بخش سوم
دعایی برای درک استقرار و گام زدن استوار در مسیح عیسی
افسسیان ۱ : ۱۵- ۲۳
اگر آیات ۳ تا ۱۴ مانند یک سرود پرستشی نوشته شده است ایات ۱۷ تا ۲۳ این بخش به نحوه یک دعا. و در نظر داشته باشید که پولس رسول هنوز متن اصلی نامه را آغاز نکرده است! دقیقا به همین دلیل است که این نامه در قیاس با دیگر نامه های دیگر پولس تفاوت بسیاری دارد. (لاکن به نظر میرسد که شباهتی غریب با نامه کولسیان، از آنجایی که میدانیم این نامه پس از نامه او به کلیسای کولسی نوشته شده و به نظر میرسد بسیاری از دیدگاههای الهیاتی پولس که در آن نامه مطرح شده در این نامه نیز تکرار شده است. ) خیلی از منتقدین میگویند این نامه، یعنی نامه افسسیان نمیتوانسته از نامه های پولس باشد. زیرا مضمون و نحوه نگارش و شیوه دستوری آن و نحوه بیان موضوعات الهیاتی بینهایت جلوتر از زمان پولس رسول به نظر میاید. یا اینکه شخصی که نویسنده این نامه هست دارای طرز فکر خاص و باور خاص و جدا و متفاوت از نحوه تفکر پولس رسول بر اساس نامه های دیگر پولس رسول، مثلا نامه رومیان، داشته است. شاید این درست باشد و ما این تفاوت را در این نامه در قیاس با دیگر نامه های پولس رسول ببینیم، اما نمیتواند پولس رسول را بعنوان نویسنده نامه افسسیان نقض کند. مثل این میماند که شما شناختی از نحوه شعرگویی احمد شاملو داشته باشید بعد شعری را به شما بدهند که به گونه ایی قافیه ایی و با مصرع و سنت اشعار شاعر کهن سراییده شده و به شما بگویند این را شاملو سراییده است. هیچ بعید نیست شما هم شک کنید، اما سوال درستی که باید از خودمان بپرسیم این است که آیا احمد شاملو میتوانست شعری با قافیه مانند حافظ یا خیام بسراید؟ احتمالا بله؛ او میتوانسته فقط باید در بین لابلای این شعر رد پای شاملو را در قیاس با دیگر اشعار و نوشتجات او با ظرافت و زیرکی پیدا کنیم.
آنچه برای این منتقدین قابل درک نیست موضوع رشد انسان در درک موضوعات اطراف است. شما آنچه را که در سن هیجده سالگی میدانستید را نمیتوانید با دانش خودتان در سن ۴۰ سالگی مقایسه کنید! انسان دایما در حال تغییر و یادگیری و تجزیه و تحلیل کردن اصول و باورهای خود است. این در باره پولس رسول نیز صدق میکند. پولس رسول در یک شب پس از تغییر زندگی خود قادر به نوشتن نامه رومیان نبود. پولس رسول نیز مانند من و شما یک انسان بود و او نیز در ایمان و سکونت روح القدس در او و در مسیر خدمت به پادشاهی آسمانی و مکاشفات روحانی از کلام خدا در عین خدمت و سفرهای متعدد و حوادث متعدد در خدمت، نحوه نگرش او به درک عیسای مسیح و شخصیت و ماهیت او روز به روز تازه و تازه تر گشته و عمیق و عمیق تر. نه اینکه او در نامه غلاطیان چیزی را گفت و در نامه تسالونیکیان آن را رد کرد! منظور این است که الهیات پولس رسول به مرور زمان با توجه به زندگی و خدمت و جفاها و رودررویی با اوضاع و شرایط خاص ایمانداران مسیحی و کلیساهایی که حتی خود او آنها را آغاز کرده بود شکلی تازه و نوین یافته بود.
همانطور که در پایان آیه ۱۴ دیدیم، پولس رسول در یک سرود پرستشی کار عظیم خدای پدر و خدای پسر و خدای روح القدس را در هدیه نجات ما پرستش میکند. خواندیم که سه بار جلال خدا ستوده میشود. جلال خدا ستوده میشود برای اینکه برکات آسمانی را در جایهای آسمانی برای ایمانداران در مسیح مهیا ساخته است(آیه ۳ ) ما را پیش از بنیاد عالم در مسیح برگزیده است(آیه ۴ ) ما را دعوت کرده است به اینکه بواسطه کار مسیح بر صلیب، فرزند خواندگان او باشیم(آیه ۵ ) سپس جلال خدا ستوده میشود زیرا در خون مسیح آمرزش گناهان خود را یافته ایم ( ایه ۷ ) راز خود را که برای سالیان بسیار پنهان بود بر ما در مسیح مکشوف ساخته است ( ۹ ) میراث خدای قدوس خود در مسیح شده ایم( ۱۱ ) نهایتا جلال خدا ستوده میشود چون به ایمان آوردن به انجیل خداوند به روح القدس خداوند مهر شده ایم( ۱۳ ) و بدلیل همین روح القدس ما بدنهای جلال یافته خود را بازخواهیم یافت(۱۴ ).
