X

تفسیر و بررسی رساله عبرانیان بخش ۸

 

۲- چه زمانی نوشته شده است؟

از اینرو چون نویسنده نامه معلوم نیست  قاعدتا تعیین تاریخ آن نیز به همان اندازه دشوار است. اما تاریخ نوشتن نامه را میتوانیم تاحدودی مابین یک نقطه آغازین احتمالی و یک نقطه پایانی احتمالی برای نوشتن نامه حدس بزنیم. اگر نویسنده نامه بیان کرده است که «پس ما چگونه رستگار گردیم اگر از چنین نجاتی عظیم غافل باشیم که در ابتدا تکلم به آن از خداوند بود و بعد کسانی که شنیدند بر ما ثابت گردانیدند.»( ۲: ۳ ) و همچنین وقتی از آنها انتقاد میکند که« زیرا که هر چند با اینطول زمان شما را میباید معلمان باشید باز محتاجید که کسی اصول و مبادی الهامات خدا را به شما بیاموزاد و محتاج شیر شدید و نه غذای قوی.» ( عبرانیان ۵: ۲ ) و گذشته آنها را به یاد آنها میاورد « و لیکن ایام سلف را بیاد آورید،» ( ۱۰: ۳۲ ) و وقتی در پایان نامه از آنها میخواهد که « مرشدان خود را که کلام خدا را به شما بیان کردند بخاطر دارید،» با توجه به این گذشت زمان، دکتر تیموتی جانسون میگوید با توجه به این نکات نمیتوانیم آغاز ایمان آنها را زدوتر از ۴۵ بعد از میلاد بگذاریم. اگر این نقطه آغازین ما باشد، نکته دوم و پایانی ما سال ۹۶ بعد از میلاد است که کلمنت روم از نامه عبرانیان در نوشته خود استفاده میکند. پس تاریخ نوشتن عبرانیان را میتوانیم با اطمینان درست مابین ۴۵ تا ۹۶ میلاد قرار بدهیم[1]. اما میتوانیم این تاریخ را کمی نزدیکتر کنیم. 

یکی از نقاط تاریخی در خصوص اسراییل سقوط معبد اورشلیم به دست رومیان در سال ۷۰ بعد از میلاد است. واقعه سقوط معبد و از بین رفتن آن آنقدر مهم و تاریخی میباشد که بدون استثناء تمامی آنهایی که مطالبی در خصوص تاریخ و رشد مسیحیت و یا یهود یا کشورهای دیگر نوشته اند این روز و این واقعه را در نوشته خود بعنوان نقطه تاریخی یاد کرده اند. نویسنده عبرانیان در طول نوشته خود هرگز به سقوط معبد به رغم تاکید و تفسیر کردن مراسم شریعت و مراسم پرستش و قربانی در معبد اشاره نکرده است. و هر گاه از فعل انجام این قربانی ها و مراسم معبد سخن میگوید از فعل زمان حاضر استفاده کرده است که گویی هنوز در حال انجام بوده است. ( نگاه کنید به افعال بکار برده شده در این ایات: عبرانیان ۵: ۱- ۴ و ۷: ۲۱ و ۲۳ و ۷: ۲۷- ۲۸ و ۸: ۳-۵ و ۱۳ و ۹: ۶- ۹ و ۱۳ و ۲۵ و ۱۰: ۱- ۳ و ۸ و ۱۱ و ۱۳: ۱۰- ۱۱ ) هر چند استفاده کردن فعل زمان حاضر صدرصد نمیتواند منوط بر باقی بودن معبد بوده و اینکه هنوز معبد ویران نشده بوده است. اما احتمال چنین سندیتی را با توجه به نویسنده ایی که به این اندازه در پایان یافتن شریعت و آمدن عهد تازه در مسیح و به کمال رسیدن شریعت بواسطه مرگ و رستاخیز او تاکید کرده و آن را محور اصلی نوشته خود قرار داده است، برای او بیان کردن اینکه همین معبد که روزی یهود در آن قربانی میگذاشتند اکنون به نشانه پایان یافتن این مراسم منقرض شده است میتوانسته نکته کلیدی باشد که به آن اشاره کند؛ لیکن نویسنده هرگز به چنین موضوعی در طول نامه اشاره نکرده است. 

