X

تفسیر و بررسی رساله عبرانیان بخش ۱۴

.

  فرشته را به زبان عبرانی « ملک »میگویند که به معنای فرستنده است و به زبان یونانی « انجلس » که مجددا همین معنا را به همراه دارد. و کتابمقدس از آنها بعنوان فرستاده گان آسمانی سخن میگوید « پیدایش ۲۸: ۱۲ ، مزمور ۷۸: ۴۹ و ۹۱: ۱۱ و زکریاء نبی ۲: ۳ ) آنها صحبت کرده و از جانب خدا پیغام میاورند ( مزمور ۱۰۳: ۲۰ )[1] آنها قدرت خود را از خدا گرفته و تماما وابسته به فرمان و اجازه خود خدا عمل میکنند. حتی خود شیطان فعالیتهای او محدود به خواست و اراده خود خداست.( ایوب۱: ۱۲ ، ۲: ۶ ) این خداست که کارهای عظیم انجام میدهد و نه فرشتگان، فرشتگان کارهای عظیم خدا را به رویت انسانها در میاورند.( مزمور ۷۲: ۱۸ ) دانیال آکین میگوید آنها بسیار باهوش هستند در دادن شریعت ( غلاطیان ۳: ۱۹ ) و تعبیر خوابها ( دانیال ۸: ۱۶ ) اما دانش آنها محدود است، طوری که از روز داوری نهایی نمیدانند( متی ۲۴: ۳۶ ) و آنها از رازی که از بنای عالم پنهان بود و بواسطه عیسی مسیح آشکار گشت چیزی نمیدانند مگر اینکه به مرور زمان توسط زندگی ایمانداران و خدمت کلیسا به آن پی ببرند.( افسسیان ۳: ۸ – ۱۰ )[2] قدرت داده شده به آنها از جانب خداوند بسیار زیاد است تا انگیزه و نقشه های خدا را پیش ببرند( مزمور ۱۰۳: ۲۰ ، متی ۲۸: ۲ و اعمال ۵: ۱۹ و ۱۲: ۷ و مکاشفه ۱۰: ۱ و ۸- ۱۰ ) قدرتهای داده شده به آنها مافوق انسان است ( افسسیان ۶: ۱۲ و کولسیان ۱: ۱۶ ) پطرس از قدرت آنها میگوید « و حال آنکه فرشتگانی که در قدرت و قوت افضل هستند.» ( دوم پطرس ۲: ۱۱ ) اما وقتی به نبرد روحانی وارد میشویم به نظر میرسد قدرت آنها محدود است.( ایوب ۱: ۱۲ ، ۲: ۶ و دانیال ۱۰: ۱۳ و یهودا ۹ و مکاشفه ۱۲: ۷ )  

اریسکون از عبرانیان ۱: ۱۴ استفاده کرده  « آیا همگی ایشان روحهای خدمتگزار نیستند که برای خدمت آنانی که وارث نجات خواهند شد فرستاده میشوند.» و میگوید این به ما از جنسیت فرشته ها سخن میگوید. آنها نه ازدواج میکنند ( متی ۲۲:۳۰ ) و نه خواهند مرد ( لوقا ۲۰: ۳۶ ) . اریکسون میگوید تعداد آنها در کتابمقدس بسیار زیاد رقم زده شده است و از راههای متعددی برای بیان آن استفاده میکند:« با کرورهای مقدسین » ( تثنیه ۳۳:۲ ) « عرابه های خدا کرورها و هزارهاست.» « زیاده از دوازده فوج از ملایکه»[3] ( متی۲۶: ۵۳ ) « و به جنود بیشماره ایی از محفل فرشتگان»[4] ( عبرانیان ۱۲: ۲۲ ) « و دیدم و شنیدم صدای فرشتگان بسیار را که گرداگرد تخت و حیوانات و پیران بودند و عدد ایشان کرورها کرور و هزاران هزار بود.» ( مکاشفه ۵: ۱۱) اریکسون همچنین به دانیال ۷: ۱۰ و دوم پادشاهان ۶: ۱۷ برای بیان اینکه کتابمقدس از تعداد فرشتگان چگونه سخن میگوید اشاره کرده است اما ادامه داده است که « هر چند هیچ دلیل خاصی نیست که ما این رقم ها را به صورت عینی و دقیق قلمداد نماییم...اما این واضح است که تعداد فرشتگان بسیار زیاد میباشد.»[5]

کتابمقدس نشان میدهد که آنها گاها قابل رویت نیستند مگر اینکه خداوند چشمان انسانها را باز کرده تا قادر به دیدن فرشتگان باشند. مانند بلعام بن بعور در اعداد ۲۲: ۳۱ و شاگرد الیشع در دوم پادشاهان ۶: ۱۷. و وقتی دیده میشوند مانند انسان هستند و گاها با انسان اشتباهی گرفته میشوند( پیدایش ۱۸: ۲ ، ۱۶، ۲۲ و ۱۹: ۱ ، ۵، ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۱۶ ، داوران ۱۳: ۶ ، لوقا ۲۴: ۴ ) و گاها جلال و نور خداوند از آنها ساطع میگردد ( لوقا ۲: ۹ ، ۹: ۲۶ )و به همین دلیل اغلب جامه آنها را ردایی سفید و بسیار نورانی تعریف کرده اند.( متی ۲۸: ۳ ، حزقیال نبی ۱: ۱۳ ، دانیال ۱۰: ۶ ، مکاشفه ۱: ۱۴ و ۱۹: ۱۲ )[6] اینکه فرشتگان بال دارند و پرواز میکنند به صورت یک باور کتابمقدسی و اینکه آیات آن را ثابت کنند ما شواهد قوی ایی نداریم، هر چند در خروج ۲۵: ۲۰ و اشعیاء ۶: ۲ و موجودات آسمانی در حزقیال نبی ۱: ۶ و مکاشفه ۴: ۸ چنین به ما میگویند.[7]