تا به اینجا به نظر میرسد کل باور مسیحی برای خواننده نامه ترسیم شده است اما این فقط آغاز نامه است! و خواننده باید ادامه بدهد و دریابد که دلیل پولس رسول از این آغاز چه بوده است و چه چیزی قصد دارد تا از آن نتیجه گیری کند. پس پولس ادامه میدهد: «۱۵ بنابر این من نیز چون خبر ایمان شما را در عیسی خداوند و محبت شما را با همه مقدسین شنیدم ۱۶باز نمی ایستم از شکر نمودن برای شما و از یاد آوردن شما در دعاهای خود. ۱۷تا خدای خداوند ما عیسای مسیح که پدر ذو الجلال است روح حکمت و کشف را در معرفت خود به شما عطا فرماید. ۱۸تا چشمان دل شما روشن گشته بدانید که امید دعوت او چیست و کدام است دولت جلال میراث او در مقدسین. ۱۹و چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین بر حسب عمل توانایی قوت او ۲۰که در مسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید و بدست راست خود در حایهای آسمانی نشانید.۲۱ بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز. ۲۲و همه چیز را زیر پایهای او نهاد و او را سر همه چیز به کلیسا داد ۲۳که بدن اوست یعنی پری او که همه را در همه پر میسازد.»
بررسی ایات بالا
۱۵ بنابر این من نیز چون خبر ایمان شما را در عیسی خداوند و محبت شما را با همه مقدسین شنیدم.
این «بنابر این،» با آنچه پولس در خط قبلی که یک مجموعه دنباله دار از آیه ۳ تا ۱۴میباشد، گفته بود، ارتباطی مستقیم دارد. در واقع پولس اینگونه جمله خود را ادامه داده است که، شما تمام این مزایای آسمانی را « در مسیح » بدست آورده اید و این باعث شده است که شما را در ایمانتان مستحکم و معروف کلیساها سازد. شما هدیه نجات خود را دانسته اید که چگونه خدای پدر و خدای پسر و خدای روح القدس به گونه ای مجزا لیکن در نجات شما عمل کرده اند. و به شما مزایا و برکاتی فراوان عطا کرده اند. یعنی داشتن برکات آسمانی در مسیح در آسمان، پیش برگزیدگی در مسیح، فرزند خواندگی در مسیح، آمرزش گناهان در مسیح، قدوسیت در مسیح، میراث یهوه شدن در مسیح، مهر شدن به روح القدس در مسیح و رستاخیز یافتن در مسیح. همه و همه در این « بنابر این » آغاز آیه ۱۵ نهفته است و این «بنابر این» را باید در این زمینه نگاه کنیم.
اما لطفا در نظر داشته باشید که مخاطبین این نامه به احتمال بسیار قوی ایمانداران مسیحی یهودی نیستند بلکه ایمانداران مسیحی غیریهودی. رومیان و یونانیان و مردم قبایل اطراف که در شهر افسس بسر میبرند. و چنین ایمانی در چنین افرادی که نه از شریعت موسی میدانستند نه از نوشتجات عهد عتیق و به احتمال بسیار قوی نه مسیح را دیده بودند و نه تاریخچه انبیاء اسراییل را میدانستند و نه از ماهیت خدای کتابمقدس آنچنان آگاه بودند، اما همین غیریهودیان چنان در ایمان مسیحی خود نه تنها در رابطه خود با خدا، یک رابطه عمودی، جایی که میخوانیم:« خبر ایمان شما را در عیسی خداوند » بلکه در رابطه خود با دیگران، رابطه افقی جایی که میخوانیم:« و محبت شما را با همه مقدسین شنیدم.» رشد کرده بودند که زبانزد ایماندارانی شده که در بین آنها و با آنها بودند و آیا به آن شهر سفر کرده و مدتی با آنها بسر برده بودند. به نظر میرسد که این ایمانداران مسیحی غیریهودی شهر افسس نمونه خوب و والای فرمان اعظم عیسای مسیح خداوند را اجرا کرده بودند : « این است حکم من که یکدیگر را محبت نمایید همچنانکه شما را محبت نمودم.» ( یوحنا ۱۵ : ۱۲ ) و این برای یک یهودی مسیحی که خادم انجیل بود که روزی در افسس بسر میبرد و در آن برای سه سال خدمت کرده و اکنون در زندان بسر میبرد و مانند برزگری که در انتظار محصولی که بخاطر آن « با کمال فروتنی و اشکهای بسیار » زمین را شخم زده بود،( اعمال ۲۰ : ۱۹ ) این خبر ایمان،این نتیجه ایمان ایمانداران افسس مانند رایحه ایی بهشتی بود! محصول گرانبهایی بود پس پولس اینگونه به آن پاسخ میدهد:
۱۶ « پس باز نمی ایستم از شکر نمودن برای شما و از یاد آوردن شما در دعاهای خود.» یعنی ایمانداران شهر افسس بخشی از دعای روزمره پولس رسول بودند. و در این دعا بدلیل ثمره ایمان و اعمال آنها، پولس رسول چه کسی را شکر میکند؟ ایمانداران را؟ خیر! خدای پدر را. عیسای مسیح را. روح القدس را. او نزد خدای زنده در دعاهای خود خدا را شکر و ستایش میکند برای آنچه در زندگی ایمانی آنها انجام داده است. کی بود آخرین باری که شما برای ایمان نیکوی ایمانداری که شهرت و عمل و ایمان او زبانزد شهر و مردم و ایمانداران دیگر مسیحی شده است نزد خداوند شکر و سپاس گفته اید و برای این ایماندار دعا کرده اید. اما چه دعا کرده اید؟ ببینیم پولس رسول چه دعایی برای آنها کرده است:
۱۷ « تا خدای خداوند ما عیسی مسیح که پدر ذوالاجلال است روح حکمت و کشف را در معرفت خود به شما عطا فرماید.» در نامه خود به ایمانداران کولسی نوشته بود: «و برای این دعا میکنم تا محبت شما در معرفت و کمال فهم بسیار افزونتر شود.»