نکته دیگری که میتوانیم از آن یاری گرفته و تاریخ نامه را تاحدودی دقیقتر بیان کنیم آیه ۴ فصل ۱۲ است. میخوانیم « هنوز در جهاد با گناه تا به حد خون مقاومت نکرده اید.» و اگر این را در برابر این ایه قرار بدهیم که « ایام سلف را بیاد آورید که بعد از آنکه منور گردیدید متحمل مجاهده عظیم از دردها شدید. چه از اینکه دشنامها و زحمات تماشای مردم میشدید و چه از آنکه شریک با کسانی میبودید که در چنین چیزها بسر میبردند. زیرا که با اسیران نیز همدرد میبودید و تاراج اموال خود را نیز به خوشی میذیرفتید چون دانستید که خود شما را در آسمان مال نیکوتر و باقی است.»( ۱۰ : ۳۲- ۳۴ ) این دو آیه گویای این است که واقعه تاریخی دیگر یعنی کشتار و شکنجه عظیم مسیحیان بدستور نرون پس از سقوط شهر روم در آن آتش سوزی بزرگ که تقریبا در اواسط ۶۴ بعد از میلاد روی داد هنوز آغاز نشده بوده یا تمام نشده بوده است. و اگر نه نویسنده قطعا از آن یاد میکرد اما گویی تا این زمان آنها به احتمال بسیار زیاد از دست یهودیان یا رومیان فقط مسخره شده، خانه هایشان تاراج شده، به زندان افکنده شده بودند( عبرانیان ۱۳: ۳ ) و هنوز آنچنان در راه ایمان خود جانهای خودشان را فدا نکرده بودند. پس با توجه به این چند نکته موجود در نامه و اسناد تاریخی موجود، تاریخ نوشتن نامه را میتوانیم ۶۴ بعد از میلاد قرار دهیم که با این تاریخ هم دکتر هیبرت موافق است و هم دکتر اف اف بروس[2]

۳- به چه کسی نوشته شده است؟

پاسخ دادن به این سوال نیز بدلیل معین نبودن نویسنده نامه و تاریخ دقیق نوشتن آن تاحدودی دشوار است. نام « عبرانیان » برای این نامه ما را اینگونه هدایت میکند که نامه به کسانی نوشته شده که یهودی مسیحی بودند. اما میدانیم که در نسخه های فراوانی که در ابتدا داریم نامی برای این نامه نبوده است، اما نباید چنین گمانی را نیز نادیده بگیریم که اولا نویسنده خود یک یهودی مسیحی بوده که تماما از شریعت و قانون و کتابمقدس و از ترجمه ساپتوجنت به خوبی آگاهی داشته است. و با توجه به تشریح مراسم معبد و خیمه عبادت و تاریخ اسراییل و اعمال کاهن اعظم، پس خواننده ها نیز میبایست یهودیانی بوده باشند که مسیحی شده و بخوبی از این تاریخ و از این مراسم و از نسخه های کتابمقدس آگاهی داشته اند. 

نکته دومی که جالب است نحوه گردهمایی این گروه بوده که نویسنده از آنها انتقاد میکند. وقتی به آنها میگوید « و از با هم آمدن در جماعت غافل نشویم چنانکه بعضی را عادت است.» ( ۱۰ : ۲۴ ) و تاکید بر اینکه بر « مرشدان خود را که کلام خدا را به شما بیان کردند بخاطر دارید.» ( ۱۳ : ۷ ) و تاکید بر اینکه « مرشدان خود را اطاعت و انقیاد نمایید.» ( ۱۳ : ۱۷ ) و یاد آوری در آخر نامه که « مرشدان خود و جمیع مقدسین را سلام برسانید.» ( ۱۳ : ۲۴ ) دکتر لانگمن چنین نتیجه گیری کرده است که این گروه از گروه یک کلیسای خانگی در اطراف شهر روم بوده که خود کلیسای خانگی کوچکی را تشکیل داده و از کلیسای بزرگتری جدا شده بودند. (و در روم از این کلیساهای خانگی بسیار بوده است.( رومیان ۱۶ : ۳- ۱۵ )[3] ) و اینکه دیگر به کسانی که روزی آنها را رهبری کرده، تعلیم میدادند، بر آنها و رشد آنها نظارت داشته اند دیگر توجهی نمیکردند. 

در ضمن این را بخوبی میدانیم که نویسنده با مخاطبین نامه اشنایی کامل داشته است. او آغاز ایمان آنها را میدانسته که با شنیدن خبر نجات ایمان آورده اند( ۲: ۳ ) از گذشته آنها آگاه بوده که بخاطر ایمان خود سختی و دشواریهای زیادی را متحمل شده اند( ۱۰ : ۳۲ ) میداند که حتی هنوز رشد نکرده اند و در ایمان بالغ نگشته اند( ۵: ۱۲ ) مدعی میشود که تیموتایوس که به احتمال بسیار زیاد همان تیموتایوس، شاگرد پولس رسول و همراه او و شبان کلیسای افسس و دریافت کننده دو نامه از جانب پولس رسول بوده، هم دوست و آشنای آنها بوده و هم نویسنده. و قول داده است که پس از آزادی تیموتایوس به همراه او برای ملاقات آنها خواهد رفت.( ۱۳ : ۲۳ ) اما در همین پایان نامه میگوید انهایی که از روم هستند به شما سلام میرسانند.( ۱۳: ۲۴ ) میگوید« از روم » یا به یونانی « آپو هو ایتالیا » حرف اضافه از، به مفهوم بیرون آمده و خارج از شده از یک مکان است. ایا با نویسنده کسانی بودند که از روم بیرون آمده بودند پس خودش در روم نمیتوانسته باشد و اگر نه میگفت « هین هو ایتالیا » یعنی آنانی که در روم هستند سلام میرسانند. 

