۱تا آیه ۱۸ چه گفته است که در آغاز این جمله میگوید « پس از این به بعد.» اگر به بخش قبلی این نوشته که ایات ۱۱ تا ۱۸ را بررسی کرده ایم مراجعه نمایید میتوانید این پس از این به بعد را بخوبی درک کنید که منظور پولس رسول از آوردن آن چه بوده است. اما قصد دارد چه چیزی را به خواننده خود بگوید؟
پولس رسول با توجه به آنچه در ایات ۱ تا ۱۸ قید کرده است به ایمانداران افسس که غیریهودی بودند که درست در آیه قبلی آیه ۱۸ به آنها گفته بود که: « زیرا که بوسیله او هر دو نزد پدر در یک روح دخول داریم.» عبارت هر دو یک نشان یگانگی است. هر دو یعنی یهودیان و غیریهودیان مسیحی در مسیح در یک روح نزد یک پدر وارد شده اند. هم امروز بر روی زمین بعنوان یک رابطه زنده با پدر توسط روح القدس، هم پس از ترک این خیمه و ورود به جلال خداوند. درست پس از این نتیجه عظیم از یگانگی روحانی و کلیسایی، پولس رسول چنین ادامه میدهد: « ۱۹ پس از این به بعد غریب و اجنبی نیستید بلکه هموطن مقدسین هستید و از اهل خانه خدا. ۲۰ و در بنیاد رسولان و انبیاء بنا شده اید که خود مسیح سنگ زاویه است.»
« پس از این به بعد غریب و اجنبی نیستید.»
او که در آیه ۱۲ گفته بود که :« که شما در ان زمان از مسیح جدا و از وطنیت خاندان اسراییل اجنبی» بودید اکنون پس از کار عظیم عیسای مسیح بر صلیب، فیض عظیم خدا برای همه ایمانداران، که همه ایمانداران را در خود متحد ساخته، میگوید که حالا که با هم متحد شدید، یکی شده اید « پس از این دیگر غریب و اجنبی نیستند.»
یادم میاید وقتی ما وارد ترکیه شدیم ویزای موقتی داشتیم. ما نه میتوانستیم آپارتمان اجاره کنیم نه هیچ چیزی را به اسم خودمان داشته باشیم. همه کارهای ما را دوست ایرانی ما که مقیم ترکیه بود انجام داد. ما در ترکیه غریب بودیم. اما دوست ما شهروند و بقولنا « وتنداش» ترکیه بود یعنی پاسپورت ترک داشت و اجازه کار و تجارت و خانه همه چیز، مثل یک شهروند ترک. اما همین دوست ما اجازه نداشت یا نمیتوانست برای مقام دولتی یا اداری اقدام کند. زیرا در ترکیه بدنیا نیامده بود. محل تولد او ایران بود اما « وتنداش» ترکیه بود. نهایتا هم ما در ترکیه غریب بودیم و هم او. هر چند محدوده بهره برداری امکانات در ترکیه برای ما دو نفر فرق میکرد اما دوست ما هم در ترکیه غریب بود زیرا اجازه نداشت وارد یک امور خاصی شود که یک شهروند مقیم و زاده شده ترکیه به راحتی میتوانست انجام بدهد و من فکر کنم اگر اشتباه نکنم تقریبا در سراسر کشورهای دنیا در خصوص اتباع آنها اجرا میشود.
اما عبارت اجنبی در آیه ۱۹ « پس از این به بعد غریب و اجنبی نیستید،» به شخصی مطلق میشود که تماما به همه چیز غریب است. به زبان به فرهنگ به سنت به اینکه حتی موقتی بتواند در سرزمینی بماند او تماما به محیط مسکونی خود بیگانه و ناآشنا میباشد. من نمیدانم آیا شما هرگز چنین حالت یا حسی در باره حضور خودتان و برداشت مردم اطراف در باره حضور شما بعنوان غریبه و اجنبی را تجربه کرده اید یا نه؟ حسی دردآور و بسیار ناامید کننده است. ترس است و عزلت نشینی و سعی کردن اینکه از جمع فاصله بگیرید.