اریسکون در باره فعالیتهای عمومی فرشتگان میگوید[8]، آنها:

 ۱-دایما خدا را پرستش کرده و او را جلال میدهند ( ایوب ۳۸: ۷ ، مزمور ۱۰۳: ۲۰ ، ۱۴۸: ۲ ،عبرانیان ۱: ۶ ، مکاشفه ۵: ۱۱- ۱۲ ، ۷: ۱۱ ، ۸: ۱- ۴ )

 ۲- پیغامهای خدا را برای انسانها بیان و بازگو کرده و واسطه ایی برای دادن شریعت به انسان بودند.(تثنیه ۳۳: ۲ و  اعمال ۷: ۵۳ ، غلاطیان ۳: ۱۹ ، عبرانیان ۲: ۲ ) اما در زمان عهد جدید این رساندن پیام کمی تغییر کرده و بسیار شخصی و انفرادی میگردد. جبرییل بر زکریاء ظاهر میشود و همچنین بر مریم ( لوقا ۱: ۱۳- ۲۰ ، ۲۶- ۳۸ ) فرشتگان با فیلیپ صحبت کردند تا به خواجه حبشی پیام را برساند( اعمال ۸: ۲۶ ) با کرنیلیوس ( اعمال ۱۰: ۳- ۷ ) با پطرس ( اعمال ۱۱: ۱۳ و ۱۲: ۷- ۱۱ ) و با پولس رسول ( اعمال ۲۷: ۲۳ ).

۳-  فرشتگان به ایمانداران خدمت میکنند. در کلیسای اولیه به طور واضح این را مشاهده میکنیم( اعمال ۵: ۱۹ ) و به پطرس وقتی که در زندان بود ( اعمال ۱۲: ۶- ۱۱ ) مزمور نویس میگوید او فرشتگان خود را خواهد فرستاد تا پای تو به سنگی نخورد( مزمور ۳۴: ۷ ، ۹۱: ۱۱ ). خدمت گسترده فرشتگان به ایمانداران در خصوص نیازهای روحانی آنها میباشد. در توبه و بازگشت آنها شادی میکنند( لوقا ۱۵: ۱۰ ) آنها ناظرین زندگی آنها هستند.( اول قرنتیان ۴: ۹ ، اول تیموتی ۵: ۲۱ ) و در خود کلیسا حضور دارند ( اول قرنتیان ۱۱: ۱۰ ) و در زمان درگذشت ایمانداران آنها را به آغوش برکات آسمانی میبرند.( لوقا ۱۶: ۲۲ )

۴-فرشتگان داوری را بر دشمنان اجرا میکنند. فرشته خدا مابین مصریان و مردم اسراییل ایستاد.( خروج ۱۴: ۱۹- ۲۰ ). فرشته خدا تعداد ۱۸۵۰۰۰ نفر از ارتش آشوریان را هلاک کرد.( دوم پادشاهان ۱۹: ۳۵ ) و بر فرزندان اسراییل تا زمانی که خداوند از او خواست تا در باره اورشلیم دست نگه دارد.( دوم سموییل ۲۴: ۱۶ ) فرشته خدا بود که هیرودیس را کشت.( اعمال ۱۲: ۲۳ ) و تعداد و عظمت اجرایی قدرت آنها را در کتاب مکاشفه به وضوح شاهد هستیم.( ۸: ۶ – ۹: ۲۱ ، ۱۶: ۱- ۷ ، ۱۹: ۱۱- ۱۴ )

۵- فرشتگان در بازگشت دوباره خداوندمان فعالیت دارند. با خداوند همراه هستند( متی ۲۵: ۳۱ ) ایمانداران و غیرایمانداران را از هم جدا میکنند( متی ۱۳: ۳۹- ۴۲ ) و خداوندمان آنها را میفرستد تا برگزیدگان را فراخوانند.( متی ۲۴: ۳۱ ، اول تسالونیکی ۴: ۱۶- ۱۷ )

و نهایتا برای جمعبندی این موضوع در خصوص اهمیت و حضور فرشتگان در کتابمقدس باید به اشاره مهمی که دکتر دانیال اکین در کتاب خود در خصوص آنها کرده است نمایم. به نظر من این یک نمای کلی در خصوص درک فرشتگان باید باشد و اهمیت حضور آنها و یک دیدگاه درست کتابمقدسی در خصوص آنها. او قید کرده است که « کتابمقدس آشکار کرده است که این موجودات در یک مکان خاص و در یک زمان خاص فرستاده شده اند تا پیام نجات را اعلام کنند. فرشتگان یک بخش اصلی و کامل داستان خدا برای آشکار شدن نقشه خدا برای رستگاری انسان میباشند، هر چند خود آنها به طور شخصی و انفرادی رستگاری را تجربه نخواهند کرد. از بهشت تا بهشت، فرشتگان مقدس داستان انجیل را بیان میکنند.»[9]

سپس دکتر اکین در باره پیدایش-سقوط-رهایی-رستگاری در کتابمقدس صحبت میکند و اینکه در تمام این چهار مرحله اساسی داستان نجات در کتابمقدس ما فرشتگان خداوند را شاهد هستیم:

۱-پیدایش. نشان میدهد که این خود خداست که همه چیز را از هیچ خلق مینماید از جمله فرشتگان را. ( پیدایش ۱: ۱ و مزمور ۳۳: ۶ و اشعیاء نبی ۴۴: ۲۴ ، یوحنا ۱: ۱- ۳ ، و عبرانیان ۱۱: ۳ ) اما عدم حضور آنها در زمان آفرینش آدم و حوا را میتوان اهمیت خلقت انسان را برای خداوند دانست و اینکه خداوند تمام حکمر انی بر خلقت خود را نه به دست فرشتگان بلکه به دست آدم و حوا سپرد. ( پیدایش ۱: ۲۶ و مزمور ۸ )