دکتر دی ای کارسون و داگلاس مو در کتاب مقدمه ایی بر عهد جدید[4] زاویه دیگری را در خصوص ماهیت دریافت کننده گان نامه بررسی کرده است. میخوانیم که چون نوشته عبرانیان به زبان یونانی بسیار دقیق و بقولنا شسته رفته نوشته، و آیات بکار گرفته شده از نوشتحات عهد قدیم تماما از ترجمه یونانی ساپتوجنت آمده و به صورت تاریخی ثابت گشته که اورشلیم مکانی بود که بیشتر یهودیانی که به زبان یونانی تسلط کامل داشته ساکن بودند، پس مخاطبین یهودیان مسیحی شده اطراف و یا در خود اورشلیم بودند. و جزییات بیان مراسم معبد این نظریه را تقویت میکند که آنها روزانه مراسم معبد را شاهد بودند.

اما دکتر فیلیپ هیوز نظریه دیگری برای پاسخ اینکه چه کسانی دریافت کننده گان یا مخاطبین رساله عبرانیان میباشند دارد[5]. او باور دارد(البته به روشنی میتوان این نکته ایشان را در رساله دید و هماهنگ بودن نظریه ایشان با بخشهای دیگر عهد جدید،) بر اساس تاثیر موعظه استیفان و نقل قول لوقا از آن در اعمال رسولان ۶: ۷ که میخوانیم « و کلام خدا ترقی نمود و عدد شاگردان در اورشلیم به غایت میافزود و گروهی عظیم از کهنه مطیع ایمان شدند.» هیوز میگوید دریافت کنندگان این رساله کاهنانی که از تمامی سنت و شریعت یهود باخبر بودند میباشند. این رساله از کتابمقدس یهود و دیگر نوشتجات معروف به نوشتجات کومران یا دریای مرده که به دست ما رسیده است و از جنبش عظیم یهود بر ضد روم و فساد دینی آن زمان سخن میگوید. این گروه کاهنان مسیحی شده خود روزی در آن شرکت داشتند و پس از ایمان به عیسای مسیح، مورد شکنجه و آزار خود یهودیان قرار گرفتند. این گروه مجبور بودند تا شهر را ترک کرده ( اعمال ۸: ۱ ) و به اطراف مهاجرت نمایند. اما گویی یک توقف و عدم رشد در باور تازه مسیحی آنها روی میدهد. و نویسنده عبرانیان را وامیدارد که به آنها بگوید« زیرا که هر چند با اینطول زمان شما را میباید معلمین باشید باز محتاجید که کسی اصول و مبادی الهامات خدا را به شما بیاموزد و محتاج شیر شدید و نه غذای قوی.»( عبرانیان ۵: ۱۲ ). به مرور زمان این گروه خود را از جمع بزرگ کلیسایی شهر جدا کرده و گویی از پیوستن به آنها خودداری میکردند که نویسنده عبرانیان رو به آنها میگوید « و از با هم آمدن در جماعت غافل نشویم چنانکه بعضی را عادت است.» ( عبرانیان ۱۰: ۲۴ ). هیوز میگوید : « بی شک این بهترین نظریه و چه بسا پیشرفته ترین آن در توضیح دادن دلیل و انگیزه نوشتن رساله عبرانیان باشد.»[6] 

تنها تردیدی که  با این برداشت دکتر هیوز دارم این است که اگر مخاطبین عبرانیان از کاهنان یهودی بودند آنها از شریعت و قوانین و دروس و تعالیم عهد عتیق به خوبی آگاه بودند. اگر چنین است پس چرا نویسنده عبرانیان در آخر نوشته یا سخنان خود به آنها میگوید « مرشدان خود را که کلام خدا را به شما بیان کردند بخاطر دارید.»( ۱۳: ۷ ) و دو بار بر این « مرشدان » تاکید میکند؟( ۱۳: ۱۷ و ۲۴ ) اگر بخاطر داشته باشیم که در این زمان کلیسای مسیح هیچ نوشته دیگری در دست نداشت بجز نوشتجات عهد قدیم و کاهنان معبد بخوبی از این کلام آگاه بودند. پس اگر مخاطبین نامه کاهنان یهودی توبه کرده و ایمان آورده به مسیح بودند چرا در آخر طوری با آنها سخن میگوید که گویی آنها کلام خدا را نمیدانسته و آن را از رهبران خود شنیده و میبایست از آنها اطاعت کنند؟

اما دکتر دانلود گاتهیری سه گروه را بعنوان مخاطبین نامه در نظر گرفته است[7]:

۱-یهودیانی که مسیحی شده بودند. 

نه تنها وسعت بکارگیری از سنت و شریعت یهود و کتابمقدس و تاریخ اسراییل این را تشویق میکند که مخاطبین یهودیان مسیحی بوده اند بلکه ایاتی نیز این را تایید کرده است. در ۲: ۱۶ میخوانیم « زیرا که در حقیقت فرشتگان را دستگیری نمی نمایند بلکه نسل ابراهیم را دستگیری می نمایند.» اسراییل خود را نسل ابراهیم میدانست. استفاده کردن از نام موسی، یوشع و هارون و تشریح دقیق مراسم معبد گویای چنین مخاطبینی بوده است. 