در آیه ۳ گفته بود : « متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح،» اینجا میگوید « خدای خداوند ما عیسی مسیح.» چرا این برای ما مسیحیان ایرانی باید بینهایت مهم باشد؟ زیرا این خدا دارای یک هویت است. دارای شخصیت است. خدای نادیده مانند خدای قرآن غیرقابل شناخت، غیرقابل ایجاد رابطه، غیرقابل هدف و خواسته معین و مشخص از پیروان خود نیست. (خدایی نیست که بقولنا محمد بن عبدالله حرف در دهان او بگذارد و بگوید خدا گفت! خلفای سنی عرب از طرف او حکم صادر کنند و امامان شیعه خود را مستقیما از جانب او بدانند! خیر! ) این خدایی که پولس رسول از آن سخن میگوید: خدای خداوند ما عیسای مسیح است. اگر خدا نادیدنی ست که هست اگر نمیتوان به او نزدیک شد اگر نمیتوان او را شناخت، عیسای مسیح او را به معرفی کرده است. در واقع او خود خدای متجسم بر روی زمین بود. نامش بود « عمانوییل،» یعنی خدا با ما. در واقع همانطور که یوحنای رسول میگوید: « خدا را هرگز کسی ندیده است پسر یگانه ایی که در آغوش پدر است همان او را ظاهر کرد.» ( یوحنا ۱ : ۱۸ ) در کولسیان پولس میگوید: « و او صورت خدای نادیده است نخست زاده تمامی آفریدگان.» ( کولسیان ۱ : ۱۵ )
بیهوده نیست که این را دو بار تکرار شده در این نامه از همین ابتدا میخوانیم. خواننده غیریهودی ایماندار مسیحی باید تصویر درست و روشنی از خدای کتابمقدس داشته باشد. این خدا مانند خدایان متعدد آنها نیست. این خدای نادیده، پدر خداوند ما عیسای مسیح میباشد. همانطور که عین همین معرفی کردن را در عهد عتیق در خواهیم یافت: «من هستم خدای پدرت، خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ،»( خروج ۳ : ۶ ).
۱۷ « تا خدای خداوند ما عیسی مسیح که پدر ذوالاجلال است " پولس رسول در این ایه خدا را « پدر ذوالجلال،» نامیده است. پدری که جلال او معرفی شده است. نور درخشان او، «شکینا،" یا نور پرجلال. پولس رسول در نامه اول خود به تیموتایوس ( ۶ : ۱۶ ) چنین در باره این خدا بیان میکند: " ۱۶ که تنها لایموت و ساکن در نوری است که نزدیک آن نتوان شد و احدی از انسان او را ندیده و نمیتواند دید. او را تا ابدالآباد اکرام و قدرت باد. آمین. " ( نگاه کنید به اعمال ۷ : ۲ و اول قرنتیان ۲ : ۸ و دوم قرنتیان ۱ : ۳ و یعقوب ۲ : ۱ ) نه تنها پدری که پر جلال است و پر از نور خیره کننده است بلکه خدایی که همه جلال و بزرگی و نور و درخشندگی ما از آن اوست و او تنها.
