تاثیر و سهم رساله عبرانیان در الهیات مسیحی و تاریخ انسان
در این بخش پایانی مقدمه این رساله، من تصمیم گرفتم تا تاثیر رساله عبرانیان را بر الهیات مسیحی و آنچه از خود برای کلیسای مسیح و ایماندار مسیحی در طول تاریخ باقی گذاشته است که ازلی و ابدی میباشد سخن بگویم. دکتر وستکات این تاثیر را اینگونه بیان کرده است که « آنچه ما در این رساله پیدا میکنیم آن را در هیچ نوشته دیگر عهد جدید نخواهیم دید، که میتوانیم آن را فلسفه دین، پرستش، کهانت بنامیم و همه اینها در شخص مسیح مرکزیت یافته است. الهیات و باور آن توسط بنیاد عهد عتیق پی ریزی شده ، لیکن اساس الهیات به خودی خود تازه و نوین است. در نور انجیل گویی تمام تعلیم عهد عتیق مانند یک پیشگویی بوده، بی هیچ سوالی در پهنا و پری آن»[1] وستکات ادامه داده است،« این رساله، خلاصه آن، مُهر اهمیت الهی همه زندگی ست،» سپس همین اعتراف را عمیقتر میسازد،« یک نور پیشگویی و نبوت برای تشریح و تفسیر تاریخ بشریت است.»[2]
وسعت و عمق مسیح شناسی در رساله عبرانیان ورای تمامی نوشتجات دیگر عهد جدید است. بی دلیل نیست که حتی به رغم مشخص نبودن نویسنده و تاریخ و مخاطب باز این نوشته در میان نوشتجات تایید شده کلیسای مسیح قرار میگیرد. دکتر لوک تیموتی جانسون این موارد را در رساله عبرانیان اینگونه خلاصه کرده است[3]:
- ازلی بودن عیسای مسیح و حضور او قبل از آفرینش: عبرانیان ۱: ۲ و ۱۰: ۵
-ظهور جسمانی او: ۲: ۱۴- ۱۸ و ۱۰: ۵- ۷
-مرگ او بعنوان قربانی: ۱: ۳ و ۲: ۹ و ۶: ۶ و ۷: ۲۷
-رستاخیز او: ۱: ۳
- بر تخت نشستن او: مزمور ۱۱۰ که در مسیر تمام نوشتجات او وجود دارد.
- بازگشت او برای داوری: ۹: ۲۸ و ۱۰: ۲۵
در ضمن دکتر جانسون به امور دیگر الهیات و باورهای مسیحی در این رساله اشاره کرده است:
-محبت: ۶: ۱۰ و ۱۰: ۲۴ و ۱۳: ۱
-امید: ۳: ۶ و ۶: ۱۱ و ۱۸ و ۷: ۹ و ۱۰: ۲۳ و ۱۱: ۱
-و ورای همه این ها، ایمان: ۴: ۲ و ۶: ۱ و ۱۲ و ۱۰: ۲۲ و ۳۸ و ۳۹ و ۱۲: ۲ و ۱۳: ۷ و ۲۳ بار در بخش ۱۱.
رساله عبرانیان به تمرینات روحانی مشخص مسیحی که در آغاز برای کلیسای مسیح و مسیحیان اولیه متداول بوده است اشاره میکند:
-دعا کردن: ۱۳: ۱۵
-مهمانوازی: ۱۳: ۲
-به ملاقات زندانیان رفتن: ۱۰: ۳۴ و ۱۳: ۳
-دور شدن از شهوات جسم: ۱۳: ۴
-شریک شدن در اموال: ۱۳: ۱۶
-بر حذر کردن از پول دوستی: ۱۳: ۵
-تشویق کردن به جمع شدن مسیحیان: ۱۰: ۲۵
-و احترام گذاشتن به رهبران: ۱۳: ۷ و ۱۷
ای تی رابرتسون تاثیر این رساله را بر الهیات مسیحی در دلیل نوشتن و آنچه قصد داشته تا به ثمر برساند دیده است که به خودی پایه های الهیات مسیحی ما را شکل داده است. او چنین قید کرده که نویسنده از یهودیان مسیحی شده درخواست میکند که در ایمان مسیحی خود استوار بایستند. یهودیان اطراف از آنها درخواست میکنند تا به دین و باور پدری خود برگردند. در این میان یهودیان مسیحی شده ایی که هنوز مقید به اصول یهود بودند قصد داشتند تا یهودیت و اصول آن را بر بدن مسیحیت جوان ببافند و آن را لزوم و شرط مسیحی شدن بدانند. پولس رسول بر ضد این یهودیان مسیحی ایی که در پی چنین تلاشی بودند در رساله های غلاطیان و قرنتیان و رومیان ایستاد. در جهت دیگر مسیحیان ناستیک در پی این بودند که مسیحیت جوان را جایی در آسمانها و روحانیت و به دور از زمین و جسم تفسیر و تشویق کنند. پولس رسول بر این گروه نیز جنگید و با بیان کردن اقتدار مسیح نه تنها بواسطه مرگ خود بر صلیب و آمرزش گناهان بلکه بر تمامی نیروها و قدرتهای اسمانی در رساله های کولسیان و افسسیان با آنها مقابله نمود.