۲-بیگانگان غیریهودی که مسیحی شده بودند.

در این زمان بیگانگانی که به عیسای مسیح ایمان میاوردند بدلیل دسترسی داشتن به ترجمه یونانی عهد عتیق، ساپتوجنت، آنچنان با آیات و باور الهیاتی اسراییل غریبه نبودند. جزییات را نمیدانستند اما از ابراهیم و تاریخ اسراییل خبر داشتند. پس اشاره کردن ایات مکرر در عبرانیان میتوانسته همچنین گواه بر چنین مخاطبینی بوده باشد. خصوص وقتی به این ایه برمیخوریم که « ای برادران با حذر باشید مبادا در یکی از شما دل شریر و بی ایمان باشد که از خدای حی مرتد شوید.» ( ۳: ۱۲ ) عبارت « مرتد شوید » یا « آفیستیمی » به دور شدن، جدا شدن از خدای حی یا زنده معنی میگردد. اگر مخاطبین یهودیان مسیحی بوده باشند، این ایه به آنان متعلق نخواهد شد زیرا یک اسراییلی خدای زنده را میدانست کیست. اما یک غیر یهودی کسی بود که تازه با خدای زنده بواسطه ایمان به مسیح آشنا شده بود. همچنین موارد تاکید شده در ۶: ۱ که از «کلام ابتدای مسیح» سخن گفته است و یا « اعمال مرده » در ۹ : ۱۴ که انجام شریعت و پیگیری مراسم شریعت را هرگز نویسنده عبرانیان مرده خطاب نکرده بلکه گذشته و پوسیده شده، اما بیگانگان « اعمال مرده » داشتند زیرا پیرو و در رابطه با خدای یا خدایان مرده بودند.[8]

۳-ایمانداران مسیحی بدون در نظر داشتن ملیت یا قوم خاص.

احتمال اینکه نامه به طور کلی به آن ایماندارانی نوشته شده باشد، جدا از زمینه قبلی و ملیتی و قومی آنها، که با مشکل سقوط و جدا شدن از ایمان مسیحی بوده و نویسنده با بکار بردن از تاریخ ایمان و مسیر ایمان و داستان ایمان آنها که از کجا شروع شده و نیت و قصد خدا برای فرستادن عیسای مسیح و طرح الهی او چه بوده است سخن گفته باشد نیز هست. این ادعا فقط به این دلیل میتواند تاحدودی درست باشد که دیگر دلایل بالا میتوانند تا حدودی درست باشند. و مجددا برمیگردیم به همان عدم دانستن در باره نام نویسنده و تاریخ نوشتن این رساله که چنین نتیجه گیری را بار دیگر دشوار میسازد. 

و دکتر دی ای کارسون یک باور دیگر را بعنوان مخاطبین نامه به این گروه اضافه کرده است که هیچ به دور از تصور و گمان نیست:

۴-بیگانگان مسیحی ایی که به دلیل جذاب بودن سنت و شریعت یهود، و البته فشار موجود از جانب آنها قصد داشتند به دین یهود بگرایند.[9] برای این گروه که خود روزی اسیر مراسم و سنتهای باورهای خود بودند با توجه به اشنایی یافتن به عیسای مسیح بواسطه خبر انجیل و آگاه بودن از کارها و اعمالی که بواسطه پیروان و ایمانداران آن تاکنون روی داده بود( ۲: ۳- ۴ ) پس از مدتی فقط ایمان ساده و خالی از هر مراسم و سنتی کمی دشوار به ادامه دادن مینمود. آنها شاهد بودند که چگونه یهودیان پس از گذشت هزاران سال حتی پس از آمدن عیسای مسیح هنوز مستمرانه و سرسختانه پیروی شریعت و ایین قدیم خود هستند. و این آنها را مجاب میکرد که تن به شریعت و سنت یهود بدهند. 

دی ای کارسون میگوید که تمامی این دلایل هنوز سندیتی قاطع و قانع کننده به کارشناسان نمیدهد تا نظری واحد در خصوص مسیر نامه و مخاطبین آن داشته باشند. از اینرو به درستی اهمیت حقیقی تمرکز ما را که باید بر آن معطوف باشد را قید کرده است: « آن موقعیتی که این رساله به دلیل آن نوشته شده است.»[10] مجددا نه اینکه این موارد مهم نباشند، خیر، اما با رساله ایی روبرو هستیم و نوشته ایی و حقایقی که میتوانند به رغم تمامی این گیجی و سردرگمی در خصوص نویسنده و تاریخ و مخاطبین باز با کلیسا و ایماندار مسیحی همین امروز بینهایت رسا و والا از راز الهی و حقیقت ایمان تاریخی مسیحی سخن بگوید، کمااینکه در طول تاریخ کلیسا چنین کرده است، و این آن مهمی است که باید تمامی توجه ما را به خود معکوس دارد.