دردناک اینجاست که این افراد که خود را در میان اسرایلیان بعنوان غریب و اجنبی میپنداشتند یا به آنها چنین میگفتند که هستند؛ آنها هرگز نباید یک چنین احساس و برداشتی از وجود خود مادامی که در بین اسراییلی ها ساکن بودند میکردند که، آنها اجنبی و غریبه هستند. زیرا کلام خدا بطور واضح و روشن به اسراییلیان میگوید که با غریبه ها در میان خودشان با محبت و مهربانی برخورد کنند. موسی در خروج مینویسد: « غریب را اذیت مرسانید و بر او ظلم مکنید زیرا که در زمین مصر غریب بودید.» ( خروج ۲۲ : ۲۱- ۲۲ ) کمی جلوتر ادامه میدهد: « و بر شخص غریب ظلم منما زیرا که از دل غریبان خبر دارید چونکه در زمین مصر غریب بودید.» ( خروج ۲۳ : ۹ ) وقتی وارد سرزمین موعود شدند یوشع نبی تمامی نوشتجات موسی را برای تمام قوم اسراییل خواند برای « تمام جماعت اسراییل با زنان و اطفال و غریبانی که در میان ایشان میرفتند.» ( یوشع ۸ : ۳۴- ۳۵ ) مزمور نویس میگوید: « خداوند غریبان را محافظت میکند.» ( مزمور ۱۴۶: ۹ ) نهایتا در ملاکی نبی میخوانیم: « و من برای داوری نزد شما خواهم آمد و به ضد جادوگران و زناکاران و آنانی که قسم دروغ میخورند و کسانی که بر مزدور در مزدش و بیوه زنان و یتیمان ظلم مینمایند و غریب را از حق خودش دور میسازند و از من نمیترسند بزودی شهادت خواهم داد، قول یهوه صبایوت این است.» ( ملاکی نبی ۳ : ۵ )
اسراییل هرگز نباید با غریبانی که در بین آنها میزیستند مانند یک سگ یا شخص ناپاک و کثیف برخورد میکرد. اگر اسراییل و یهودا به اسارت و بردگی برده شدند دلیل آن عدم اطاعت از فرامین یهوه بود و این یکی از آن فرامینی بود که آنها شکسته بودند. وقتی از اسارت برگشتند نمیبایست تمام عقده و کینه و نفرت خود را بر غیر یهودیانی که در میان آنها میزیستند میریختند بلکه میبایست با همان فیض و بخششی که خدا به آنها نشان داده بود آنها هم با همین فیض و بخشش با همسایگان و تمامی آنهایی که در میان آنها بودند و یهودی نبودند برخورد میکردند. چرا باید عیسای مسیح درست در اوج بی ایمانی مردم شهر خود یعنی شهر ناصره مثال فیض خدا را به بیوه زن صرفه و صیدون و نعمان سریانی را برای مردم شهر خود میاورد؟ زیرا قصد داشت تا سنگدلی و بی ایمانی اسراییل را و ایمان و باور غیر اسرایلیان را به خدای اسراییل به آنها نشان دهد. و چرا مردم کنیسه باید آنقدر در خشم و کینه قصد کشتن او را میکردند؟ زیرا هنوز در بی ایمانی و عدم درک فیض و محبت رایگان خدا به همه بودند. زیرا فیض خدا را فقط برای خودشان میدانستند هر چند هنوز گناهکار و توبه نکرده بودند نه برای نامختونان کافر که به گناهان خود اعتراف کرده و به خدای اسراییل ایمان آورده بودند. و این دقیقا شرح حال ایمانداران غیریهودی شهر افسسس بود که اکنون دیگر بنا به فیض خدا در مسیح آنها دیگر بیگانه و اجنبی نزد خدا نیستند.
به هر حال، پولس رسول در یک جمله منفی به آنها میگوید چون در مسیح هستند، چون در روح القدس با ایمانداران دیگر شریک هستند و با هم نزد خدای واحد وارد میشوند پس دیگر « غریب و اجنبی نیستند.» نه با خدا و خداوندمان عیسای مسیح و روح القدس غریبه و اجنبی هستند. نه با دیگر ایمانداران غریبه و اجنبی هستند و نه در میان هزاران هزار فرشتگان خدا غریبه و اجنبی هستند. سپس با سه مثال این غریبه و اجنبی نبودن آنها را به آنها تشریح میکند. آیات ۱۹ و ۲۰ مجددا میگوید: « ۱۹ پس از این به بعد غریب و اجنبی نیستید بلکه هموطن مقدسین هستید و از اهل خانه خدا. ۲۰ و در بنیاد رسولان و انبیاء بنا شده اید که خود مسیح سنگ زاویه است.»