لطفا دقت کنید، ما فکر میکردیم که دیگر ایمانداران افسس با آن شهرت ایمان خود دیگر نیازی به درک بیشتر و حکمت بیشتر ندارند. دیگر همه چیز را فهمیده اند. این آن اشتباه بزرگ روحانی ما در مسیح و در کلیسای اوست که گمان میکنیم( خصوصا معلمان کتابمقدس) چون چند تا مدرک گرفتیم یا چند سال به کلیسا می آییم چندین سال است عضو کلیسا هستیم. چندین بار کتابمقدس را خوانده ایم دیگر همه چیز را فهمیده ایم. عزیزان، ما خودمان را باید دایما تشنه دانش بیشتر از کلام خدا در هدایت روح القدس خدا بدانیم. مدام از خداوند بخواهیم تا روح حکمت و کشف شناخت خود را به ما عطا نماید. بله! « خدای خداوند ما عیسی مسیح که پدر ذوالجلال است،» آنچه بعد از این عبارت میاید که میدانیم دعا برای دادن روح حکمت و کشف معرفت خداست، مستقیما از جانب آسمان از جانب خدا از جانب روح القدس او داده میشود، گوش کن ای ایماندار مسیحی! نه کشیش! نه معلم! نه رهبر مذهبی! نه برادر پنطیکاستی شما! نه خواهر نبیه شما! هیچکدام از اینها قادر دادن به این روح حکمت و کشف شناخت خدا نیستند مگر خود خدا. این را گوشواره گوش روحانی خودت کن!
بله! اموری است که برای ما مکشوف نیست، ما آن را نمیدانیم. و حتی بهتر است که در پی دانستن آن مدام به این طرف و آن طرف سیخک نزنیم! اما اموری است که باید بدانیم باید در پی دانستن آن تمام کتابمقدس را زیر و رو کنیم تا آن را دریابیم. در کتاب تثنیه میخوانیم : «چیزهای مخفی از آن یهوه خدای ما است و اما چیزهای مکشوف تا به ابد از آن ما و فرزندان ما است تا جمیع کلمات این شریعت را به عمل آوریم.» ( تثنیه ۲۹ : ۲۹ )پولس رسول برای ایمانداران شهر افسس برای درک بیشتر آنچه که از جانب خدا برای آنها مکشوف گشته است دعا میکند. لطفا در نظر داشته باشید که همه درک و دانش ما از یک روح میاید یعنی روح القدس. لطفا در نظر داشته باشید و اجازه ندهید تا کسی، یک مسیحی شارلاطان پیش شما بیاد و به شما بگوید باید دست بر شما گذاشته شود تا این روح را خداوند در شما بریزد. این یک دکان بقالی فروش روح القدس است! عزیزان! نگاه کنید به آیه ۱۳ همین نامه: «و در وی شما نیز چون کلام راستی یعنی بشارت نجات خود را شنیدید در وی چون ایمان آوردید از روح قدوس وعده مختوم شدید.» روح القدس خود این مهر است. و شما به این روح القدس در زمان اعتراف به مسیح و دعوت او به قلب و فکر و زندگی خودتان مهر شدید، مختوم شدید. مثل این میماند که شما یک دستگاه تازه خریدید و قصد دارید تا آن را به کار بیاندازید. آیا دست روی دستگاه میگذارید تا دعا میکنید که خداوندا به من دانش نحوه به کار انداختن این دستگاه را بده! در من بریز! مرا پر کن! خداوند میگوید، در جعبه را باز کن داخل جعبه به تو دفترچه نحوه کار انداختن این دستگاه را داده ام! قدم به قدم برو جلو و دستگاه تو کار میکند!
در آیه ۱۷ چون پولس رسول دعا میکند که خدای پدر روح حکمت و کشف را به ایمانداران بدهد نه اینکه این روح از جایی دیگر از نزد خدای پدر باید بیاید، ابدا! او دعا میکند تا ایمانداران آن روح حکمت و کشفی که در روح القدس به آنها داده شده است را درک کنند که چگونه در زندگی آنها باید عمل کند. چگونه؟ باید سه چیز را در زیستن و رشد کردن در روح القدس خدا درک کنند، بر آنها مکشوف شود:
" ۱۸تا چشمان دل شما روشن گشته بدانید که امید دعوت او چیست و کدام است دولت جلال میراث او در مقدسین. ۱۹و چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین بر حسب عمل توانایی قوت او ."
( ۱ ) تا چشمان دل شما روشن گشته بدانید که امید دعوت او چیست، ( ۲ ) و کدام است دولت جلال میراث او در مقدسین، ( ۳ ) و چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین بر حسب عمل توانایی قوت او.