۴-چرا آن نوشته شده است؟

دکتر لانگمن در این خصوص باور دارد که دلیل نوشتن رساله، با توجه به مسیر و امور مطرح شده در آن، سخن از این نمیگوید که مخاطبین نامه در شکنجه و آزار بوده اند، پس نویسنده قصد دارد تا آنها را تشویق کند تا پایدار در ایمان بایستند، بلکه به نظر میرسد که دریافت کننده گان نامه، که یک گروه کلیسایی جدا شده از یک کلیسای بزرگتر در شهر بودند، به دلیل شرایط و آنچه با آن رودررو شده بودند ،به مرور زمان و با سپری کردن معضلات  و سختی های چند برای ایمان مسیحی خود، در این فکر بودند که « ایا تصمیم اینکه پیروی از عیسی کنند درست بوده یا اشتباه.»[11]او به درستی ادامه داده و چنین مدعی میشود « ریشه فرهنگی و باوری میراث برده یک شخص بسیاری قوی میباشد، و برای یهودیان مسیحی که خودشان را جدا افتاده و به دور از مردم خود میدیدند بسیار دشوار بود اینکه امروز در بین غیریهودیان مسیحی ایی میباشند که روزی تعلیم گرفته بودند که از آنها باید خود را جدا کنند اما امروز نه تنها با آنها برابر بودند بلکه در امور بسیاری آنها حرف اول را میزدند.» [12] 

میدانم که بعنوان یک شاگرد کتابمقدس این باور من با اکثر متفکرین مغایرت دارد و خودم را مگسی میدانم که در جولانگاه عقاب پرواز میکند اما این دلیل عدم پرواز من نباید باشد! من باور دارم اگر هیچکدام از سه سوال بالا پاسخی قطعی نداشته باشد به نظر من دلیل نوشتن نامه با توجه به تشویق ها و هشدارهای مکرر نامه و مضمون انچه نویسنده به آن هشدار داده است بیش از این سه سوال بالا واضح و روشن است.(لطفا نگاه کنید به ۲: ۱- ۴ و ۳: ۱ و ۳: ۶ و ۱۲- ۱۴ و ۴: ۱ و ۱۱ و ۱۴- ۱۶ و ۵: ۱۱- ۱۴ و ۶: ۱- ۶ و ۱۱- ۱۲ و ۱۰ : ۱۹ و ۲۲- ۲۹ و ۳۵ – ۳۹ و ۱۲ : ۱ و ۳- ۴ و ۱۲- ۱۷ و ۲۵ و ۲۸ و ۱۳ : ۴ و ۹ و ۱۶ ) و تشویقهای از قبیل ۶ : ۹- ۱۰ و ۱۰ : ۳۲- ۳۴ ) و خصوصا آیه پایانی :« لیکن ای برادران از شما التماس دارم که این کلام نصحیت آمیز را متحمل شوید زیرا مختصری  نیز به شما نوشتم.» ( ۱۳ : ۲۲ )) و این با نظر اقای دی ای کارسون موافق نیست که میگوید کسی نمیتواند دلیل نوشتن نامه عبرانیان را تشخیص بدهد مگر اینکه از نویسنده و موقعیت او آگاهی داشته باشد.[13] 

دلیل اینکه من چنین باوری ندارم این است که اگر نتوانیم اسم مشخصی از نویسنده نامه بدانیم و یا تاریخ مشخصی از زمان نوشتن آن و یا حتی مکان نوشتن آن اما میتوانیم با نگاه کردن به کل نامه عبرانیان و مسیر گفتگو و دلایل و هشدارها دلیل نوشتن و اینکه چرا نویسنده این نامه را نوشته است را در یک جمله خلاصه کنیم: « خدا در عیسای مسیح سخن گفته است پس در ایمانتان استوار بایستید و از آن بازنگردید.» این برداشت شخصی من از این رساله در مجموعه کلی خود رساله و بر اساس وقایع تاریخی و در راستای دیگر نوشتجات عهد جدید با برداشت دکتر هییوت هماهنگ است. ایشان از  جمله ۵: ۱۲ بهره گرفته و چند دلیل برای علت نوشتن یا وعظ عبرانیان بیان میکند. جایی که میخوانیم:« زیرا که هر چند به این طول زمان شما را میباید معلمان باشید باز محتاجید که کسی اصول و مبادی الهامات خدا را بشما بیاموزاند و محتاج شیر شدید نه غذای قوی.» ( عبرانیان ۵: ۱۲ )

 دکتر هییوت میگوید این ایه به ما میگوید که مخاطبین یا شنوندگان عبرانیان تا به این زمان دریافت نامه« غذای قوی روحانی روزانه آنها میبایست الهیات قوی مسیحی میبوده باشد. لیکن نه تنها آماده دریافت چنین خوراکی نبودند، بلکه درک پایین فکری و روحانی ایمان آنها، افکار آنها را طوری کور ساخته بود که قادر به دیدن طبیعت واقعی و ارزش حقیقی مسیحیت نبودند.»[14]  که مسیح و مسیحیت ورای تمامی ادیان و سنت ها و مراسم و قوانین دینی و انسانی و من در آوردن انسان است. از اینرو این عدم رشد روحانی در دانش درست باورهای مسیحی خود آنها را به عدم یقین و شک و تردید در خصوص پایداری در ایمان مسیحی خود سوق میداد. به اینکه آیا ارزش این را دارد که برای ایمان خود از جامه یهودی خود و سنتها و مذهب نیاکان خود دور شوند؟ دکتر فیلیپ هیوز این را مانند یک نگرانی عمیق در نویسنده در باره این ایمانداران دیده است و چنین بیان میکند که یک روح غیرت و اضطراری بودن بیان این موضوع از ابتدا تا به آخر تمامی نامه را تسخیر نموده و در آن نویسنده از نگرانی خود با نشان دادن شواهدی عمیق و زنده سخن گفته است.[15]