اما در رساله عبرانیان، ای تی رابرتسون میگوید،« نویسنده برای به عقب بازنگشتن مسیحیت به یهودیت در نبرد است، یک شورش در حقیقت بر ضد خدای زنده.» او ادامه میدهد که این یهودیان چنین بحث میکردند که انبیاء برتر از مسیح هستند، شریعت و قانون توسط فرشتگان به موسی داده شد، و هارون فراتر از عیسی است. لیکن نویسنده عبرانیان میز گفتگو را بگردانده و این یهودیان مسیحی شده را با حقیقت و اقتدار و جلال عیسی روبرو میسازد. او عیسای مسیح را بعنوان فرزند خدا و نجات دهنده انسان معرفی میکند، تاج و افتخار پیشگویی های عهد عتیق، امید انسان. ای تی رابرتسون به زیبایی و با قدرت چنین خلاصه میکند:« اولین و بزرگترین دفاعیه مسیحیت است و هرگز بهتر از آن نبوده است.»[4]
دکتر توماس هییوت در خصوص تاثیر این رساله به قلب این رساله اشاره کرده است. به اینکه قوم اسراییل میبایست بعنوان قوم خدا باشند که خداوند یهوه پادشاه آنها میبود. اما میبینیم که هوشع نبی و ارمیاء نبی میگویند که چنین رابطه ایی بین قوم و خدا دایما سقوط کرده و قوم دایما از آن پشت کرده و به آن وفادار نبودند. از اینرو خداوند یهوه به آنها وعده عهد تازه و پیمان تازه را داد. و در آمدن این عهد تازه، قوم اسراییل بعنوان تنها ملت برگزیده برای خداوند یهوه به عمر خود پایان داد چرا که در زمان برقراری این عهد تازه خدا بود که قوم اسراییل به همراه رهبران آن فریاد زدند، « غیر از قیصر پادشاهی نداریم.»( یوحنا ۱۹: ۱۵ ) با این فریاد، هییوت یادآوری میکند، «پایانی از جانب انسان بود. اسراییل اکنون زیر عهد تازه ایی بود که شامل همه امتها و مردم میبود.»[5] سپس هییوت این عهد تازه بیان شده جهانشمول در رساله عبرانیان را اینگونه تشریح میکند که این عهد تازه مسیحیان را مقید میسازد که شریعت و قانون خدا را در قلب خود حفظ کنند( عبرانیان ۸: ۱۰ )، آنها با برکت ازلی بخشش دایمی گناهان خود روبرو خواهند شد( عبرانیان ۸: ۱۲، ) که گناهکاران را میسر میسازد که در هر زمان بطور ازادانه و بدون هیچ قید و ترسی به حضور خدای قدوس بیایند( عبرانیان ۱۰: ۱۹ و ۲۲ ). اما تضمین این همه برکت و فیض رایگان و این رابطه مبارک بر چه چیزی استوار است؟ دکتر هییوت میگوید « تنها تضمین نهایی و کفایت کننده برای این عهد تازه بر اساس عظمت و بزرگی شخص مسیح قرار دارد، کفایت و بسنده بودن قربانی شدن او، اقتدار و والا بودن کهانت او، اقتداری پس پشت رستاخیز و صعود او به تخت خدا.»[6]
« رساله عبرانیان یکی از بزرگترین لیکن کم توجه ترین گنجها در میان رساله های عهد جدید است.»[7] این را دکتر هیبرت خلاصه کرده است و میگوید در این رساله است که عیسای مسیح بطور خاص و منفردی جلال داده شده طوری که رد کردن او از دست دادن حیات ازلی است. سپس ایشان این رساله را با دنیای کنونی ما چنین مقایسه میکند: « در این روزهایی که بنظر میرسد در بخشهای متعددی در میان باورهای مسیحی این قناعت وجود دارد که تن به مراسم مذهبی داد بدون داشتن یک تجربه شخصی روحانی، جایی که شک و دودلی برای پرداخت بهای شناخته شدن بعنوان یک مسیحی وجود دارد که از مسیح رد شده پیروی میکند، در زمانه ایی که حرکتها و جنبشهای آشکاری برای رد کردن یا خوار کردن پسر ازلی خدا وجود دارد، رساله عبرانیان فریاد میزند و هشدار میدهد درست در حالی که تشویقی بنا کننده را ارایه داده و اسایش و راحتی ایی به آن مقدسینی میدهد که یا توسط دیگران درک نشده اند یا اینکه در جفا و رنج بسر میبرند.»[8]
فیلیپ هیوز عمق رساله عبرانیان و بار الهیاتی آن را اینگونه دیده است که نویسنده در آن از« اقتدار بی رقیب و بی همتای مسیح بوسیله نشان دادن حقیقت کلام مقدس و آیات بیان شده سخن گفته است، اقتدار بر رهبران بزرگ و معلمین قوم خدا در زمانهای گذشته، یعنی پیامبران و پدران ایمان در نمای عمومی و موسی و هارون در نمای خاص، و همچنین از اقتدار بر فرشتگان و موجودات روحانی،»[9] به زیبایی و در ژرفنا سخن گفته است.