۲-سقوط. همانطور که گفتیم مابین پیدایش ۱: ۳۱ تا پیدایش ۳: ۱ شیطان از مقام خود یعنی از مقام قدوسیت و پاکی خود سقوط میکند و با خود فرشتگان بیشماری را همراه میکند.( اشعیاء نبی ۱۴: ۱۲- ۲۱ و لوقا ۱۰: ۱۸ ، مکاشفه ۱۲: ۹ ) پس از گمراهی آدم و حوا توسط شیطان، آن دو محکوم به مرگ شدند هر چند وعده رهایی به آنها داده شد( پیدایش ۳: ۱۵ ) پس گناه و مرگ به دلیل آن وارد خلقت گردید.( رومیان ۵: ۱۲ ) اما به رغم این شرارت و نااطاعتی آدم و حوا و گمراه شدن آنها، این فیض و رحمت خود خدا بود که شامل آنها شد، او برای آنها جامه ایی تهیه دید و باز به دلیل فیض و رحمت او بود که درخت حیات را با فرشتگان کروبی خود محافظت نمود تا مبادا انسان گناهکار در حالت این طبیعت فاسد خود از آن خورده و برای ابد در حیات فاسد خود بماند.( پیدایش ۳: ۲۲ – ۲۴ )

۳-رهایی.در عبرانیان میخوانیم که « ایا همگی ایشان روحهای خدمتگزار نیستند که برای خدمت آنانی که وارث نجات خواهند شد فرستاده میشوند.» ( عبرانیان ۱: ۱۴ ) ما این خدمت عظیم را به گناهکاران و وارثان نجات را در چهار مرحله زندگی خداوندمان در جسم گرفتن او، در وسوسه شدن او، در زمان مصلوب شدن او و در زمان رستاخیز او از مرگ شاهد هستیم که چگونه فرشتگان در تمام این مراحل حضور داشتند.

۳ -۱-  در زمان جسم گرفتن او و نامی که به او داده شد.( لوقا ۱: ۱۱- ۲۵ و متی ۲: ۳  لوقا ۱: ۲۶- ۳۸ و متی ۱: ۲۱ و لوقا ۱: ۴۷ و ۷۷ )

۳- ۲- در زمان وسوسه شدن او. ( متی ۴: ۱- ۱۱ ) و اینکه در آخر فرشتگان برای خدمت کردن به او آمدند. ( متی ۴: ۱۱ )

۳- ۳- در شبی که برای مرگ بر صلیب در باغ جتسمیانی آماده میشد. ( لوقا ۲۲: ۴۳- ۴۴ ) هر چند میتوانست دوازده لشکر فرشتگان را برای رهایی خود صدا کند اما مطیع مرگ شد( متی ۲۶: ۵۲- ۵۳ ) و لوقا میگوید درست در چنین زمانی « فرشته ایی از آسمان بر او ظاهر شده او را تقویت مینمود.» ( لوقا ۲۲: ۴۳ ) اکین میگوید « جالب است که از این زمان تا زمان رستاخیز، بطور مشکوکانه ایی حضور فرشتگان در مسیر داستان نجات نیست. گویی فرشتگان از این نقطه به بعد قادر به کمک کردن پسر نبودند. او به تنهایی میبایست وارد قدس القداس گردد.« از طریق تازه و زنده که آن را به جهت ما از میان پرده یعنی جسم خود مهیا نموده است.» ( عبرانیان ۱۰: ۲۰ )

۳- ۴- در زمان رستاخیز او از مرگ. فرشتگان به گونه ایی رویت شدنی بر شاگردان ظاهر شده و در خصوص انجیل و رستاخیز مسیح سخن گفتند.( لوقا ۲۴: ۵ ، متی ۲۸: ۱- ۸  و یوحنا ۲۰: ۱۲ ) آنها سخنان خداوند را به یاد زنان آوردند.( لوقا ۲۴: ۷ ) گویی انجیل مسیح پیام فرشتگان بود[10].

 ۴-رستگاری. چنین زمانی به طور گسترده توسط مکاشفه عیسای خداوند به یوحنا در نوشته او دیده میشود. در فصل چهارم مکاشفه فرشتگان آسمانی که شباهتی زیاد به کروبیان و سرافیم اشعیاء نبی باب ۶ و حزقیال نبی ۱ و ۱۰  دارند مشاهده میشوند که برای پرستش خدای پدر و خدای پسر و خدای روح القدس با ایمانداران همراه میشوند.

اکنون که در خصوص فرشتگان و حضور آنها، مقام و قدرت آنها، در خصوص اهمیت آنها در زندگی قوم اسراییل خواندیم به نظر میرسد میتوانیم دلیل عبرانیان را برای برتری دادن مسیح بر فرشتگان را دقیق تر و با نفوذ تر درک کنیم که میخوانیم « و از فرشتگان افضال گردید به مقدار آنکه اسمی بزرگتر از ایشان به میراث یافته بود.»

