۲-شرط دریافت فیض خدا
تنها شرط دریافت فیض خدا ، دراز کردن دستهای ما برای دریافت آن است و بس . مانند میوۀ درخت باغی که از دیوارهای باغ به کوچه خم شده است ، تو آن را می چینی و می خوری و از آن لذت می بری بی آنکه زحمتی برای باغ و آن درخت کشیده باشی !
پس هیچ عملی یا شرط دیگری برای خشنودی خدا یا انجام مراسمی برای رضایت خدا ، برای دریافت فیض خدا ، وجود خارجی نداشته ، ندارد و نخواهد داشت . چرا که دیگر فیض مفهومی ندارد . زیرا فیض خدا درست زمانی بر ما نائل شد که ما نه لیاقت دریافت آن را داشتیم نه آمادۀ آن بودیم ؛ فقط آن را در جان و روح و زندگی خود دیدیم .لطفاً با ما به چند آیه از کتابمقدس برای تایید و درک این مطلب نگاه کنید:
" هنگامیکه مرا نشناختی (در اینجا روی سخن با کوروش پادشاه فارس است )ترا به اسم خواندم و ملقب ساختم ،من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نی .من کمر ترا بستم هنگامیکه مرا نشناختی." (اشعیاء ۴۵ : ۴-۵ ) و روح خداوند یکبار دیگر این را روشن تر برای ما تکرار میکند:
" آنانیکه مرا طلب ننمودند مرا جستند و آنانیکه مرا نطلبیدند مرا یافتند و به قومی که به اسم من نامیده نشدند گفتم :لبیک!لبیک!" (اشعیاء ۶۵ : ۱ )
میبینید که خداوند توسط نبی چگونه در بارۀ عملکرد و انجام فیض خود سخن میگوید.این بدلیل قدرت و عظمت و استعداد کوروش نبود که مقبول خدا شد.این بدلیل برتری قوم های دیگر نیست که مقبول خدا شدند تنها به دلیل مهربانی و بخشش و فیض خود خدا بود که این گروه برگزیده شدند.چرا؟که دیگر هیچکس نتواند به افتخارات و مقام خود و روحانیت و اعمال دینی خود ،به تعداد نمازهای خود ،به نذرهای سالیانۀ خود ،به زیارت های سالیانۀ خود ،به روزه های خود ،به معلومات و دانش خود ببالد و به دیگری بگوید :" چون من چنین هستم در اینجا نشسته ام!و تو باید بروی آن پایین پایینها جایی برای خودت پیدا کنی!" آیا این دیگر فیض خدا بود یا تبعیض بین افراد و مقام ها و شایسته گی آنان ؟دقیقا به همین دلیل کلام خدا آب پاکی را به روی دستهای همه ما ریخته است و می گوید:
"زیرا که محض فیض نجات یافته اید بوسیلۀ ایمان و این از شما نیست بلکه بخشش خداست و نه از اعمال تا هیچکس فخر نکند." (افسسیان ۲ : ۸ ـ ۹ ) و مجددا خود پولس در نامه ای دیگر این را تکرار میکند که :" نه بسبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد به غسل تولد تازه و تازه گی که از روح القدس است.که او را به ما به دولتمندی افاضه نمود به توسط نجات دهندۀ ما عیسای مسیح تا به فیض او عادل شمرده شده وارث گردیم به حسب امید حیات جاودانی ." ( نامه به تیطس ۳ : ۵-۷ ) اکنون شاید از خودتان می پرسید که چرا همه اینگونه رایگان و بی آنکه خدا به اعمال دستهایشان و اندرون شان نگاه کند آنان را مشمول فیض خود میگرداند ؟اینجاست که درک و مفهوم این فیض به زیبایی معنا پیدا میکند اگر بفهمیم و این را قبول کنیم که
" کیست که تواند گوید دل خود را طاهر ساختم و از گناه خویش پاک شدم." ( امثال سلیمان ۲۰ : ۹ ) و خود سلیمان تکرار میکند که :" زیرا مرد عادلی در دنیا نیست که نیکویی ورزد و هیچ خطا ننماید." (کتاب جامعه ۷ : ۲۰ ) و قرن ها بعد اشعیاء نبی این حقیقت را با هدایت روح خدا تکرار میکند که:
" زیرا که جمیع ما مثل شخص نجس شده ایم و همۀ اعمال عادلۀ ما مانند لته ملوث میباشد و همگی ما مثل برگ پژمرده شده گناهان ما مثل باد ما را میرباید." (کتاب اشعیاء ۶۴ : ۶ ) و این راز الهی را که هیچکس نمی تواند ادعای پاکی ،معصومیت و بی گناهی کند را قرن ها بعد پولس رسول با گستاخی و شهامتی که مسیح در قلب او گذاشته بود تکرار میکند تا همگان را بفهماند که به عیسای مسیح و ایمان به او که هرگز گناهی مرتکب نگردید نیاز دارند چرا که :" همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصرند میباشند و به فیض او مجانا عادل شمرده میشوند."(رومیان ۳ : ۲۴ )
پس دانستیم که هیچ کس لیاقت دریافت مهربانی خدا را ندارد!زیرا همۀ ما کم و زیاد گناه کرده ایم بقول خودمان : همۀ ما سر و ته از یک کرباس هستیم!اما این فیض خداست که تنها بدلیل مهربانی و بخشایش خود خدا نصیب همۀ ما میگردد و تنها امتیازی که ما بر دیگران خواهیم داشت به احتمال زیاد در این خواهد بود که چه کسی زودتر دستش را برای گرفتنش دراز کرد و آن را گرفت و با آن زندگی کرد و با زیستن با آن زندگی خود را تماما عوض نمود و خدا را با آن جلال داد!؟
ادامه دارد..
نویسنده: حسین گل هاشم