دی ای کارسون و داگلاس موو تاثیر رساله عبرانیان را بر الهیات مسیح شناسی بدلیل بیان و تشریح کردن کار و شخصیت مسیح در پنج بعد دیده اند[10]:
۱-در خصوص مقام مسیح بعنوان کاهن اعظم ما در رابطه انسان زمینی با خدای قدوس.
۲-در آخرین و نهایی بودن قربانی شدن او برای کفاره گناهان ما، یکبار برای همیشه.
۳-در خصوص مقام و رتبه فرزند خدا بودن و اینکه صاحب تمامی شخصیت و صفات خداوند میباشد.
۴-در خصوص اهمیت غیرقابل انکار و بنیادین جسم گرفتن او در بین انسانها.
۵-و در خصوص نقش او بعنوان فرمانداری که پیش روی ما راه را طی کرده است.
دکتر لانگمن خواننده مسیحی امروزی عبرانیان را تشویق میکند تا نگاهی نزدیک و دقیق به روز کفاره در باور و سنت اسراییل بیاندازد. با موضوع خون. و قربانی کردن و کفاره و آمرزش گناهان بواسطه قربانی. او میگوید این نبض گفتگوی رساله عبرانیان است. او میگوید برای خواننده امروزی که با زمینه قربانی و خون نااشنا میباشد، این تصویر و تشریح آن در عبرانیان آنچنان جذاب نیست، لیکن برای خواننده اصلی رساله عبرانیان این یک پیام اساسی و رهایی دهنده بود. برای کلیساهای تازه شکل گرفته در بین یهودیان راهی بود برای جدا کردن و فاصله گرفتن از تمامی سنتهای اجرایی در معبد اورشلیم تا بدین وسیله یهود و غیریهود در دنیای روم در کنار هم در یک ایمان مشترک از هم لذت ببرند. چرا که در قربانی کامل عیسای مسیح همه آنها قادر بودند صاحب آن نجات ازلی گشته و همه آنها با هم قوم خدا خوانده شوند. دکتر لانگمن ادامه داده است که این روزها مردم در خصوص لغت و مبحث قربانی در نوشتجات عهد جدید احساس غیرراحتی میکنند، اما، او تاکید میکند، « اگر قادر نباشیم زمینه قربانی و دلیل و انگیزه آن را در عهد عتیق درک کنیم هرگز قادر نخواهیم بود به رساله عبرانیان یک درک درست و صحیح بدهیم.»[11]
یکی دیگر از هشدارهایی که لانگمن در ادامه این خطوط بیان میکند، خصوصا از حیث سیاسی که امروزه شدیدا بر سر زبانها میباشد، موضعگیری عبرانیان در خصوص اسراییل و قوم یهود است. لانگمن ادامه داده است که در میان نوشتجات عهد جدید انجیل متی و یوحنا و اول پطرس، یک آهنگ ضد یهود را در خود دارد و این برای یهودیان پس از واقعه هولاکاست کمی تکان دهنده و یا خشمناک کننده میباشد و چه بسا بسیاری از مسیحیان را به تفکری نادرست در خصوص یهودیان سوق میدهد[12]. لانگمن ادامه میدهد که « باید پافشاری کرد که رساله عبرانیان ضد یهود نیست. نویسنده یک یهودیست که برای یهودیان نوشته است. عهد قدیم آیات اوست و از آن استفاده میکند، یعنی بر اساس آنچه که ما باید حقیقت را بپذیریم. این عهد قدیم نیست که در عبرانیان پس پشت گذاشته شده است بلکه جنبه مذهبی و تاریخی آن که به چیزی بهتر و نیکوتر اشاره دارند که خواهد آمد.»[13]
و دکتر هیوز در مقدمه کتاب تفسیر بر رساله عبرانیان خود چنین از عمق و اهمیت رساله عبرانیان سخن گفته است:« مطالعه این رساله ما را به عمق نمای ظاهری ایمان پرمعنا و گسترده انجیل هدایت میکند، و فهم ما را در خصوص فیض خدا برای ما در ظهور جسمانی، خود را هدیه دادن و صعود او غنی و استوار میسازد، او که رسول و کاهن اعظم اعتراف ماست.»[14]