اما توجه شما را مجددا به زمان فعل « افضال گردید،» جلب میکنم. نویسنده عبرانیان نمیگوید که عیسای مسیح از فرشتگان افضال یا برتر نبود اما بعدا شد، زمان فعل در گذشته است، رویدادی در زمان گذشته روی داده است، یعنی زمانی که آغازی در آن نیست، سپس این برتر گشتن یا افضل گشتن هنوز ادامه دارد. فرشتگان موجودات خلق شده خدا هستند و برای آنها آغازی وجود دارد. پس اینگونه عیسای مسیح از ازل بر فرشتگان افضل بود زیرا او خلق نشده بود، او فرشته نبود بلکه « پسر » بود. زیرا( در آیات پیش رو بیشتر خواهیم دید،) فرشتگان برای گناهان انسان کاری نکردند. این مسیح عیسی بود که با خون خود طهارت گناهان انسان را به ارمغان آورد، و مجددا او را بر فرشتگان افضل میگرداند.

«به مقدار آنکه اسمی بزرگتر از ایشان به میراث یافته بود.»

تاکید بر اسم یکبار دیگر اینجا به چشم میخورد. بدلیل آنکس که عیسی بود و آنچه که انجام داد، پدر که دهنده میراث است « که او را وارث جمیع موجودات قرار داد،» اینجا نامی به مراتب بزرگتر از هر نامی که متعلق به فرشتگان باشد به عیسای مسیح به ارث میبخشد. پدر به ارث داده است و پدر دیگر این ارث را پس نخواهد گرفت یا به شخص دیگری نخواهد داد. پولس رسول در افسسیان میگوید: « بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز.» ( افسسیان ۱: ۲۱ ) و در نامه فیلیپیان میخوانیم: « از اینجهت خدا نیز او را به غایت سرافراز نمود و نامی را که فوق از جمیع نامها است بدو بخشید.» ( ۲: ۹ )

اکنون پس از این چهار خط و نشان دادن مقام عیسای مسیح بعنوان نبی-کاهن-پادشاه و مقامش بسی افضل تر از فرشتگان و نامش فراتر از هر نامی میباشد، نویسنده عبرانیان از آیه ۴ تا پایان فصل ۱ و تمام فصل ۲ نشان میدهد که عیسای مسیح برتر از فرشتگان است.

۲-عیسای مسیح برتر از فرشتگان

 ۲- ۱- راز نهفته شده در مزمور ۲ و مزمور ۱۱۰ در باره مسیح

عبرانیان ۱: ۵ – ۱۴ و ۲: ۱- ۱۸

« ۵ زیرا بکدام یک از فرشتگان هرگز گفت که تو پسر من هستی من امروز ترا تولید نمودم و ایضاء من او را پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود. ۶ و هنگامی که نخستزاده را باز به جهان میاورد میگوید که جمیع فرشتگان خدا او را پرستش کنند. ۷ و در حق فرشتگان میگوید که فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را شعله آتش. ۸اما در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالاباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است. ۹ عدالت را دوست و شرارترا دشمن میداری بنابر این خدا خدای تو ترا به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است. ۱۰ و نیز میگوید تو ای خداوند در ابتدا زمین را بنا کردی و افلاک مصنوع دستهای تست. ۱۱ آنها فانی لیکن تو باقی هستی و جمیع آنها چون جامه مندرس خواهد شد. ۱۲و مثل ردا آنها را خواهی پیچید و تغییر خواهند یافت لکن تو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد شد. ۱۳ و به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت بنشین بدست راست من تا دشمنان ترا پای انداز تو سازم. ۱۴ آیا همگی ایشان روحهای خدمتگزار نیستند که برای خدمت آنانی که وارث نجات خواهند شد فرستاده میشوند.»

این ده ایه با خود هفت اشاره به آیات و نوشتجات عهد عتیق دارد و اکثر آنها از مزامیر گرفته شده است. این به خودی خود باید با ما از اهمیت مزامیر برای نویسنده عبرانیان سخن بگوید و اینکه احتمالا ایمانداران اولیه به کرات و به خوبی از مزامیر بخصوص مزامیر داود آگاهی داشتند، آنها را حفظ بودند یا آنها را مکررا میخواندند و نویسنده عبرانیان برای نشان دادن برتری عیسای مسیح بر فرشتگان مستقیما به مزامیر رفته و از زبان خود آنها این را ثابت میکند. این آیات بکار برده شده از مزامیر و عهد عتیق از این قرار هستند: آیه ۵ از دوم سموییل ۷: ۱۴ و مزامیر ۲: ۷ ، ۸۹: ۲۶ و ۲۷ گرفته شده است. آیه ۶ از تثنیه ۳۲: ۴۳ و مزمور ۹۷: ۷ . آیه ۷ از مزمور ۱۰۴: ۴ . آیات ۸-۹  از مزمور ۴۵: ۶ و ۷ . آیات ۱۰- ۱۲  از مزمور ۱۰۲: ۲۵- ۲۷. و نهایتا آیه ۱۳ از مزمور ۱۱۰.

همانطور که در مقدمه قید شد، احتمال اینکه آیات بالا با نسخه ترجمه فارسی قدیم ما یا با نسخه های انگلیسی معتبر ما کاملا هماهنگ نباشند وجود دارد زیرا نویسنده این ایات را از نسخه ساپتوجنت عهد عتیق که ترجمه یونانی عهد عتیق بوده استفاده کرده است. اما ظرافت قلم نویسنده عبرانیان را نه تنها در آغاز این نوشته بلکه در جای جای این نوشته خواهیم دید. و ایات پیش رو یعنی از ۶ تا ۱۴ به زیبایی پرده از این ظرافت و مهارت قلم نویسنده برداشته است.