ما میتوانیم این سه مثال را در این دو آیه ببینیم:
۱-هموطن ۲-اهل خانه ۳-بنا یا ساختمان
۱-« بلکه هموطن مقدسین هستید.» دقت کنید به نحوه ایی که انگاری موقعیت اقامتی غیریهودیان مسیحی را عوض کرده است. کلمه یونانی « سونپولیتایی » یا بقول خودمان « هموطن» که در کل کتابمقدس فقط در اینجا توسط پولس رسول بکار برده شده، صد و هشتاد درجه موقعیت سکونتی و اقامتی و مالکیت شخص را نسبت به سرزمینی که در آن زندگی میکند تماما عوض میکند. با کمی دقت میتوانید عبارت « سون » یعنی بعلاوه به همراه و « پولیتا» که معنی سیاست یا پالیتیک را در انگلیسی از آن گرفته اند را مشاهده کنید. پس وقتی عبارت «هموطن مقدسین» را میخوانیم این شامل تمامی حقوق و امتیازات جسمانی یا روحانی یک ایماندار مسیحی بر روی زمین و در آسمان، که سرزمین اسمانی اوست میباشد. همانطور که شخصی وارد کشوری شده و اقامت دایمی آن را بدست آورده و تقریبا تمامی مزایای یک شخصی که در آن بدنیا آمده است را چه از حیث اقتصادی چه اجتماعی و چه سیاسی بدست میاورد.
پولس به ایمانداران غیریهودی شهر افسس میگوید که آنها نه غریب هستند و نه اجنبی و بیگانه و نه فقط هموطن هستند یعنی تمامی حقوق و امتیازات کشور مقیم را دارا میباشید، بلکه آنها هموطن مقدسین هستند: منظور همه آن پیروان عیسای مسیح که بر روی زمین هستند و همه مقدسینی که امروز در خداوند خوابیده و در بهشت حضور دارند. اجازه بدهید تا کمی بیشتر در باره این مقدسین صحبت کنیم.
این مقدسین چه کسانی هستند؟ به نظر من همه آنهایی که از آغاز پیدایش به مسیح موعود باور داشتند، از راه ایمان، و همه کسانی که به مسیح ایمان آوردند، همه اینها از مقدسین هستند. پطرس رسول در نوشته خودش یک نمای کلی در خصوص افرادی را داده است که حتی پیش از آمدن مسیح عیسی به او میاندیشیدند و در اشتیاق نجات او بودند، پس آنها نیز همان مقدسین بودند. میخوانیم: « ۱۰ که درباره این نجات، انبیایی که از فیضی که برای شما مقرر بود، اخبار نمودند، تفتیش و تفحص میکردند ۱۱ و دریافت مینمودند که کدام و چگونه زمان است که روح مسیح که در ایشان بود از آن خبر میداد، چون از زحماتی که برای مسیح مقرر بود و جلالهایی که بعد از آنها خواهد بود، شهادت میداد؛ ۱۲ و بدیشان مکشوف شد که نه به خود بلکه به ما خدمت میکردند، در آن اموری که شما اکنون از آنها خبر یافتهاید از کسانی که به روحالقدس که از آسمان فرستاده شده است، بشارت دادهاند و فرشتگان نیز مشتاق هستند که در آنها نظر کنند.» ( اول پطرس ۱: ۱۰ – ۱۲ )
در اول قرنتیان ۱ : ۳۰ میخوانیم که خود عیسی قدوسیت ماست. در رومیان میخوانیم که برگزیدگان مسیح از قبل خوانده شده اند، خوانده شده گان عادل شده اند و آنانی که نزد خدا عادل شمرده شده اند، بدلیل خون مسیح و صلیب مسیح و رستاخیز او، آنها نزد خدا جلال خواهند یافت. و هیچکس نزد خدای قدوس و پاک جلال نخواهد یافت اگر قدوس و پاک نشده باشد. و من و شما در خون مسیح مقدس و پاک شدیم. و چون در این پاکی و قدوسیت مسیح بسر میبریم و چون میدانیم هیچکس که پاک نباشد خدا را نخواهد دید پس دایما در این پاکی و قدوسیت مسیح بسر میبریم و در آن رشد میکنیم و اینگونه ما از مقدسین هستیم از هر نژاد و هر ملیت و هر رنگ پوستی، مرد و زن، غلام و ازاد.