در واقع هر سه سوال چیست، کدام است و چه مقدار است را یک چیز پاسخ داده و برای آنها، ایمانداران شهر افسس و برای کلیسای مسیح روشن میسازد: « تا چشمان دل شما روشن گشته». دعای عظیمی است! نه چشمان فیزیکی ما که به آن میبینیم بلکه تمام کاربرد دیدن چشم فیزیکی ما در معنی و مفهوم کاربرد روحانی: چشم دل!نه فقط دل! این چند گرم گوشت و خون و رگ و پی! تمام قوت دل! جایگاه قوه و زور و جسارت و غیرت و همت و عشق و گریه و تنفر و پیروزی! این عبارت دل در زبان یونانی « کاردیا» در این آیه، که ما لغت پزشکی کاردیو در باره قلب را از آن گرفته ایم، عین همان : «کاردیا» در زبان یونانی ترجمه ساپتوجنت عهد عتیق در کتاب تثنیه باب ۶ آیه ۵ است! « پس یهوه خدای خود را به تمامی جان(دل) و تمامی قوت خود محبت نما.» اگر اسراییل فقط این را دنبال میکرد! اگر فقط با تمام دل خود خداوند یهوه را محبت میکرد نه فسادی بود نه شرارتی بود نه اسارتی و نه فرو پاشیدن پادشاهی.
پولس رسول به این دل، به این مرکز همه چیز، عین مرکز فرماندهی که فرمانده لشکر در آنجا ایستاده و فرمان جابحایی نیروها را میدهد به این دل یک چشم داده است تا ببنید. زیرا اگر این چشم دل نبیند چشم جسمانی هرگز قادر به دیدن نیست. و دیدن آنچه پولس رسول به آن دعا میکند فقط و فقط با دیدن چشم روحانی، چشم دل، تمام وجود تمام قوت تمام زور تمام همت تمام عشق قادر و میسر است. او دعا میکند که این چشم دل آنها توسط روح القدس خدا روشن شود تا:
۱-( ۱۸ ) بدانند امید دعوت او چیست؟ دعوت کی؟ دعوت خدای تثلیث. دعوتی که بر طبق آیه ۴ خدای ذوالجلال آنها را « پیش از بنیاد عالم » در مسیح برگزیده است. سخن از امید دعوتی در گذشته دارد. از زمان گذشته، قبل از پیدایش عالم این آغاز شده است. اما نه تنها باید این را بدانند بلکه بدانند که دعوت نامه را گرفته اند و به جشن آمده اند، اکنون باید منتظر چه باشند؟ آیا میدانند؟ ایا میدانند چرا دعوت شده اند؟ چرا امروز نام مسیح بر آنهاست؟ چرا عضو کلیسا هستند؟ آیا میدانند در این جشن چه چیزی در انتظار آنها میباشد؟ آنها دعوت شده اند اما امید آنها به چیست؟ پولس رسول دعا میکند تا این را بدانند که خواندگی آنها، پیش برگزیدگی آنها، فقط این نیست که همدیگر را محبت کنند و شهره شهر و کلیساها باشند. این هست اما همه آن نیست! عبارت « امید » یا « الپیس » در این جمله به این مفهوم است که شخص چشم انتظار چیزی است که روی خواهد داد، هنوز روی نداده اما با اطمینان انتظار برآورده شدن آن را میکشد. تا کی؟ نمیدانیم! اما میداند که روی خواهد داد. اما نام آن امید است. و این امید همان امیدی است که بخش سه شخصیت بزرگ گفته پولس رسول است: « و الحال این سه چیز باقیست یعنی ایمان و امید و محبت اما بزرگتر از اینها محبت است.» ( اول قرنتیان ۱۳ : ۱۳ )
در نظر داشته باشید این « امید دعوت » فقط در فضا و رویا نیست. اما قصد پولس رسول که از یک زندان در روم این نامه را نوشته است دادن امید فراتر از امید و دریافت آن بر روی زمین است. برای پولس رسول این امید دعوت فقط در این سوی زندگی و در این عمر کوتاه نیست. لطفا دقت کنید که گفتم: « فقط ». اما ثمره امید دعوت خودمان را در زندگی روحانی و برکات خدا و فیض او در زندگی زمینی و خدمت زمینی بی شک دریافت خواهیم کرد اما این همه امید دعوت ما نیست. این آن نکته کلیدی و مهم و بینهایت حساسی است که در میان مبشرین شفا و ازادی نخواهید دید. این آن مهمی است که واعظان انجیل کامیابی و بهبودی هرگز به آن نزدیک نمیشوند!ما خوانده شده ایم به چه چیز؟ مگر چشم دل ما توسط روح القدس خدا باز شود تا این را درک کنیم. و اگر نه فقط گرم کننده صندلی های کلیسا هستیم و بس!
دعای من برای خودم و شما این است که مادامی که بر روی زمین در ایمان مسیحی هستیم، یک چشم به این امید دعوت خود بر روی زمین در کلیسای مسیح برای پادشاهی خدا بر روی زمین در میان انسانها داشته باشیم و دعوت و آوردن گمشدگان به انجیل فیض، و یک چشم خودمان را به آن غایت و نهایتی که یک روز در اسمان نزد خداوند خود به دست خواهیم آورد.