اگر در مسیر مطالعات خودم اشتباه نکرده باشم به نظر من آیات ۵ و ۱۳ که از دو مزمور ۲ و ۱۱۰ تشکیل شده مانند دو تا نان برشته و خوشمزه یک ساندویچ دلچسب عمل کرده و هر آنچه مابین آنها از ایه ۶ تا ۱۲ آمده است آیات ۵ و ۱۳ را تایید میکنند. برای نویسنده اهمیت مزمور ۲ و مزمور ۱۱۰ به وضوح و روشنی خود را در این رساله نشان داده تا از آنها در خصوص کار و مقام عیسای مسیح بگوید. من با پنج دلیل اهمیت این دو مزمور را برای نویسنده عبرانیان بیان میکنم:

۱-هر دو مزمور اشاره شده در این دو ایه ۵ و ۱۳ که از مزامیر ۲ و ۱۱۰ سخن میگویند، سراینده آنها خود داود هستند و در حالی که مزامیر دیگر استفاده شده مابین ۶ تا ۱۲ از آن داود نیست[11].

۲-و زیبایی نویسنده یکبار دیگر خود را جای دیگر نشان داده است؛ جایی که همین دو مزمور ۲: ۷ و ۱۱۰: ۴ یکبار دیگر اینبار پشت سر هم در عبرانیان ۵: ۵- ۶ مطرح شده است. جایی که نویسنده عبرانیان از هر دو مزمور با هم استفاده میکند و به مخاطبین خود اشاره میکند که عیسای مسیح راه اطاعت از پدر آسمانی خود را با طی کردن راه رنج و درد و اشکها و فریادها طی نمود. از اینرو پدر هم مقام پادشاهی او را و هم مقام کهانت ازلی او را تایید میکند.

۳-در مزمور ۲ ما نبی خدا را داریم « خداوند به من گفته است.» ( مزمور ۲ ) اما این نبی « پسر خدا » نیز هست.« تو پسر من هستی امروز ترا تولید نمودم.» و  در مزمور ۱۱۰ : ۱ ما پادشاهی ازلی مسیح را داریم « یهوه به خداوند من گفت به دست راست من بنشین تا دشمنان ترا پای انداز تو سازم.» و در آیه ۴ مقام کهانت ازلی مسیح.« خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که تو کاهن هستی تا ابدالاباد به رتبه ملکصدیق.»این دو مزمور از مقام مسیح بعنوان نبی-کاهن-پادشاه سخن میگویند. یعنی آنچه که در ۱: ۱- ۳ با هم دیدیم و نویسنده با همین ادعا در خصوص عیسای مسیح رساله خود را آغاز کرده بود.

۴-هم مزمور ۲ و هم مزمور ۱۱۰ این خداوند یهوه است که داود یا مسیح خود را مستقیما مخاطب قرار داده است. خداوند است که در هر مورد سخن گفته است. « خداوند به من گفته است.»( مزمور ۲: ۷ )  و « یهوه به خداوند گفت.»( مزمور ۱۱۰: ۱ ) 

۵- تنها در آیه ۵ و آیه ۱۳ است که نویسنده یک جمله را عمدتا برای کاربرد نافذ و اهمیت آنچه که قصد دارد آن را تشریح کند در آغاز هر دو مزمور تکرار کرده است: « به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت.» اگر این یک جمله سوالی باشد، پاسخ این سوال پس از قرایت این دو مزمور این خواهد بود که: « به هیچکدام از فرشتگان هرگز چنین نگفت.»

۶-در عبرانیان ۱۰ : ۱۲- ۱۳میخوانیم:« لکن او چون یک قربانی برای گناهان گذرانید بدست راست خدا بنشست تا ابدالاباد. و بعد از آن منتظر است تا دشمنانش پای انداز او شوند.» این همان مزمور ۱۱۰ : ۱ است این مقام پادشاهی مسیح خداوند بطور مستقیم با قربانی کردن خود برای کفاره گناهان انسان در رابطه است. همانطور که عبرانیان ۱۲ : ۲ بار دیگر آن را میخوانیم. راه پادشاه شدن او راه صلیب بود.

« ۵ زیرا بکدام یک از فرشتگان هرگز گفت که تو پسر من هستی من امروز ترا تولید نمودم و ایضاء من او را پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود.» ( مزمور ۲: ۷ و  دوم سموییل ۷: ۱۴ ، مزمور ۸۹: ۲۶ و ۲۷ )

نویسنده این جمله را با یک سوال آغاز کرده است، سوالی که پاسخ آن در پایان این آیه این خواهد بود« به هیچکدام از فرشتگان هرگز چنین نگفت!» اما این مزمور ۲ در بین یهود بعنوان مزمور داود و پادشاهی او معروف بود، پادشاهی ازلی او. و وقتی به دوم سموییل ۷: ۱۲- ۱۶ نگاه میکنیم که همین جمله در آن قید شده است، آن نیز در خصوص پادشاهی ازلی داود است که از زبان ناتان نبی به داود پادشاه از جانب خداوند تضمین شده است. عبرانیان این تاکید را با عبارت « و ایضاء » یا مجددا در وصل مزمور ۲ و دوم سموییل ۷: ۱۴ انجام داده است.

اما مزمور ۲ یکی از معروفترین مزامیر داود در طول تاریخ اسراییل بوده است. چازلز اسپورژن[12] در باره این مزمور اینگونه آن را تقسیم بندی کرده است که آیات ۱ تا ۳ در خصوص مخالفت و دشمنی پادشاهان دنیا در باره حکومت مسیح و پادشاهی اوست. آیات ۴ تا ۶ میخوانیم که خداوند یهوه آنها را تمسخر میکند زیرا در آیات ۷ تا ۹ و آیه کلیدی ( ۷ ) که مّد نظر گفتگوی ما در رساله عبرانیان میباشد، این خود خداست که پسر خود را بعنوان پادشاه هستی برمیگزیند نه چون پادشاهانی که توسط انسانها برگزیده میشوند. و آیات ۱۰و ۱۲ ، خداوند یهوه از این دشمنان مسیح میخواهد که حکمت داشته باشند تا قبل از دیدن خشم مسیح و نابود شدن، آمده و مسیح را ببوسند یا در حقیقت پرستش کنند و یا به او ایمان بیاورند. اما در خصوص مزمور ۲: ۷ اسپورژن میگوید:« این آن تاییدیه والا و پرجلال الهی بودن عمانوییل ماست. « زیرا به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت که تو پسر من هستی من امروز ترا تولید نمودم،» این چه رحمت عظیمی است که چنین نجات دهنده الهی ایی داشته باشیم که اعتماد ما بر اوست! « امروز ترا تولید نمودم،» اگر این در خصوص تثلیث مقدس خداوند ماست بگذارید تا تلاش نکنیم تا از آن سر درآوریم، چرا که حقیقی عظیم است، حقیقتی که با ارج و احترام بالا میبایست دریافت و پذیرفته گردد و نه اینکه دنبال ایراد گرفتن از آن بود.»[13]