پولس رسول به ایمانداران افسس میگوید آنها «هموطن مقدسین هستند.» جایی که مقدسین سکونت دارند آنها متوطن شده اند، ساکن شده اند. اما منظور از کدام وطن است که آنها هموطن شده اند؟ به نظر من هم امروز بر روی زمین در میان تمام ایمانداران در کلیسای جهانی مسیح و هم وطنی که در آسمان است. میخوانیم : « اما وطن ما در آسمان است که از آنجا نیز نجات دهنده یعنی عیسی مسیح خداوند را انتظار میکشیم.» ( فیلپیان ۳: ۲۰ » در عبرانیان میگوید: « بلکه تقرب جسته اید به جبل صهیون و شهر خدای حی یعنی اورشلیم سماوی و به جنود بیشماره از محفل فرشتگان.» ( عبرانیان ۱۲ : ۲۲ ) و ادامه میدهد که: « زانرو که در اینجا شهری باقی نداریم بلکه آینده را طالب هستیم.» ( عبرانیان ۱۳ : ۱۴ ) دقت میکنید به میزان تغییر موقعیت مسکونی و مقامی این ایمانداران غیریهود؟ آیا امروز نیز نباید اینطور باشد؟
۲-«و از اهل خانه خدا » لطفا در نظر داشته باشید خانه خدا، منظور صحبت از یک مکان فیزیکی و ساختمانی مانند معبد اورشلیم یا از دید مسلمانان، مکه، نیست که از آن در تصور داریم ( که هیچکدام از این دو شایستگی داشتن چنین نامی را بر خود ندارند،) در حقیقت نما را باید اینگونه تصویر کرد که همه آنانی که به عیسای خداوند ایمان آورده اند با هم دیگر یک خانواده ایی را تشکیل میدهند که خدا پدر آنهاست، عیسای مسیح برادر آنها و روح القدس همراه آنها. این مجموعه از کلیسای محلی و خانگی شما شروع میشود تا تمام کلیساهای خداوند در سراسر دنیا. ما خانه خدا را ساخته ایم. ما اهل خانه خدا هستیم. و همانطور که وقتی شما اهل خانه خودتان هستید و پدر و مادر دارید و در آن خانه بدنیا آمده و زندگی کرده و رشد کرده اید و برادر و خواهر دارید و تمامی مزایا و حقوقی را تصاحب میکنید که برادر کوچک یا خواهر بزرگ شما دریافت میکند. ساکنین اهل خانه خدا نیز به همین سیاق با هم در تمامی امتیازات این خانه شریک هستند. غریبه نیستند. این خانه مال آنهاست. هر زمانی که بخواهند در آن دخول و خروج دارند. در نامه غلاطیان میخوانیم: « خلاصه به قدری که فرصت داریم با جمیع مردم احسان بنماییم علی الخصوص با اهل بیت ایمان.» ( غلاطیان ۶ : ۱۰ )
۳-« و بر بنیاد رسولان و انبیاء بنا شده اید که خود عیسی مسیح سنگ زوایه است.»
چند نکته باید توضیح داده شود. اول اینکه کل تصویر داده شده در این آیه در باره یک « ساختمان» است که ایمانداران مسیحی غیریهودی را نه به تمام آن بلکه بخشی، سهمی، جزوی از آن قیاس شده اند. در نامه خود به ایمانداران قرنتس به آنها میگوید: « شما زراعت خدا » بلافاصله تشبیه خود را عوض میکند و میگوید « و عمارت خدا هستید. » ( اول قرنتیان ۳: ۹ )
ساختمان و نمای بنای آن
دقت کنید به ترتیب و بنای این ساختمانی که پولس رسول از آن سخن میگوید:
۱-سنگ زاویه ساختمان
۲-بنیان ساختمان
۳-بنای ساختمان یا معبد
اجازه بدهید تا کمی در این باره سخن بگوییم زیرا بینهایت حایز اهمیت است. یک ساختمان باید چندین مرحله را طی کند تا بنا شود:ابتدا هزینه بنای ساختمان، نقشه ساختمان، معمار ساختمان و کارگران آن و در آخر مواد اولیه آن. سپس وقتی همه این موارد مهیا شد به نحوه ساختن آن می رسیم. ابتدا باید پایه و اس آن ریخته شود. سپس یک سنگ یا یک آجر را بعنوان یک تراز و آغاز شروع میکنند. به این سنگ میگویند سنگ زاویه. این سنگ زوایه تمام میزان و تضمین درست و راست رفتن دیوار است. اگر این سنگ درست کارگذاری نشود تمام دیوار کج میرود. ضرب المثل ایرانی میگوید: « سنگ اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج! » ابتدا پی و اس ساختمان کنده میشود. پایه و اساس ساختمان را محکم و استوار درست میکنند. سنگ آغازین ساختمان را میگذارند و دیوار را آغاز میکنند. آجر به آجر در کنار هم دیوارهای را بنا میکنند. چون دیوارها بنا شد سقف را بر روی آن قرار میدهندو چون سقف برقرار شد و درها و پنجره ها را بنا کردند به داخل خانه رفته و امور داخلی را تمام میکنند و نهایتا در آخر خانه را با وسایل مورد نیاز تزیین و تکمیل میکنند.