۲-( ۱۸ ) بدانند دولت جلال میراث او در مقدسین کدام است؟ این سخن از آنچه در آینده خواهد آمد دارد. این دولت جلال در آینده روی خواهد داد. در آیه ۱۱ و ۱۴ پولس رسول در باره این میراث سخن گفته بود. که ما در مسیح( با ایمان آوردن به مسیح خداوند) میراث و ثروت خدای یهوه، خدای قدوس، خالق تمام هستی میباشیم! فقط برای چند لحظه تامل کنید بگذارید این باور در شما نشست کند! همانطور که در بررسی ایات ۳ تا ۱۴ دیدیم، اسراییل برگزیده شده تا قوم برگزیده خدا، کاهنان مقدس بر روی زمین و میراث خدا بر روی زمین باشند. ( تثنیه ۴ : ۲۰ و ۳۲ : ۹ ) این برگزیدگی نمایی از برگزیدگی کلیسای خداوند در مسیح در آینده ایی که میامد بود. اسراییل علنا در این مقام و موقعیت خود سقوط کرد. این مقام امروز به کلیسا، به من و شما، منتقل شده است. یعنی همانی که پطرس رسول در نوشته خود آن را تکرار میکند: « شما قبیله برگزیده و کهانت ملوکانه و امت مقدس و قومی ملک خاص خدا باشد هستید.» ( اول پطرس ۲ : ۹ )
ما در مسیح میراث خداوند هستیم. اما آیا نتایج این میراث خدا بودن را در این زندگی زمینی، بخصوص جلال آن را، بطور کامل بدست آورده ایم؟ اگر شما آورده اید دست خودتان را بلند کنید؟! هیچکس حتی مقدس ترین ایماندار مسیحی از بدو تاریخ کلیسا، شاگردان مسیح و حتی خود پولس رسول، اگر از او میپرسیدید آیا شما « دولت جلال میراث » خدا بودن را بدست آورده اید؟الان دارم اما تمام آن را نه! ما این جلال را الان داریم اما درتمام آن نیستیم، کامل آن را بدست نیاورده ایم، پس به این دلیل به سمت آن در باور و امید به دست آوردن آن پیش میرویم. چون اگر چیزی را که بدست آورده باشیم دیگر ایمان نیست. ما ایمان داریم به این میراث و ایمان داریم به دریافت تمام و کامل آن نه این سوی زندگی بلکه آنسوی حیات تازه. پس ما در این ایمان و در این امید پیش میرویم، و این پیش رفتن و این تصاحب جلال در زندگی پس از ترک کردن این خیمه های زمینی خود، ما را روزانه باید تبدیل کند، ما را عوض کند، یعنی عوض شدنی به شباهت عیسی، که زندگی زمینی ما بر روی این زمین تاریک و شریر و پر از فساد پرجلال و پر شکوه خواهد ساخت و ما دایما عیسی را جلال خواهیم داد. ما باید این را بدانیم. پولس رسول این را برای ایمانداران افسس و برای کلیسای مسیح دعا میکند.
۳- ( ۱۹ ) و چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین؟ این قدرت به مومنین داده شده برای زندگی زمان حال. برای اکنون. اما از چه قدرتی پولس رسول سخن میگوید؟ و چرا میگوید چه مقدار است عظمت بینهایت این قوت؟ آیات ۲۰ تا ۲۳ این را به زیبایی توضیح داده است: « که در مسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید و به دست راست خود در جایهای آسمانی نشانید. بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز. »
پولس رسول از قوت خدا در رستاخیز مسیح از مرگ سخن گفته است. این همان قوت خداست که روزی استخوانها و بدنهای پوسیده و از بین رفته را بار دیگر با فرمانی زنده میسازد. همانطور که فرمان داد و بدن مرده مسیح مصلوب از قبر بیرون آمد و همان قدرتی که بدن او را چنان آسمانی ساخته بود که از دل سنگ و در بسته عبور کرد و همان بدنی که ماهی بریان شده را خورد و همان بدنی که با یارانش قدم زد و با آنها سخن گفت و دل آنها را باز کرد و فکر آنها را تا کلام مقدس خدا را که در باره او نوشته و پیشگویی کرده بودند را درک کنند. این قدرت بینهایت خدا که در رستاخیز مسیح از مرگ خود را نشان داد، که در حقیقت نه اینکه برای نشان دادن قدرت خدا برای خود خدا باشد که خدا قدرت خود را به رخ ما بکشد؛ بلکه این قدرت خدا بخاطر ما خود را نشان داد. قدرت خدا برای کلیسای مسیح باقی گذاشته شد تا کلیسا و بدن مسیح توسط این قدرت عطا شده در ایمان بواسطه سکونت روح القدس در آنها در ایمان خود نه تنها بر ضد تمامی نیروهای پلید آسمانی بایستند، نه تنها با این قدرت بر ضد خواهش نفس مقاومت کنند، بلکه با این قدرت پادشاهی آسمانی او را در سراسر دنیا گسترش بدهند. به نظر من در اینجا باید کمی بیشتر وقت بر روی تفسیر و اهمیت این قدرت سخن گفته شده در اینجا صرف کنیم.