در اکثر ایات عهد عتیق نسخه ساپتوجنت فرشتگان بعنوان « پسران خدا » خوانده شده اند. و ما با تعدادی از آنها در ترجمه متداول خود آشنا هستیم: پیدایش ۶: ۲ و ۴ و ایوب ۱: ۶ و ۲: ۱ و ۳۸: ۷ . اما در هیچ آیاتی چه در ساپتوجنت و چه در نسخه های عبرانی، فرشتگان یا فرشته خدا بعنوان « پسر خدا » لقب داده نشده است. یعنی فرشتگان شاید بعنوان پسران خدا لقب داده شوند اما به هیچ فرشته بطور مفرد « پسر خدا » لقب داده نشده است[14]، آن مختص مسیح خدا بود. و این آیه به این اشاره دارد. دکتر هییوت در تفسیر ایه آیه قید کرده است که عبارت «امروز ترا تولید نمودم» گاها به تعمید خداوندمان اشاره دارد( لوقا ۳: ۲۲ ) یا به رستاخیز او ( اعمال ۱۳: ۳۳ و رومیان ۱: ۴ ) یا حتی به تبدیل شدن هییت عیسای خداوند ( مرقس ۹: ۷ ). سپس دکتر هییوت ادامه داده است که این مراحل تعمید و رستاخیز و بدن جلال یافته او که از مزمور ۲: ۷ نتیجه گیری شده است با درکی اشتباه از آن و برداشت کامل نکردن از کل رساله عبرانیان و آنچه نویسنده در ابتدا در باره مسیح عنوان میکند، اساس باور نادرست الهیاتی فرقه کلیسای اولیه بنام ابونایت[15] گشته بود.

ابونایت که از یهودیان مسیحی شده در قرن اول تشکیل میشد، خداوندی مسیح را مرحله ایی میدیدند و نه اینکه او از ازل خداوند بود. باور داشتند که او یک انسان عادی مانند انسانهای دیگر بود و سه مرحله زندگی او به طور تکاملی او را به مقام الهی رسانید: تعمید، تبدیل و رستاخیز او از مرگ. هییوت میگوید« اما خداوند ما « پسر خدا» ست نه توسط خلقت و نه توسط تولید شدن یا به هر شیوه و سیاق خاصی، بلکه با ذات خودش. برای اینکه او پسر ازلی خداست که « در ابتدا...نزد خدا بود، و ...خدا بود و ...جسم گردید و میان ما ساکن شد.» ( یوحنا ۱: ۱ و ۱۴ ) و در همین بخش در آیه ۲ میخوانیم که دنیا توسط همین کلمه خلق شد پس لزوما پسر میبایست قبل از هر آفرینشی وجود میداشت که دنیا را خلق نماید.»[16]

اف اف بروس نگاهی به عبارت « امروز » انداخته و پرسیده « نویسنده ما در این آیه از این عبارت چه چیزی در نظر داشته است؟»[17] بروس ادامه داده است که احتمال این بینهایت زیاد است، با توجه به مسیر کل رساله عبرانیان و نشستن عیسای مسیح در مقام قدرت و اقتدار الهی، اشاره به زمانی دارد که عیسای مسیح در زمان معینی در زندگی زمینی خود بدلیل آنچه انجام داد تماما در این مقام مهر و موم گشته باشد. او به نامه رومیان ۱: ۴ اشاره میکند که پولس رسول میگوید:« و بحسب روح قدوسیت پسر خدا بقوت معروف گردید از قیامت مردگان یعنی خداوند ما عیسی مسیح.»[18]

« ۶ و هنگامی که نخست زاده را باز به جهان میاورد میگوید که جمیع فرشتگان خدا او را پرستش کنند.» جالب این است که عبرانیان پس از اینکه قرایت مزمور ۲ را با « زیرا بکدام از فرشتگان خود هرگز گفت » آغاز میکند و این ایه را با یک عبارت ربطی « و ایضاء » به دوم سموییل ۷: ۱۴ تا این مقام ازلی پادشاهی پسر را بر آن تاکید کند سپس با تردستی خواستی مجددا با همان عبارت ربط مشابه قبلی خود یعنی « و ایضاء »( در ترجمه فارسی قدیم ترجمه نشده است اما نسخه یونانی وستکات آن را دارد.) را به تثنیه ۳۲: ۴۳( ترجمه ساپتوجنت) و مزمور ۹۷: ۷ متصل کرده و گویی اینگونه نتیجه گیری کرده است که: اکنون که میدانیم پسر مقام ازلی و دایمی پادشاهی را از خود پدر دریافت نموده است پس « جمیع فرشتگان خدا او را پرستش کنند.»یعنی پرستش کردن پسر. پرستش کردن مسیح. این اعلانیه مطلق خدا بود چون غیر از خدا کسی دیگر نباید پرستش شود، پس اگر خداوند از فرشتگان میخواهد تا پسر را پرستش کنند، پسر مقام خدایی دارد، چون خود خدا. اما اگر بخواهیم بپرسیم زمان اعلانیه این و زمان اینکه فرشتگان فرمان داده شد تا او را پرستش کنند کی بوده است؟ پاسخ میتواند در این باشد که « هنگامی که نخست زاده را به جهان میاورد.» یعنی زمانی که عیسای خداوند قصد کرد به زمین بیاید، خداوند به فرشتگان اعلام کرد که پسر را پرستش کنند زیرا نه تنها او پسر است و باید مانند خود پدر پرستش شود، بلکه بدلیل آنچه که او میامد تا بر روی زمین انجام بدهد. عبارت « نخست زاده » یک لقب مستقیم به خود عیسای مسیح میباشد که ما بارها در نوشتجات عهد جدید با آن روبرو میشویم.( رومیان ۸: ۲۹ و کولسیان ۱: ۱۵ و ۱۸ )