ما میدانیم که بر اساس دیگر نمونه هایی که در نوشتجات پولس رسول وجود دارد این نهایتا نمایی از کلیسای مسیح است. البته بلافاصله در ذهن ما نمای ساختمانی کلیسا به نظر میاید اما منظور در اینجا ساختمان فیزیکی کلیسا نیست بلکه بنای کلیسای نامریی خداوند است که به چشم نمیاید اما وجود دارد. این آن ساختمانی است که پولس قصد دارد از آن سخن بگوید. این میتواند در باره یک کلیسای خانگی در شهرهای ایران و ترکیه یا شهرهای عراق و افغانستان باشد یا میتواند در شهرهای چین و هلند یا در اوگاندا و سودان یا اینکه در تورنتو و هاوانا باشد و در ضمن تعداد آن مادامی که بیش از دو یا سه نفر باشند این بر آنها اجرا میشود. این آن ساختمان یا نمای کلیسایست که پولس رسول ایمانداران افسس را به آن مثال زده است و میگوید که شما بخشی از بنای این کلیسای مسیح هستید.
اما لطفا دقت کنید که من و شما هستیم که کلیسای مسیح را بنا میکنیم اما من و شما نیستیم که کلیسای مسیح را آغاز میکنیم. من و شما کلیسای مسیح را آغاز میکنیم اما من و شما نیستیم که آن را تمام میکنیم. من و شما کلیسای مسیح را رشد میدهیم. پس وقتی پولس رسول مثال ساختمان را میزند در حقیقت به ایمانداران مسیحی غیریهودی بیان میکند که آنها تمام ساختمان نیستند، آنها سازنده ساختمان نیستند، آنها دلیل ساختن ساختمان نیستند، آنها معمار و سنگ زاویه ساختمان نیستند بلکه آنها گویی آجرهای این ساختمان هستند که در کنار آجرهای دیگر دیوارهای این ساختمان را تشکیل میدهند و چون دیوارها در کنار هم بنا شده و ساختمان را تشکیل میدهند.
آغاز ترسیم بنای معبد خدای زنده با ایمانداران مسیحی نه با آجر و سنگ و چوب
سپس پولس رسول قدمی بسیار شجاعانه و خطرناک( از دید آنچه یهود و روم در باره معبد میدانست) قصد میکند تا از معبدی سخن بگوید که نه به معبد در اورشلیم شباهتی دارد و نه به معبدی که در افسس میباشد و آرتیماس یا دیانا در آن ساکن بود و از عجایب هفت گانه دنیا محسوب میشد. او آغاز به ترسیم معبدی میکند که برای اولین بار در کل نوشتجات عهد جدید از آن بکار برده شده است. پولس رسول آغاز میکند از بنیاد و اساس این معبد: « ۲۰ و بر بنیاد رسولان و انبیاء بنا شده اید که خود عیسای مسیح سنگ زاویه است.»