اجازه بدهید تا به هم یکبار دیگر این بخش پایانی فصل اول را بخوانیم:
قدرت در افسسیان
۱۹و چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین بر حسب عمل توانایی قوت او ۲۰که در مسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید و بدست راست خود در حایهای آسمانی نشانید.۲۱ بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز. ۲۲و همه چیز را زیر پایهای او نهاد و او را سر همه چیز به کلیسا داد ۲۳که بدن اوست یعنی پری او که همه را در همه پر میسازد.»
سوالی که باید از خودمان بپرسیم، همانطور که تاحدودی در خطوط بالا از آن صحبت کردیم چگونه باید در زندگی مسیحی ما خود را نشان داده و عمل کند؟ همان قدرتی که عیسای خداوند درست در زمان صعود خود به اسمان به شاگردانش در باره آن فرمود که: « تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است »( متی ۲۸ :۱۸ )
درک این مبحث قدرت در نوشته افسسیان بینهایت مهم است. و پولس رسول عمدتا با دانش بر اینکه چه در شهر افسس روی میدهد بر آن تکرار کرده است. پولس رسول بخوبی میداند در افسس چه میگذرد، از خدای آرتیمس و تمامی فعالیتهای جهنمی و افسونگری پیروان آرتیمس باخبر بود. از مخالفت روزمره و کینه عمیق یهود بر ضد مسیح و کلیسای او( طوری که خود او روزی چنین بود.) ایمانداران شهر افسس به درک و فهم این قدرت در مسیح نیاز داشتند. کمایانکه من و شما امروز به درک و چگونگی آن نیاز داریم، در هر جایی که هستیم. در زندگی مسیحی خود در شهر و کشوری که بخاطر نام مسیح روزانه جفا میبینیم. برای مقابله بر ضد جسم نفسانی و شهوات آن که دایما ما را به سقوط روحانی میکشاند و برای مقابله با نیروها و ارواح پلید آسمانی در این نبرد روحانی.
دقیقا به همین دلیل پولس با اطمینان بر این تاکید میکند که آن قدرتی که مسیح را از مرگ برخیزانید که امروز در ایمانداران عمل میکند " بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده " میباشد. بالاتر از خدای آرتیمس و قدرت او. قدرتی بالاتر از خدای ایدس خدای مرگ در یونان باستان. قدرتی بالاتر از هر خدایی. بالاتر از هر نوع خدا و خدایان دنیای امروز. بالاتر از خدای ناشناخته و نامفهوم خدای قرآن. خدای بودیست. هر خدایی که انسان برای خود ساخته است. و بالاتر از هر فلسفه و هر باور و قدرت سیاسی که بر ضد حضور و وجود خداست. بر ضد خداوندی عیسای مسیح ماست. بر ضد کلام مقدس اوست. بر ضد کلیسای حقیقی اوست. فراموش نکنیم: " بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده "
این قدرت، قدرتی پویا و سازنده و بنا کننده است. زیرا از آسمان آمده پس قدرتی آسمانی است و نه از انسان و از توانایی و اقتدار انسانی. اما چون از آسمان است برای آنهایی که آن را درک میکنند فروتن کننده است زیرا آسمانی فکر میکنند. اما آنهایی که زمینی هستند در پی تصاحب این قدرت به شیوه های نادرست انسانی هستند برای مست شدن از قدرت زمینی و انسانی و برای شهرتهای موقتی زمینی در میان انسانهای موقت زمینی.
پولس رسول در باره این قدرت و نحوه کاربرد آن در زندگی مسیحی به چهار مورد اساسی اشاره کرده است:
۱-در بشارت انجیل فیض مسیح. در همین افسسیان باب ۳ آیه ۶-۷ او میگوید او سّر خدا را که در قرنهای گذشته مخفی مانده بود را با قوت مسیح که در او عمل میکند بشارت میدهد. :” ۶ که امّتها در میراث و در بدن و در بهره وعده او در مسیح بوساطت انجیل شریک هستند. ۷ که خادم آن شدم بحسب عطای فیض خدا که بر حسب عمل قوت او به من داده شده است.“
۲-در رشد کردن در محبت آسمانی خدا در مسیح در آنها. در همین افسسیان فصل ۳ آیات ۱۴- ۲۰ برای ایمانداران افسس دعا میکند که از روح القدس به همین قوتی که مسیح را از مرگ برخیزانید زورآور شوند تا بتوانند در محبت آسمانی ریشه زده و در تمام ابعاد آن رشد کنند.