« ۷ و در حق فرشتگان میگوید که فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را شعله آتش. ۸ اما در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالاباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است. ۹ عدالت را دوست و شرارترا دشمن میداری بنابر این خدا خدای تو ترا به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است. ۱۰ و نیز میگوید تو ای خداوند در ابتدا زمین را بنا کردی و افلاک مصنوع دستهای تست. ۱۱ آنها فانی لیکن تو باقی هستی و جمیع آنها چون جامه مندرس خواهد شد. ۱۲و مثل ردا آنها را خواهی پیچید و تغییر خواهند یافت لکن تو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد شد.»

آیه ۷ تکراری از مزمور ۱۰۴: ۴ و آیه ۸ تکراری از مزمور ۴۵: ۶- ۷ و آیه ۹ از اشعیاء نبی ۶۱: ۱- ۳ . پس از اینکه نویسنده الوهیت مسیح را نشان داد و اینکه پادشاهی او ازلی است و پس از اینکه به یاد مخاطبین خود میاورد که بر طبق نوشتجات بجا مانده، حتی به همه فرشتگان « همه فرشتگان خدا » یعنی فرشتگانی که متعلق به خدا هستند فرمان داده شده است که پسر را پرستش نمایند. سپس در چند خط پیش رو همین قوت و قدرت ازلی پادشاهی پسر، عیسای مسیح را به نحوی دیگر نشان میدهد تا قبل از اینکه به مزمور دیگر داود یعنی مزمور ۱۱۰ که در آیه ۱۳ میاید برسد.

آیه ۷ که از مزمور ۱۰۴: ۴ گرفته شده است  گویای عظمت خلقت خداست و در این مزمور از قدرت فرشتگان میخوانیم « فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را شعله آتش.» منظور از خادمان تعریف دیگری از فرشتگان است که در آیه ۱۴ همین را تکرار کرده است. این آیه به خوبی با ما از کیفیت و بینظیر بودن فرشتگان خدا سخن گفته است. ما دو عنصر از عناصر اربعه را در این آیه داریم باد و آتش. عناصر اربعه آب و باد و خاک و آتش بودند که باور بر این بود که تمام دنیا از این چهار عنصر نظم گرفته و همه به هم بواسطه این چهار عنصر به هم وصل هستند. اما همین قدرت و بینظیر بودن قدرت و ماهیت فرشتگان بلافاصله در برابر مقام و جایگاه عیسای مسیح نزول پیدا میکند. پس میگوید « ۸ اما در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالاباد است،» این تکرار هر آنچه که در مزمور ۲ و دوم سموییل که در خطوط بالا خوانده بودیم میباشد اما اینبار به این مقام ازلی پادشاهی مسیح یک کیفیت خاص میدهد که فقط از خدا و جانب او به انسان داده میشود یعنی اجرا و دادن راستی، « و عصای ملکوت تو عصای راستی است.» اما راستی چه فایده ایی دارد که اجرا نشود. فرشتگان چگونه میتوانند این راستی را در زندگی زمینی انسانها ایجاد کنند؟ خداوند نمونه ایی داده است که « ۹ عدالت را دوست و شرارت را دشمن میداری،» اگر پادشاه و پادشاهی او از تمامی پادشاهان دنیا و از تمام پادشاهی های دنیا میبایست مجزا باشد میبایست ترکیبی از این دو باشد. پس چون پسر چنین حکومتی را میاورد « بنابر این خدا خدای تو ترا به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است.» شاید منظور تمام آنهایی هستند که مدعی آوردن چنین پادشاهی و چنین اصولی بر روی زمین هستند اما مسح خداوندمان مسحی خاص و بیشتر از تمامی باورها و انسانها و ادیان و فرشتگان و یا هر دینی یا راهی دیگر میباشد.

با کمی دقت آیات ۸ و ۹ از تکرار ازلی بودن پادشاهی پسر سخن میگوید اما اینبار از کیفیت و چگونگی پادشاهی او و شخصیت او سخن گفته که راستی و عدالت و قدوسیت میباشد و این شخصیت و کیفیت پادشاهی او ازلی و پایدار است. سپس قصد میکند تا در برابر این ازلیت شخصیت و مقام و کیفیت پادشاهی عیسای مسیح را درباره موقتی بودن و فانی بودن همه خلقت سخن بگوید حتی خود فرشتگان. « ۱۰ و نیز میگوید تو ای خداوند در ابتدا زمین را بنا کردی و افلاک مصنوع دستهای تست. ۱۱ آنها فانی لیکن تو باقی هستی و جمیع آنها چون جامه مندرس خواهد شد. ۱۲و مثل ردا آنها را خواهی پیچید و تغییر خواهند یافت لکن تو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد شد.» ایات ۱۰- ۱۲ از مزمور ۱۰۲: ۲۵- ۲۷ گرفته شده است و میخوانیم که هر آنچه خدا خلق کرده است در این موقعیت کنونی موقتی و فناپذیر هستند. اما آنچه باقی و ازلی میباشد خود عیسای مسیح میباشد که در او هیچ تغییری نیست و این در عبرانیان ۱۳: ۸ تکرار شده است.  