اجازه بدهید عبارت سنگ زاویه در این جمله که « آکروگونیایوس » آمده را بررسی کنیم. این سنگ به منزله آن سنگ آغازین هر ساختمانی است. این سنگ در این آیه آغاز بنای آن معبدی است که پولس قصد دارد برای خوانندگان نامه خود ترسیم نماید. بدون این سنگ زاویه این معبد هرگز بنا نمیگردد. اما از همین واژه « سنگ زاویه» عیسای خداوند در خصوص شخصیت و موقعیت خود در راستای اراده و نقشه خدا هم برای اسراییل و هم برای تمام دنیا استفاده میکند. عیسای خداوند در آخرین روزهای زندگی زمینی خود رو به رهبران دینی یهود چنین میفرماید: «مگر در کتب هرگز نخوانده اید اینک سنگی را که معمارانش رد نمودند همان سر زاویه شده است. این از جانب خداوند آمد و در نظر ما عجیب است.» ( متی ۲۱ : ۴۲ ) که از مزمور نویس این را بیان کرده بود: « سنگی را که معماران رد کردند همان سر زاویه شده است. این از جانب خداوند شده، و در نظر ما عجیب است.» ( مزمور ۱۱۸: ۲۲- ۲۳ ) و اشعیاء نبی نیز چنین پیشگویی کرده بود: « بنابر این خداوند یهوه چنین میگوید اینک در صهیون سنگ بنیادی نهادم یعنی سنگ آزموده و سنگ زاویه گرانبها و اساس محکم پس هر که ایمان آورد تعجیل نخواهد نمود.» ( ۲۸ : ۱۶ ) همین را پطرس رسول در نوشته خود بکار میبرد.( اول پطرس ۲ : ۶- ۷ )
اما منظور از اینکه بر بنیاد رسولان و انبیاء بنا شده اید چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید از خودمان بپرسیم که منظور از رسولان و انبیاء چیست که ما بر بنیادی که آنها گذاشته اند بنا شده ایم؟ منظور از عبارت رسولان یا فرستاده شده گان به کسانی متعلق میشود که بطور مستقیم توسط عیسای مسیح به ماموریت پخش کردن خبر پادشاهی آسمانی فرستاده شده اند. این افراد، رسولان، به طور خاص به کسانی اطلاق میگردد که با شخص عیسای مسیح بودند، او را دیدند، در زندگی و مرگ و رستاخیز او شریک شواهد او بودند. ما میدانیم که بر طبق اسناد و نوشتجات عهد جدید این بطور مستقیم به دوازده شاگرد مسیح اطلاق میگردد و بعلاوه شایول طرسوسی معروف به پولس که هر چند از آن دوازده شاگرد مسیح نبود اما عیسای مسیح به طور مستقیم بر او ظاهر شده و گفتگو کرده و بعضی از امور آسمانی و الهی را بطور مستقیم با او در میزان گذاشته است.
این دوازده نفر( غیر از یهودا اسخریوطی) و پولس رسول آنچه که عیسای مسیح گفت و کرد و فرمان داد را تا به آخر دنبال کردند. آنها با زندگی و تعالیم خود کلیسای مسیح را در سراسر دنیای آن روز بنا کردند. آنها سازنده گان و آغاز کننده گان کلیسای مسیح در قرون اولیه بودند. آنها شاهدان زنده مسیح بودند. آنها از خود زندگی ایی را باقی گذاشتند و با خود اساسی را ریختند که مابقی عمر کلیسای مسیح تا به همین امروز در قرن بیست و یکم بر اساس آن بنا شده و اساس و بنیاد دیگری وجود ندارد. ما نوشتجات متی و یوحنا را بعنوان شاگردان مسیح و مرقس و لوقا را داریم که روایت خود را بر راستای دانش رسولان مسیح نوشتند. ما نامه های پولس رسول را داریم. نامه های پطرس رسول. نامه یعقوب و یهودا. نامه های یوحنای رسول. این مجموعه آن چیزی است که رسولان بنا کرده اند.
سپس گروه دوم انبیاء هستند. عبارت نبی یعنی کسی که با خدا بطور مستقیم مراوده و گفتگو دارد. خدا توسط روح القدس یا فرشتگان خود به آنها فرمانی داده و آنها با خداوند برای انجام آن یا نتیجه آن گفتگو کرده اند. یعنی هم انبیاء عهد عتیق و هم انبیایی که به مدت زمان کوتاهی در کلیسای اولیه مسیح خدمت میکردند، مانند آغابوس و یهودا و سیلاس در اعمال رسولان ( ۱۱: ۲۸ و ۲۱ : ۱۰ و ۱۵ : ۳۱ )و اگر انبیاء عهد عتیق در باره آمدن مسیح موعود و پایه ریزی حکومت لایزال او که به کمال رسیدن تمام پیشگویی های فراوانی کردند، انبیاء زمان کلیسای اولیه با اطاعت از مسیح خداوند حقیقت او را مسجل و آمدن مجدد او را هر آن دانستند.