وستکات نیز با دلیل و انگیزه نوشتن نامه به دلیل شرایط موجود مخاطبین با این برداشت موافق بوده است. او میگوید که مخاطبین نامه فاصله خود را با کنیسه ها بیشتر و بیشتر کرده یا میبایست رفتن به یک مکان، کلیسا یا کنیسه را انتخاب کنند. وستکات میگوید مخاطبین عبرانیان، « در خطر سقوط از ایمان خود بودند: ۲: ۱و ۳ و ۳: ۶ و ۱۲ و ۴: ۱ و ۳ و ۱۱ و ۶: ۶ و ۱۰: ۲۵ و ۲۹و ۳۹ . به همین دلیل به صبر و تحمل نیاز داشتند: ۴: ۱۴ و ۶: ۱۱ و ۱۰: ۲۳ و ۳۶ و ۱۲: ۱و ۳ و ۱۲. هر چند در ابتدا سختی های زیادی را متحمل شده بودند، ۱۰: ۳۲ ، اما هنوز برای ایمان خود خون نداده بودند. ۱۲: ۳ »[16]

 از اینرو این برداشت میتواند در چند بعد به آن سه گروه مخاطبینی که بالاتر قید شد در دو دلیل عمده، انگیزه و دلیل نوشته نامه را معلوم گرداند: 

۱-هشدار دادن به یهودیانی که مسیحی شده بودند و احتمال این میرفت که به دین یهود و همان سنت و شریعت یهود بازگردند. 

برای آن یهودیانی که روزی در مراسم پیچیده معبد و بخور و دود و قربانی و آهنگ و سرودخوانی در معبد و روخوانی با صدای بلند و تمام این ابهت و پیچیدگی شرکت میداشتند مراسم یهود ناگهان به سادگی ایمان و کار روح القدس در ایمان به مسیح در قلب و فکر و شخص مبدل شده بود. زمانی فرا رسیده بود که آنها دیگر نباید خدا را در این معبد و یا در آن کوه بلکه خدا را در روح و راستی پرستش نمایند، این برای آنها عجیب بود! انگاری که هنوز تماما از یهودیت دل نکنده بودند. این را دکتر هییوت اینگونه میگوید که، « آنها چهره به چهره با یک معمایی بزرگ روبرو بودند چرا که آنها نه تماما از یهودیت دل کنده بودند و نه قلبا به مسیحیت دل بسته بودند.»[17] 

و چه بسا با گذشت زمان در ایمان مسیحی خود و دیدن جفاها و سختی هایی که از یهودیان دیگر دریافت کرده و شاهد بودند، قصد داشتند تا به آن پیچیدگی و رنگارنگ بودن مراسم معبد برگردند. و نویسنده با تشریح کردن مراسم خیمه عبادت و معبد و قربانی ها در مقایسه کردن با عیسای مسیح بعنوان کسی که در او خدا با انسان سخن گفته است و در او به دلیل مقام و الوهیت او که نه تنها کاهن اعظمی است بسی مافوق و برتر از هارون بلکه شخصی چون ملکصدیق تمامی شریعت و تمامی قوانین آن در عهد تازه وعده به کمال رسیده است. پس باید با نگاه کردن به او بعنوان پیشوا و رهبری که پیشقراول ما گشته و منتظر ماست تا داخل آن آرامش ازلی گردیم، در ایمان اعتراف کرده به او نه تنها استوار تا آخر بایستیم بلکه در آن رشد کرده و نه تنها رشد کرده بلکه آماده شده تا برای او حتی از خون بگذریم. 

دکتر وستکات موقعیت این یهودیان مسیحی را کمی بیشتر عمیق دیده است. و او اساس و دلیل نوشتن نامه عبرانیان را بر این دو دلیل در خصوص یهودیان مسیحی شده بنا کرده است[18]. اول، نارضایتی آنها بدلیل این بود که این یهودیان مسیحی شده از آنچه ایمان تازه در مسیح انجام میداد غافلگیر شده بودند. شکستن تمامی قوانین شرعی خوراک و امور روازنه زندگی و همانطور که بالاتر قید کردم روابط کلیسا با غیریهودیان و آنها را در هر حقوق و امتیازی برابر با ایماندار مسیحی میدانستند. دوم، عدم انتظار  رفتار یهودیان نسبت به آنها که نه تنها عوض نشده بود بلکه شدیدتر نیز شده بود. یهود نه تنها دشمن عیسای مسیح بود بلکه یهود پس از رستاخیز مسیح نیز از شکنجه و ازار پیروان این طریقه ساکت نماندند. پولس رسول بارها به این در نوشته های خود اشاره میکند و خود او به آن شهادت میدهد. و یهودیان مسیحی شده اکنون بدست کسانی شکنجه و ازار میدیدند که روزی خودشان عقاید و باورهای آنها را دنبال میکردند. 