" ۱۴ از این سبب، زانو میزنم نزد آن پدر، ۱۵ که از او هر خانوادهای در آسمان و بر زمین مسمی میشود؛ ۱۶ که بحسب دولت جلال خود به شما عطا کند که در انسانیت باطنی خود از روح او به قوت زور آور شوید،۱۷ تا مسیح به وساطت ایمان در دلهای شما ساکن شود؛ ۱۸ و در محبت ریشه کرده و بنیاد نهاده، استطاعت یابید که با تمامی مقدسین ادراک کنید که عرض و طول و عمق و بلندی چیست؛ ۱۹ و عارف شوید به محبت مسیح که فوق از معرفت است تا پر شوید تا تمامی پری خدا."
۳- در فیلیپیان ۳ آیه ۲۱ میگوید این قدرت بدن خاکی و فانی ما را پرجلال خواهد ساخت ..” ۲۱ که شکل جسد ذلیل ما را تبدیل خواهد نمود تا به صورت جسد مجید او مصور شود، بر حسب عمل قوت خود که همه چیز را مطیع خود بگرداند. “
۴- و اینکه این قدرت هنوز و همین امروز در انها در حال عمل کردن است و عمل میکند. که باید آن را درک کنند. ادامه میدهدکه این قوت . " ۲۰ الحال او را که قادر است که بکند بی نهایت زیادتر از هرآنچه بخواهیم یا فکر کنیم، بحسب آن قوتی که در ما عمل میکند،"
و نهایتا آیات ۲۲ و ۲۳ میگویند« و همه چیز را زیر پایهای او نهاد و او را سر همه چیز به کلیسا داد که بدن اوست یعنی پری او که همه را در همه پر میسازد.»در واقع به نظر میرسد که پولس باور آیه ۱۹ یعنی « چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین،» را تا به اینجا ادامه داده است. اما پس از بیان قدرت خدا در رستاخیز مسیح و واگذار کردن تمامی قدرتهای زمینی و آسمانی به او و اینکه دیگر نامی در تمام دنیا بالاتر از نام مسیح نیست، اکنون میگوید این مسیح، با این قدرت، با این اقتدار ازلی خود که خدا همه چیز را زیر پای او نهاد، خدای ذوالجلال او را سرور و شبان اعظم و سر کلیسا ساخته است، و میگوید ”به کلیسا داد که بدن اوست.“ و با کمی دقت مشاهده میکنیم که چون عیسی سر کلیسا و چون همه پری در عیسی است. پس همه پری در کلیساست. چون تمام قدرت به عیسی داده شده است و چون عیسی سر کلیساست پس عیسی تمامی قدرت خود را به کلیسا داده است. یعنی پری قدرت عیسای مسیح در کلیسای مسیح است. نه پری قدرت من و قدرت شما و فلان شبان و فلان دکتر و فلان معلم. پری قدرت کلیسا باید از پری قدرت مسیح باشد. قدر مسلم این است که مسیح بعنوان سر کلیسا خادمان خود را برمیگیزند تا بدن او را خدمت کنند. اما این خادمان همواره از سر تغذیه میشوند، از سر پر میشوند، قدرت خود را از سر میگیرند نه از قدرت و تلاش انسانی خودشان. اینگونه: مغرور نخواهند شد تا خود را جلال بدهند. اینگونه خسته نخواهند شد تا خدمت خود را با خوشی و شادی به رغم دردها و خستگی ها انجام بدهند. اینگونه چون از سر تغذیه میشوند، همه اعضا را به سر وصل میکنند و نیاز آنها را به سر متصل میسازند نه به خودشان.
در همان اوایل تاریخ کلیسا خیلی ها گمان میکردند که آنها و کلیسای آنها متعلق به این برادر و آن برادر است. ( اول قرنتیان ۱ : ۱۲- ۱۳ ) خیلی از کشیشان امروز خود را به ظاهر فروتن نشان میدهند و مدام به زبان میاورند که آنها فقط خادم هستند بلکه در عمل و در رفتار و در پشت درهای بسته و در جمع خادمین، سرور بودن و سر بودن خود را با قدرت نشان داده و ثابت میکنند. در ضمن اگر کلیسا باید از حیث روحانی و درک روحانی و رشد روحانی پر شود واز خصایل آسمانی پر شود و از فیض پر شود و از جلال دادن خدا پر شود و از نور و نمک شهر بودن پر شود از خدمت کردن پر شود ، اگر کلیسا میخواهد از این ها پر شود، پولس رسول میگوید این پری در مسیح است. « یعنی پری او که همه را در همه پر میسازد.» این یک حقیقت است که اگر مسیح سر یک کلیسا باشد یعنی اراده و خواسته و فرمان مسیح در سرتاسر کلیسا اجرا شده و دنبال شود، او از مسیح پر شده است و پری او از پری مسیح لبریز گشته است. اما اگر فلان شخص و فلان دکتر و فلان مدرک گرفته لیسانس الهیات مسیحی سر کلیسا شده است، کلیسا از او پر شده است و نه از مسیح. و وای بر این کلیسا! و وای بر آنانی که تن این سر هستند و نه تن عیسای مسیح که او سر آنها باشد!
ادامه دارد...
نوشه: حسین گل هاشم