عیسای مسیح بنیاد هر کلیسا
اما نکته بسیار مهم این است که هر چند رسولان و انبیاء بنیادی را آغاز کردند که امروز ما بر بنیاد آنها بنا شده ایم. اما پولس رسول در رساله به ایمانداران قرنتس تاکید میکند که خود عیسای مسیح بنا کننده و بنیاد این ساختمان است. « به حسب فیض خدا که به من عطا شد چون معمار دانا بنیاد نهادم و دیگری بر آن عمارت میسازد لکن هر کس با خبر باشد که چگونه عمارت میکند. زیرا بنیادی دیگر هیچکس نمیتواند نهاد جز آنکه نهاده شده است یعنی عیسی مسیح.» ( اول قرنتیان ۳ : ۱۰- ۱۱ ) اما این دو گروه به خودی خود قادر به بنیاد گذاشتن کلیسای مسیح نبودند اگر ابتدا سنگ زاویه گذاشته نمیشد. در حقیقت پولس رسول به ایمانداران افسس میگوید که بر آنچه که آنها بنا شده اند بنیاد رسولان مسیح و انبیاء خداوند میباشد که عیسای مسیح بنیادگذار آغازین آن است. اما دلیل آغاز و بنای این ساختمان اگر مسیح عیسی نبود، این رسولان و انبیاء قادر به ساختن آن نبودند. شما فقط در مسیحیت دارید که یک نفر، خود او اساس و دلیل و انگیزه ساختن و آغاز باشد نه اعمال و مراسم و تعالیم و تشریفات و جزییات مراسم و دین و مذهب.
مسیح بدن کلیسا، مسیح سر کلیسا، مسیح سنگ زاویه کلیسا
اگر مسیح بنیاد کننده ساختمان است و نهایتا کلیسا بدن مسیح خطاب شده است( رومیان ۱۲ : ۴- ۵ و اول قرنتیان ۱۲ : ۱۲- ۱۳ و ۲۷ ) اگر مسیح در جایی بعنوان سر کلیسا نامیده شده است ( افسسیان ۱: ۲۲- ۲۳ و ۴: ۱۵- ۱۶ و ۵: ۲۳ و کولسیان ۱ : ۱۸ و ۲۴ و ۲: ۱۹ ) و بالاتر خواندیم که پولس میگوید که عیسای مسیح سنگ زاویه این ساختمان است؟ آیا این یک ضد و نقیض است؟ به نظر من هیچ تضادی در نحوه انتخاب کلمه برای ترسیم نقش مسیح در این ساختمان یعنی کلیسا نیست. عیسای مسیح هم بنیاد و آغاز کلیساست و هم سنگ زاویه بنای کلیساست. هر سه مورد همدیگر را با زییابی تکمیل کرده و عیسای خداوند و مقام او را جلال میدهند. اما چگونه میتوانیم این باور را هضم کنیم و بهتر آن را درک کنیم؟ به نظر من کلید درک آن در واژه « در مسیح » به زیبایی و به خوبی تفسیر و قابل قبول میگردد. که در دو آیه بعدی آن را میخوانیم.