۲-هشدار دادن به غیریهودیانی که مسیحی شده بودند و احتمال این میرفت که به سنت و باور قبلی خود بازگردند. 

دکتر گاتهیری اینطور قید کرده است که ایمانداران مسیحی، توسط ایمانها و باورهای متعددی محاصره شده بودند، از این رو به یک باوری عظیم در خصوص اقتدار و قدرت مسیح نیاز داشتند تا به دین و باور قدیمی خود بازنگردند و باور خود را فراتر و برتر از باور خدایان و مراسم متعدد مذهبی قبلی خود بدانند.[19]  باور ناستیک که در آن زمان بینهایت مرسوم بود هر انسانی را با ظرافت کلمات خود به خود جذب مینمود. هر باور دیگری که در آن زمان مرسوم بود، مراسم خاص و پیچیده نوع خود را داشت و این در بین یونانیان و رومیان نیز غریب نبود. آنها به نوع خود باورها و مراسم و جشن ها و سنتهای خاص برای خدایان خود داشتند. و اینکه یک یونانی یا رومی به شخصی باور کند که میگویند بر صلیب مرده است اما برخاسته و امروز در اسمان است و آنها باید با ایمان به او بر روی زمین زندگی کنند و تمامی سختی ها و دشواریها را در نام او متحمل شوند و هیچ چشمداشت به پاداشی برای این ایمان خود در این دنیا نداشته باشند، چه بسا به مرور زمان چنین باوری برای انها سنگین و غیرقابل تحمل مینمود. 

به نظر من هییوت به خوبی این دو انگیزه را جمعبندی کرده است و با توجه به شناخت خوب نویسنده یا واعظ عبرانیان از خوانندگان خود با نوشتن نامه خود این دو انگیزه را اینگونه پاسخ داده است که:« تاکید کردن بر آخرین و نهایی بودن مسیحیت و دوم تاکید بر برتری داشتن مسیحیت بر تمامی مذاهب.»[20] فیلیپ هیوز نیز در یک روح مشترک با هییوت در یک جمعبندی کلی در خصوص انگیزه نوشتن عبرانیان میگوید که تمام همت و عزم رساله بر این است که آنانی که از هر باور و هر دین قبلی، یهود یا غیریهود، توبه کرده و اکنون در ایمان به عیسای مسیح بسر میبرند را تشویق به این سازد که به رغم تمامی سختی ها و مشکلات زندگی بدلیل اعتراف ایمانشان به عیسای مسیح در این ایمان استوار بایستند. به آنکسی که در نام او تعمید گرفتند، او که واسطه مابین دو عهد میباشد، او که آن کاهن ازلی میباشد. او که در او تمامی شریعت و سنت دین سابق کامل گشته و عهدی تازه در او آغاز گشته است. هیوز میگوید که این رساله به مخاطبین خود نشان میدهد که آن چهل سال سرگردانی در بیابان با موسی « عصر طلایی » نبود که به آن بالید و در پی تکرار آن بود و در پی انجام قوانین کوه سینا و شریعت قدیم گشت، بلکه به دلیل اقتدار ازلی عیسای مسیح تمام و کمال رستگاری در او از آن ماست. سپس هیوز به نقل قول و برداشت از این رساله خواننده خود را به هشداری تکان دهنده آگاه میسازد. هیوز میگوید اکنون چون این را میدانیم « سازش کردن در این انجیل بینظیر از دست رفتن است؛ و از دست رفتن آن از دست رفتن همه چیز است.»[21] 