تنها نکته ایی که قصد دارم در اینجا یادآوری کنم این است که تمامی این تاثیرات عمیق و ارزنده عبرانیان بر الهیات مسیحی باید دلیل بر این شود که گویی ما، بعنوان ایمانداران مسیحی، بخوبی از عبرانیان باید آگاه باشیم. و قطعا آگاه بودن در این راستا که از تشویقات و هشدارهای آن بخوبی آگاه باشیم. از آنچه از خود در خصوص شخص عیسای مسیح و کار عظیم او از خود بر تاریخ بشریت و کلیسا بطور ازلی و پایدار بجا گذاشته است. اما عزیزان اینطور نیست. و من با دکتر لوک تیموتی جانسون موافق هستم که چه بسا قادر نباشیم هیچ درک کامل و جامعی از این رساله داشته باشیم به رغم عمق غنی روحانی آن. و ایشان با سه دلیل خوانندگان قدیم این رساله و خوانندگان عصر حاضر را در کنار هم گذاشته است[15] که:
۱-دنیای افلاطونی در نوشته عبرانیان. زمینه دنیایی که در آن عبرانیان نوشته شده است شباهتی غریب به یک دنیای افلاطونی دارد. ( البته پیش تر قید کردم نه اینکه عبرانیان در پی بیان چنین دنیایی بوده زیرا دیدیم که چقدر عبرانیان با فلسفه افلاطونی زمان خود فاصله عظیم دارد، منظور نما و شیوه مقایسه این دنیا و انچه در پیش رو داریم. قیاس دو دنیا در عبرانیان) و ما در دنیایی بینهایت غریب با آن دنیا بسر میبریم. و این طرز تفکر از آغاز قرن ۱۹ وارد دنیا شد. و من این را اینگونه خلاصه میکنم در دنیای افلاطونی «من» هیچ مطرح نیست بلکه باوری والاتر از «من». با آمدن قرن نوزده محققین و دانشمندان و نویسندگان و حتی مذهبیون همه چیز را برای انسان دیدند. گویی انسان و « من » مرکز تمام خلقت و هستی گشت و همه چیز و همه کس و حتی خدا برای انسان بوجود آمد و در خدمت او قرار گرفت!
۲- ایراد گرفتن از کتابمقدس. با این مشکل اساسی آغاز قرن نوزدهم، ایراد و زیر سوال بردن و نقض کردن اقتدار کتابمقدس وارد جرگه متفکرین و محققین گشت. آنها ابتدا از آیات ایراد گرفتند و سپس کل کتابمقدس را و اینکه کلام زنده خداست را شدیدا رد کردند و آن را فقط نوشته انسان دانستند.
۳-از دست دادن باور سنتی ایمان مسیحی. نه اینکه بازگشتن به تمامی شراع و سنتها باشد بلکه آن سادگی و عمق زیستن پاک دلانه در کلام خدا. دکتر جانسون میگوید در بین مسیحیان امروزی « حلقه متصل مابین تغییر و تحولات روحانی و تمرین در دعاها و روزه گرفتن دیگر آنچنان مشهود و آشکار نیست.»[16]
نوشته: ح.گ
ادامه دارد
[1] Ibid. lvii
[2] Ibid. lxi.
[3] Ibid. 29.
[4] Ibid. 331.
[5] Ibid.45
[6] Ibid. 45.
[7] Ibid.92.
[8] Ibid.
[9] Ibid. 2-3 .
[10] Ibid. 615.
[11] Ibid.31-32.
[12] این نظر لانگمن مرا به یاد نوشته جان پایپر در کتاب « شور و شفقت عیسای مسیح » و همچنین شناخته شده بنام « پنجاه دلیل برای اینکه عیسای مسیح آمد تا مصلوب شود» میاندازد که میگوید فقط یهودیان در مصلوب کردن مسیح دست نداشتند بلکه تمام مردم و اقوام آن زمان. همانطور که این تنها بیگانگان نبودند که با عیسای مسیح مخالف بودند بلکه یهودیان نیز. نهایتا این طرح الهی خود خدا بود و او این نقشه را هدایت نمود تا عیسای مسیح مصلوب گردد.
Piper John the Passion of Jesus Christ cross way Publ. IL.2004. p.16.
این کتاب توسط این نویسنده ترجمه شده و زیر نظر خدمات فارسی زبان چاپ و پخش شده است.
[13] Ibid. 33.
[14] Ibid. 1.
[15] Ibid.7.
[16] Ibid.