در مسیح با هم مرتب شده، با هم بنا شده و با هم رشد میکنیم
« ۲۱ که در وی تمامی عمارت با هم مرتب شده به هیکل مقدس در خداوند نمو میکند. ۲۲ و در وی شما نیز با هم بنا کرده میشوید تا در روح مسکن خدا شوید.» »
پولس رسول قصد دارد تا خواننده نامه او این را کاملا متوجه شود که این مجموعه یک مجموعه « با هم » است نه « با من» . « ما » است و نه « من» . در آیه ۲۱ میگوید « با هم مرتب شده در هیکل مقدس» در ادامه در آیه ۲۲ میگوید « با هم بنا کرده میشوید تا در روح مسکن خدا شوید.» کلیسای خداوند یک موجودیت با هم است. باید با هم مرتب شده و با هم بنا شده و با هم در روح خداوند رشد کند. در این نامه این نظم و هماهنگی را به وضوح دیده ایم. اینکه خدا در مسیر گسترش دادن پادشاهی آسمانی خود در سراسر دنیا تا قبل از بازگشت مجدد پسر عزیز خود، همه برگزیدگان خود را در دنیا به سمت این پادشاهی خود میخواند:
« ما را پیش از بنیاد عالم برگزید.» ( ۱: ۴ )
« در وی بسبب خون وی آمرزش گناهان را یافته ایم.» ( ۱ : ۷ )
روح القدس « بیعانه میراث ما است.» ( ۱ : ۱۴ )
« فرزندان غضب بودیم چنانکه دیگران» ( ۲ : ۳ )
« ما را که نیز در خطایا مرده بودیم با مسیح زنده گردانید» ( ۲ : ۵ )
« زیرا که صنعت او هستیم...برای کارهای نیکو که خدا قبل مهیا نمود تا در آنها سلوک نماییم.» (۲: ۱۰ )
«او سلامتی ما است که هر دو را یک گردانید» ( ۲: ۱۴ )
«از هر دو یک انسان جدید در خود بیافریند.» ( ۲: ۱۵ )
« هر دو نزد پدر در یک روح دخول داریم.» ( ۲ : ۱۸ )
در این سه آیه ۲۰- ۲۲ پولس رسول جمع ایمانداران را به آن معبد مقدسی تشبیه کرده است که خود خدا در آن دایما سکونت دارد اما مانند معابد زمینی که از سنگ و چوب و طلا و نقره بنا شده اند و جامد و بیحرکت ایستاده اند، این معبد هنوز در حال رشد است« به هیکل مقدس در خداوند نمو میکند.» این همان خود پولس رسول است که گفته بود: « آیا نمیدانید که هیکل خدا هستید و روح خدا در شما ساکن است؟ اگر کسی هیکل خدا را خراب کند خدا او را هلاک سازد زیرا هیکل خدا مقدس است و شما آن هستید.» ( اول قرنتیان ۳: ۱۶- ۱۷) با کمی تمرکز به عمق این سه آیه ما یک انقلاب عظیم روحانی را توسط این خادم خداوند که سر عظیم مسیح را درک کرده است در این خطوط در می یابیم. هم معبد اورشلیم از بین رفت و امروز از آن تقریبا هیچ اثری باقی نمانده است و هنوز اسراییلی ها در انتظار بنا و ساختن دوباره همان معبدی هستند که تقریبا ۲۹۰۰ سال پیش سلیمان بنا کرد. اما معبد دیانا در شهر افسس به موزه ها پیوسته است! امروز فقط ویرانه و زمینی لخت و عریان از آن معبد عظیم که شهره جهانی داشت باقی مانده است.
اما معبدی که ما در مسیح بنا میشویم، چون روح القدس خدا را داریم و چون قوت رستاخیز مسیح، او که سر کلیسا میباشد، به پری بر کلیسای او پر میشود، نه نیروهای جهنمی، نه حکومتهای خونخوار تاریکی و نه انبیاء دروغین و کاذب قادر هستند بر این معبد زنده خدا غالب آیند: « و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهند یافت.» ( متی ۱۶ : ۱۸ ) زیرا این معبد نه به طلا و سنگ و چوب بنا شده است بلکه از مقدسینی که تماما از روح القدس خدا پر شده و در کنار هم و با هم در این معبد زنده خدا، کلیسای زنده مسیح، رشد میکنند. هر روزه! تا زمان بازگشت مجدد شبان اعظم کلیسا.
خلاصه این بخش
۱-مهم نیست که شما اهل کجا هستید و من اهل کجا. مهم نیست که در کجای این دنیای خاکی بسر میبریم. همه ما از هر نژاد و ملیت و رنگ پوست و قوم « در مسیح » « در یک روح » نزد پدر آسمانی خود داخل شده ایم. این ما را به مورد دوم سوق میدهد:
۲- خدای قدوس در کاتیدرالها و کلیساها و مساجد و معابد پر زرق و برق ساکن نیست بلکه در هر دلی که با ایمان به عیسای مسیح و دریافت روح القدس پاک و مقدس گشته است.
۳-هویت مسیحی من به سه اصل استوار است:
الف-عیسای مسیح بنیاد من است.
ب-من در مسیح رشد میکنم.
پ-ما با هم در مسیح رشد میکنیم.
ادامه دارد