پس اگر بخواهیم آیات ۵ تا ۱۲ را خلاصه کنیم میتوانیم بگوییم:

۱-خود خدا عیسای مسیح را بعنوان پسر خود برگزید و او خود را پدر او خطاب نمود. و فرشته ها فرمان گرفته اند که این پسر را پرستش کنند. ( ۵- ۶ )

۲-فرشته ها عظیم و پرقدرت هستند این شاید کیفیت آنها باشد اما اینها موقتی هستند، لیکن کیفیت پسر راستی و عدالت و قدوسیت است و اینها ازلی. ( ۷- ۹ )

۳- هر آنچه خدا خلق کرده است در حال تغییر و فنا هستند اما پسر غیرقابل تغییر و پادشاهی او ازلی است. ( ۱۰ – ۱۲ )

چون نویسنده به این نتیجه گیری قاطع کننده در خصوص مقام و شخصیت عیسای مسیح رسیده است تلاش میکند تا یکبار دیگر مقام پادشاهی او و آنچه خود خدا برای او کرده و خواهد کرد را به مخاطبین خود، اینبار از دهان خود داود بازگو کند.

 

 

[1] Ibid. 294.

[2] Ibid. 296.

[3] دوازده فوج برابر بوده است با ۳۶۰۰۰ تا ۷۲۰۰۰ نفر- اندازه یک گردان ارتش روم بین ۳۰۰۰ تا ۶۰۰۰ نفر بوده است.

[4]در نسخه میگوید مایریس به یونانی تعداد ۱۰۰۰۰ یا یک تعداد بسیار زیاد است..

[5] Ibid. 410.

[6] Ibid.

[7] Ibid.

[8] Ibid. 413-414.

[9] Ibid. 322.

[10] Ibid. 324-325.

[11] هر چند در بین یهود بطور جامع این مسجل بود که مزمور دوم در باره پادشاهی داود و یا ماشیحای موعود میباشد اما در هیچ نسخه ایی شما سراینده این مزمور را داود ندارید. تا اینکه وارد عهد جدید میشویم و در اعمال رسولان باب ۴ ما پس از بازگشت پطرس و یوحنا از برابر شواری یهود که آنها را تهدید کرده بودند که دیگر به نام مسیح مردم را موعظه نکنند. شاگردان چون این را میشنوند همه با هم دعا میکنند که « خداوند تو آن خدا هستی که اسمان و زمین و دریا و آنچه در آنها است آفریدی. که بوسیله روح القدس به زبان پدر ما و بنده خود داود گفتی چرا امتها هنگامه میکنند و قومها به باطل میاندیشند. سلاطین زمین برخاستند و حکام با هم مشورت کردند بر خلاف خداوند و بر خلاف مسیحش.» ( ۴: ۲۴- ۲۶ ) با این سندیت نه تنها شاگردان مسیح سراینده مزمور ۲ را داود میدانند بلکه آن را درباره عیسای مسیح میدانند و نه تنها این دو حقیقت را در دعای خود معترف میشوند بلکه مدعی میشوند که مزمور دوم در حقیقت در باره دشمنی دنیا بر ضد مسیح و پادشاهی اوست.

[12] Spurgeon C.H. The Treasury of David V.1 Hendrickson Publ. MA.2011. P.10.

[13] Ibid. 12.

[14] Ibid. 11.

[15] Ebionite یا به زبان عبرانی אביךנים

این فرقه که نام خود را از فقیران یا نیازمندان گرفته است از یهودیان مسیحی شده قرن اول تشکیل میگشت که باور به اجرای تمامی قوانین و شریعت موسی پس از ایمان به مسیح داشتند. بعضی از متفکرین آنها را بنام نزرن یا ناصریان نیز لقب داده اند.

[16] Ibid. 55.

[17] Ibid. 13.

[18] Ibid. در حقیقت بروس میگوید، مجددا برمی گردیم به گفتگوی بالا، نه اینکه مسیح این مقام را نداشت بعد دریافت کرد، بلکه مسیح این را از ازل داشت لیکن پس از اطاعت از پدر، آنچه که نویسنده عبرانیان در مسیر نامه آن را بارها و بارها تاکید میکند، و مرگ بر صلیب و رستاخیز از مرگ آنها را رسما تصاحب کرده و تثبیت نمود. سپس بروس در پاورقی این آیه چنین ادامه داده است که مزمور ۲: ۷ و اینکه مزمورنویس در خصوص پسر خدا میگوید: « امروز ترا تولید نمودم،»در کتاب میدارش یهودیان جای خاصی دارد. اینطور که گفته شده است که، به نقل قول یکی از معلمان یهود، رنج بردن به سه قسمت تقسیم گشته است: یکی برای داود و پدران ایمان، یکی برای نسل خودمان، و دیگری برای مسیح پادشاه؛ یعنی همانی که در اشعیاء نبی میگوید « بسبب تقصیرهای ما مجروح » گردید( اشعیاء ۵۳: ۵ ) سپس این کتاب میدارش اینگونه ادامه داده است که پس از دیدن این جراحت و مرگ، مسیح پادشاه را به مزمور ۲: ۷ ربط داده و اینکه پس از دیدن این جراحت و مرگ خداوند میگوید« امروز ترا تولید نمودم،» یعنی مسیح مجددا به زنده بودن ازلی خود بازمیگردد.