هشدارهای رساله عبرانیان

اکنون که از دو دلیل انگیزه نوشتن این رساله سخن گفتیم و از هشدارهایی که در این رساله به ایمانداران داده شده است، جا دارد که تا کمی از این هشدارها سخن بگویم قبل از اینکه به مورد بعدی بپردازم. همانطور که در دو عامل اصلی بالا قید شد که احتمالا نویسنده به این دو دلیل این رساله یا این موعظه خود را تهیه نموده است، ما به وضوح حداقل چهار هشدار بینهایت مهم و جدی در این رساله مشاهده میکنیم، هر چند بعضی از کارشناسان آن را پنج هشدار و تعدادی آن را شش هشدار دیده اند و البته بعضی از آنها، مانند وستکات موردی در خصوص هشدار در تقسیم بندی رساله عبرانیان نگفته است.( من تعداد متنوعی از تقسیم بندی های این رساله را توسط این الهیدانان برجسته مسیحی جلوتر در اختیار شما قرار خواهم داد.) دقت نزدیک به این هشدارها با توجه به شرایط زندگی مخاطبین عبرانیان برای درک درست ما از این رساله بینهایت اهمیت دارد. نه تنها برای ما که در کشوری زندگی میکنیم که به نظر میرسد هیچ تهدیدی برای ایمان مسیحی ما نیست و ما به راحتی و به فراوانی میتوانیم پرستش کلیسایی داشته باشیم، اما هستند، همین امروز در جای دیگر دنیا، حتی نام عیسای مسیح را نمیتوانند بر خود بگذارند بدون آزار و شکنجه و تهدید و حتی شهادت و قتل، زندان و مفقود شدن رهبران و اعضاء کلیساها. تجاوز کردن به دختران و زنان مسیحی و اموالشان را به غارت بردن. هر دوی ما در زیر این هشدارها قرار میگیرم. آنهایی که در این سختی ها و مصیبتها امروز به سر میبرند و بخاطر نام مسیح و ایمان به او طرد شده خانه و خانواده و جامعه خود هستند باید آن را اینطور به دل بگیرند که تا به آخر بایستند و چوب تربیت پدر را برای آموزش و مقدس شدن خود بپزیرند. برای آنهایی که در چنین سختی ها و مصیبتهایی امروز نیستند، این هشدارها ما را بر این میدارد که بیاندیشیم که طوفان دنیای گناهکار و جسم زمینی ما هر آن ما را به سمت دوری از ایمانمان خواهد کشید، از بی تفاوتی، از دور شدن، از رشد نکردن و از زناکردن با دنیا خون پاشیده شده عیسی را بیحرمت کرده و روح فیض را بیازاریم.  

ایماندارانی که نامه عبرانیان را دریافت کرده بودند یا به آن گوش کرده بودند، هر آن در خطر توبه و بازگشت به دین و ایمان قبلی خود بودند بدلیل تهدید و آزار و شکنجه اطرافیان خود، و این هشدارها با جدیت با آنها در خصوص خطر سهل انگاری و ترک مسیح سخن گفته است.( من تمام این آیات را در زمان و نوبه خود بررسی خواهم کرد. اینجا فقط آنها را نام میبرم):

۱-هشدار اول: عدم سهل انگاری در نجات. 

« پس ما چگونه رستگار گردیم اگر از چنین نجاتی عظیم غافل باشیم.» ( ۲: ۱-۳ ) 

۲-هشدار دوم: ازار دادن روح القدس و عدم اطاعت از او. 

«پس بترسیم مبادا با آنکه وعده دخول در آرامی وی باقی میباشد ظاهر شود که احدی از شما قاصر شده باشد.» ( ۴: ۱ ) 

۳-هشدار سوم: عدم بلوغ و رشد روحانی در تعالیم و فرامین مسیح.

« زیرا که هر چند با اینطول زمان شما را میباید معلمان باشید باز محتاجید که کسی اصول و مبادی الهامات خدا را به شما بیاموزد و محتاج شیر شدید نه غذای قوی.» ( ۵: ۱۲ )  

۴-هشدار چهارم: خون مسیح را پایمال کردن با زیستن در گناه عمدی. 

« زیرا که بعد از پذیرفتن معرفت و راستی اگر عمدتا گناهکار شویم دیگر قربانی گناهان باقی نیست.» ( ۱۰: ۲۶ ) 

۵-هشدار پنجم: رد کردن مسیح و بازگشت به باور قبلی.

« زنهار از آنکه سخن میگوید رو مگردانید زیرا اگر آنانی که از آنکه بر زمین سخن گفت روگردانیدند نجات نیافتند پس ما چگونه نجات خواهیم یافت اگر از او که از آسمان سخن میگوید رو گردانیم.» ( ۱۲: ۲۵ )

قبل از اینکه شما ادعا کنید که هیچکدام از اینها شامل حال شما نخواهد شد و هیچکس نمیتواند مرا از مسیح دور کند و قول شمعون پسر یونی را معترف شوید که حتی حاضرید برای خداونتان بمیرید، کمی صبر کنیم و پاهای خودمان را در کفش مخاطبین عبرانیان بگذاریم. پاهای خودمان را در کفشهای ایمانداران مسیحی افغانستان، پاکستان، ایران، عراق و قریب  ایمانداران کشورهای اسلامی و کمونیستی. تاریخ کلیسا درسهای تکان دهنده ایی برای ما دارد. خوشابحال آنانی که به آن گوش کرده و از آن پند گرفته و آن را اجرا میکنند. 

ادامه دارد...

نوشته: حسین گل هاشم 

 

[1] Ibid. 38.

[2] Ibid.89.  Ibid. XLiii

[3] Ibid. 22.

[4] Carson D.A.& Moo Douglas an Introduction to the New Testament Zondervan Publ. MI. 2005. P.608.

[5] Ibid.13-15.

[6] Ibid 14.

[7] Ibid. 684-687

[8] Ibid.687.

[9] Ibid. 610. 

[10] Ibid.609.

[11] Ibid.24.

[12] Ibid.

[13]Ibid.

[14] Ibid.39.

[15] Ibid.2.

[16] Ibid. xxxvi. 

[17] Ibid. 40.

[18] Ibid. Liv. 

[19] Ibid.693.

[20] Ibid.40.

[21] Ibid. 10.